صورتهای مالی بانکهای بورسی به دلیل برخورداری از اظهارنظر حسابرس از شفافیت بالایی برخوردار است. آنچه بیش از هر چیز از سوی سهامداران بانکها عنوان میشود، اینکه چرا با وجود نزدیک شدن به فصل برگزاری مجامع بانکها، سود تحققیافته در پایان دوره عملکردی یکساله این نهادهای مالی چندان تغییری با دورههای گذشته ندارد. سودآوری بانکها به دو بخش عملیاتی و غیرعملیاتی تقسیم میشود که در بخش عملیاتی به دلیل شرایط کنونی اقتصاد کشور نمیتوان از بابت کاهش سود بانکها و سایر بنگاههای اقتصادی چندان ایرادی گرفت، اما از بابت نحوه مدیریتها در بانکهای بورسی همچنان از سوی سهامداران محل مناقشه است. رکود اقتصادی و از طرفی الزام بانک مرکزی برای کاهش سود سپردهها و تسهیلات اعطایی بانکها و از طرفی بالا بودن قیمت تمامشده پول، چارهای برای بانکها برای گرایش به سمت سرمایهگذاریهای غیرعملیاتی باقی نگذاشته است. این درحالی است که مطالبات مشکوکالوصول و معوقه بانکها بهشدت افزایش یافته و سرمایه بانکها برای پوشش ریسک معوقات کفاف نمیدهد.
افزایش سرمایه بانکهای بورسی از محل مازاد تجدید ارزیابی داراییهای ثابت نهتنها باعث ورود نقدینگی جدید به فرآیند مالی بانکها نمیشود، بلکه عدم اقبال سهامداران را نیز در پی دارد. افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی داراییها تنها به جابهجا شدن اعداد و ارقام درصورتهای مالی بانکها منتهی میشود. این درحالی است که افزایش سرمایه زمانی برای بانک مفید خواهد بود که 60 درصد از آن ترکیبی از آورده نقدی سهامداران باشد. وقتی سهامدار در بازار سهام با ارزش بازاری کمتر از 100 تومانی هر سهم بانکها روبهرو میشود، طبیعی خواهد بود که برای افزایش سرمایه حتی از محل آورده نقدی و مطالبات حالشده نیز اقبالی از خود نشان ندهد، چراکه ارزانتر از آن را در بازار سهام میتواند خریداری کند.
تأثیر تحریمها بر صنعت بانکداری و اینکه چه ارتباطی بین تحریمها و سودآوری بانکها وجود دارد را باید در گشایش اعتبارات اسنادی (LC) و یوزانسهای ارزی جستوجو کرد، زیرا با تحریمها طبیعی است که این محل درآمدی برای بانکها از بین رفت، اما بیش از همه آنچه باید مورد توجه قرار گیرد اینکه بانکها در بخش ریالی فعالیتهای پولی خود در داخل کشور چه عملکردی را برجا گذاشتهاند. باید از مدیران بانکهای خصوصی و بورسی پرسید که در این زمینه چه برنامهای ارائه داده و اینکه تا چه حد به اهداف خود دست یافتهاند. برند بانکها با عملکرد مدیران آنها در رابطه تنگاتنگ قرار دارد که درنهایت بر سود هر سهم پس از کسر مالیات (EPS) اثر مستقیم دارد. قیمت سهام روی تابلوی معاملات بورس نشاندهنده عملکرد مطلوب یا غیرمطلوب مدیران شرکتها و صنایع بورسی است. متأسفانه بهانه تحریم یا مذاکره هستهای باعث شده تا در مجامع سهامداران، مدیران شرکتها و بانکها در راستای منافع خودشان هرگونه عملکرد منفی را تحتالشعاع قرار دهند، درحالیکه موضوع نقش مدیریت داخلی در نحوه عملکرد مالی شرکتها و بنگاههای مالی و اقتصادی مورد سنجش قرار نمیگیرد. در حال حاضر در برخی کشورها تعداد شعبات بانکی به دلیل توسعه ابزارهای الکترونیکی و لزوم کاهش هزینه نیروی انسانی بهشدت کاهش یافته است.
درحالیکه در بانکهای داخلی هماکنون 35 درصد هزینه تمامشده خدمات بانکی شامل هزینههای نیروی انسانی و سربار میشود. شبکه بانکی متأسفانه با قواعد منسجم و ساختاری روبهرو نیست. با وجود آنکه مجموعه بانک مرکزی از مدیران مدبر برخوردار است به نظر میرسد باید برای تداوم سودآوری بانکها تدابیری را اندیشید که درصورت صدور بخشنامه الزامآور از اجرا شدن آن مطمئن بود. نه اینکه صرف یک حرف یا دستور حتی ناظر بازار پولی و بانکی کشور هم قادر بر نظارت آن نباشد. در صنعت بانکداری باید بر شایستهسالاری مدیران کارآمد بیش از هر چیز تمرکز کرد.
بانکها درحال حاضر از جابهجایی و مانور مجموعهای از مدیران تکراری بهشدت خسته شده و باید برای رونق این نهادهای مالی از افراد جسور و کارآمد استفاده کرد. با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور حضور دولت در کنار بانکها ضروری به نظر میرسد، در عین حال اینکه دولت برای نخستینبار در وصول مطالبات بانکها به جای تهاتر بدهیها با داراییها اقدام به واریز وجه نقد کرده نیز قابل تقدیر است.
* کارشناس صنعت بانکداری