طی سال هایی اخیر، توجه به مسائل روان شناختی کارکنان در فضای کاری و ارتقای سطح سلامت روان آنان اهمیتی بسزا یافته است و در این میان نقش روان شناسان صنعتی و سازمانی و متخصصان حوزه های رفتار سازمانی و مدیریت نیز حائز اهمیت است.
یکی از مباحثی که طی سال های گذشته مورد نظر کارشناسان رشته های مذکور قرار گرفته، پدیده «سکوت سازمانی» است. در خصوص بروز ریشه های این رفتار علل متعددی وجود دارد و برای حل سکوت سازمانی باید خاستگاه های این مسئله به دقت مورد ارزیابی قرار گرفته و حل شوند.
نگاهی چند وجهی به پدیده سکوت سازمانی
*آیا مدیران مقصرند؟
دکتر برت ال سیمونز، دکترای رفتار سازمانی معتقد است، در بسیاری از موارد مدیران در شکل گیری سکوت سازمانی نقش دارند. در واقع کارمندان سیگنال های رفتاری مدیران را دریافت و آنها را بنا بر برداشت های شخصی خود تعبیر می کنند، سیگنال هایی که گاه پیام های نادرستی به کارکنان سازمان ارسال کرده و مانع از شکل گیری روابط کلامی صحیح در سازمان می شوند.
ایجاد فضای مبتنی بر ترس، بی اعتمادی، کاهش رضایت شغلی، کاهش تعهد سازمانی، احساس ناامنی شغلی و کاهش عزت نفس کارمندان از پیامدهای منفی رفتار نادرست مدیران است که به عقیده دکتر سیمونز می تواند با ایجاد تغییر در فرهنگ سازمان و بازسازی الگوهای رفتار سازمانی تا حد زیادی اصلاح شود. رفتار مدیران مانند آیینه ای تمام نما، بخش های اصلی وجوه سازمان را نمایان می سازد.
هنگامی که رفتار کارکنان خارج از استانداردهای معمول بوده یا جو سازمانی از کیفیت پایینی برخوردار باشد، نخستین گام برای بهسازی شرایط، بررسی وضعیت مدیریت سازمان و چگونگی تعامل وی با کارکنان است.
*از مشکلات درون سازمانی تا مسائل محیطی
مجله آلمانی پژوهش در مدیریت منابع انسانی مقاله ای مشترک از دکتر توماس جانسون مدرس دانشگاه آرهوس دانمارک، یورگن وگان مدرس دانشگاه داردسن هامبورگ و کریستین اونتراینر از دانشگاه اینسبورگ اتریش منتشر کرده است. در این مقاله که حاصل ماه ها پژوهش در حوزه سکوت سازمانی است، این پدیده از چشم اندازهایی متفاوت مورد بررسی قرار گرفته و عوامل ایجاد کننده این موضوع در یک پیوستار دو وجهی شامل مسائل بیرونی و مسائل درونی مورد سنجش قرار گرفته اند.
در بخش نتیجه گیری این مقاله به این موضوع اشاره شده که اساسا چرا باید کارمندانی که فاقد مهارت های ارتباطی یا مستعد رفتارهای نابهنجار هستند هنگام استخدام به درستی غربالگری نشوند. از سوی دیگر، چرا بخش منابع انسانی سازمان ها ضعیف عمل می کند و قادر به حل مشکلات کارکنان سازمانی نیست.
فقدان کارشناس رفتار سازمانی یا روانشناس صنعتی و سازمانی در محیط سازمان ضعف بزرگی است که زمینه های بروز انواع مشکلات را فراهم می کند. افزون بر اینها، شواهد تجربی و پژوهشی روان شناسی، اجتماعی نشان می دهد بسیاری از رفتارهای کارکنان در سازمان به شکل اپیدمی و مسری شکل می گیرند. به عبارت دیگر، بخشی از سکوت سازمانی حاصل همرنگی با جماعت است. کاهش مشکلات سازمان، افزایش تعاملات بین فردی، اصلاح ساختار سازمانی و مواردی مشابه از جمله راهکار های حل مشکل ارائه شده در این مقاله هستند.
*فساد سازمانی و تبعات منفی آن
دکتر جیمی لی کمپیل، روان شناس صنعتی - سازمانی آمریکایی و از چهره های فعال پژوهشی معتقد است، مواردی چون سبک های رهبری، انگیزه های شغلی، تیم های شغلی، ارتباطات بین فردی و تیپ های شخصیتی افراد تا حد زیادی بر بروز مشکلات سازمانی مؤثر هستند. اما افزون بر این موارد، فساد سازمانی نیز در شکل گیری مشکلاتی چون سکوت سازمانی بی تأثیر نیست.
فساد سازمانی شامل هرگونه سوء استفاده از قدرت در سازمان، استفاده از برخی مزایای نامشروع در سازمان، تحت فشار قراردادن برخی کارکنان برای مشارکت در اعمال خلاف قانون یا عرف و مواردی مشابه است. پژوهش های روانشناسی سازمانی نشان می دهد در اغلب موارد، رفتارهای فاسد سازمانی نه به شکل فردی، بلکه به شکل جمعی انجام می شوند و بسیاری از ارکان سازمان تحت تأثیر فشار جمعی تسلیم فساد اداری خواهند شد.
رواج فرهنگ فاسد سازمانی و جدا شدن سازمان از فرهنگی که به عنوان فرهنگ بهنجار سازمانی تعریف شده، منجر به پیامدهای منفی بی شماری چون عادی سازی فساد، کوری اخلاقی، تضعیف وجدان اخلاقی و سکوت سازمانی خواهد شد. به عبارتی شفاف تر، در چنین فضای فاسدی، کارکنان عملا تمایلی برای بازگو کردن مشکلات نخواهند داشت و در برابر مراجع بالادست و رؤسا سکوت اختیار می کنند. این رویکرد بیش از هر چیز به سبب هراس از دست دادن شغل، وقوع مشکلات در گروه های شغلی و حتی باور به این موضوع که فساد سازمانی مسئله ای عادی است، بروز می یابد.
*تهدیدات پنهان سکوت سازمانی
دکتر الیزابت دیتون و هنریکسن کرام در پژوهشی به نتایجی قابل تأمل درخصوص سکوت سازمانی دست یافته اند، برمبنای نتایج این پژوهش، گاهی سکوت سازمانی یک پدیده تلافی جویانه و ناهشیار روانی است که در اعتراض به فضای ناسالم سازمانی، مشکلات در روابط بین فردی و... بروز می یابد و بعدها منجر به برخی اختلالات شناختی و حتی رفتارهای نابهنجار روانی خواهد شد.
از سوی دیگر، نتایج این پژوهش هم راستا با این فرضیه بودند که افراد متعصب، مستعد سوگیری، افرادی با عزت نفس پایین، افرادی که مستعد قرار گرفتن در دام خطاهای شناختی هستند، بیش از سایرین در پدیده سکوت سازمانی مشارکت می کنند.