بستن قراردادهای چند میلیاردی بازیکنان ورزشی همچون فوتبال در باشگاههای کشور به امری مرسوم درآمده، زیرا با حرفهای شدن ورزش نگاه مدیران به درآمد و هزینه باشگاهها تغییر کرده است. مدیران موفق از ورزش هم پای یک صنعت پولساز درآمدزایی میکنند، این همان اتفاقی است که فوتبال را در ردیف هشتمین تجارت دنیا قرار داده و مقوله جدیدی به نام مدیریت باشگاهداری را در ورزش مطرح کرده است.
حال با توجه به اینکه روند خصوصیسازی در باشگاههای کشور بیش از گذشته قوت گرفته، حرکت باشگاهها در تدوین ساختار حرفهای و بهرهگیری از مدیرانی توانمند جان بیشتری گرفته است. از این رو، برخی کارشناسان معتقدند، نخست مالکان باشگاهها برای مدیران باید پیششرطها را براساس چشمانداز باشگاه تعیین کنند تا مدیران در آن مسیر گام بردارند.
از سوی دیگر، مدیر ورزشی برای اینکه در باشگاهداری موفق شود، علاوه بر داشتن قدرت چانه زنی در به خدمت گرفتن بازیکنان کارآمد، با ایجاد مدارس پایه و بازیکنپروری و بستن قراردادهای بلندمدت، ارزش افزوده و درآمدزایی را در باشگاه افزایش دهد. این گزارش تنها باشگاههایی را مدنظر قرار داده که با درآمدزایی از خریدوفروش بازیکن، در جرگه باشگاههای حرفهای قرار گرفتهاند، بهگونهای که سالانه بیش از 10میلیارد تومان گردش مالی دارند.
درآمدزایی مدیران ورزشی با قرارداد بلندمدت
برخی مدیران باشگاهها برای کسب نتایج خوب با چند بازیکن حرفهای برای مدت زمان کوتاهی مثلا یک فصل قرارداد میبندند که ممکن است نتیجه دهد؛ اما به محض اینکه قرارداد بازیکنان تمام شود، با افت شدید مواجه خواهند شد. البته باید توجه داشت که به دلیل قیمت بسیار بالای این بازیکنان، مدیران این باشگاهها چارهای جز قرارداد کوتاهمدت ندارند. از آنجا که آنها برنامه بلندمدتی را برای باشگاه ندارند، قرارداد کوتاهمدت را راهحلی برای پوشش ضعفها میدانند.
افشین پیروانی، مربی و کارشناس فوتبال با تایید این موضوع گفت: «اگر مدیران باشگاه تنها به خرید بازیکنان مطرح اقدام کنند، نه تنها در آینده با چالش بازیکنان گران مواجه خواهند شد، بلکه نتیجه دلخواه خود را از خرید آن بازیکنان کسب نمیکنند.
بازیکنان به نسبت مطرح با جابجایی در تیمهای مختلف در مدت زمانی کوتاه قیمت خود را بالا میبرند و این به شکست برنامههای باشگاه منجر میشود؛ زیرا در یک تیم هماهنگی تا حدودی به ثابت بودن بازیکنان بستگی دارد.»
این کارشناس فوتبال با اشاره به اهمیت نقش مدیر در میزان درآمدزایی باشگاه تصریح کرد: «صرفهجویی در هزینه خرید بازیکنان خود نوعی درآمدزایی است، بهگونهای که مدیر با خرید بازیکنان جوان و موثر، هزینه کمتری را بر باشگاه تحمیل خواهد کرد که مدیریت خوب هزینه، نوعی درآمدزایی به شمار میآید.
از سوی دیگر، با قرارداد بلندمدت ارزش افزوده در بازیکن ایحاد میکند. زیرا یک بازیکن جوان که 200 میلیون تومان میارزد، پس از سه سال اگر با آسیب دیدگی مواجه نشود، به طور قطع ارزش بیشتری خواهد داشت. علاوه بر بحث تورم، فاکتورهای عملکردی و تجربه به قیمت بازیکنان میافزاید.»
آموزش بازیکن
ابزاری درآمدزاست
طبق قانون اتحادیه فوتبال اروپا، هر باشگاه موظف است 30 درصد از درآمد سالانه خود را صرف فوتبال پایه کند، این یکی از مسائلی است که تفاوت درآمد باشگاههای ایرانی و اروپایی را نشان میدهد.
آنها با پرورش بازیکنانی از ردههای سنی پایین درآمدهای میلیاردی به باشگاه هدیه میدهند. برای نمونه، «گوتزه» آلمانی که آخرین گل جام جهانی برزیل را به نام خود ثبت کرد، فوتبال را از هشت سالگی در آکادمی «دورتموند» شروع کرد. این بازیکن در سال 2013 با قراردادی 37 میلیون یورویی به باشگاه بایرن مونیخ پیوست و برای باشگاه دورتموند درآمدزایی کرد.
صادق درودگر، مشاور عالی اتحادیه فوتبال با بیان اینکه مدیران باشگاهها با هزینه در توسعه فوتبال پایه برای باشگاه درآمدزا خواهند بود، به «فرصت امروز» گفت: «زمانی یک باشگاه بخشی از درآمد خود را صرف پرورش بازیکن میکند که بازگشت آن سرمایه در آینده چندین برابر خواهد بود، زیرا پولی در ابتدا برای آن بازیکن جوان پرداخت نشده و تنها با تامین نیاز بازیکن و هزینه برای مربی و آکادمی توانسته یک بازیکن درجه یک پرورش دهد که این همان درآمدزایی مدیران است.
البته این موضوع در ایران به دلیل تغییر و تحولات سریع مدیریتی و از سوی دیگر، تمایل مدیران ایرانی به برنامههای کوتاهمدت که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد، از درآمدزایی مدیران باشگاههای ایران کاسته است.»
این مشاور با اشاره به شگردهای جدید درآمدزایی مدیران باشگاههای فوتبال افزود: «برخی مدیران پیش از تورنمنتهای بزرگ همچون جام جهانی، عملکرد بازیکنان خود را میسنجند و آنهایی که از قابلیت بالایی برخوردارند قرارداد تمدید میکنند تا پس از اینکه مورد توجه باشگاههای دیگر قرار گرفت با قیمتی هنگفت به باشگاه دیگر منتقل کنند. بر همین اساس، جنبههای درآمدزایی یک بازیکن با توجه به دیدگاه و توانایی مدیران باشگاهها متفاوت است و میتوان چنین گفت که یک مدیر هرچقدر توانمندتر باشد، به همان انداز باشگاه درآمدزا خواهد بود.»
او با اشاره به اینکه خیلی از مدیران باشگاههای ایران مدیر هزینه هستند نه مدیر درآمد، ابراز کرد: «مدیران ایرانی که در رأس باشگاه قرار میگیرند، تنها برای چگونگی هزینه، بودجه باشگاه برنامهریزی میکنند و اینکه با این بودجه چند بازیکن میتوانند خریداری کنند.
این در حالی است که در کـشـورهـای اروپـایی مدیران نخست به جنبههای درآمدزایی باشگاه میپردازند و باتوجه به ظرفیت باشگاه میزان درآمد سالانه خود را پیشبینی میکنند، البته آنها چشمانداز بلندمدتی را برای باشگاه ترسیم میکنند که در مدت زمانی مشخص باید تحقق یابد و اگر در بخشی از فعالیتهای باشگاه ضعف داشته باشند، با ارائه طرحی جامع نه تنها آن را جبران میکنند، بلکه به دنبال درآمدزا کردن آن نیز هستند.»
البته برخی باشگاهها در خرید بازیکن هدفدار عمل میکنند، بهگونهای که اگر باشگاه پاری سن ژرمن قرارداد کلان با دیوید بکام 37 ساله برای مدت کوتاه میبندد، تنها به دنبال کسب درآمدهای تبلیغاتی برای باشگاه از طریق همین بازیکن است.بنابراین عملکرد مدیران ورزشی چگونگی هزینه کردن
نیست؛ بلکه درآمدزایی از داشتهها و ایجاد زمینههای جدید برای کسب درآمدهای پایدار است.
مدیریت باشگاهداری نیازمند چشمانداز
قدرتالله باقری، استاد مدیریت ورزشی با اشاره به اینکه مدیران برای موفقیت در باشگاه نیازمند تعیین چارچوب و ترسیم چشمانداز هستند، اظهار کرد: «درآمدزایی بهعنوان یک اصل مهم در باشگاههای حرفهای در فعالیت مدیران و انتخاب مدیران باشگاه اولویت بسیاری دارد، ابتدا یک مدیر باید چارچوب کاری خود را تعیین کند و با ارائه یک برنامه مدون اقتصادی به مالکان باشگاه راههای درآمدزایی را پیشنهاد کند، البته باید مسیر دستیابی به هر یک از اهداف تعیین شده مشخص شود.
برای نمونه اگر مدیری قصد دارد از راه فروش محصولات فرهنگی باشگاه درآمدزایی کند، باید بررسی کند و ببیند هواداران باشگاه به خرید چه محصولاتی تمایل دارند، چه طرحی برای جذاب کردن آن محصول که مثلا ممکن است پیراهن باشگاه باشد، باید تعریف شود.»
این مدیر ورزشی با نگاهی به وضعیت فعالیت مدیران باشگاههای کشور ادامه داد: «یکی از مشکلاتی که مدیران ورزشی کشور با آن مواجه هستند، کوتاه بودن مدت زمان مدیریت آنهاست، بهگونهای که یک باشگاه اگر نتواند نتیجه قابل قبولی را کسب کند، به سرعت با تغییرات مدیریتی مواجه خواهد شد.
همین موضوع سبب عقیم شدن درآمدزایی باشگاه میشود و مدیر جدید به دلیل همین احساس ترس به جای پرداختن به روشهای درآمدزایی باشگاه تنها به نتیجه فکر میکند و این روش نیز نمیتواند برای مدت طولانی اثرگذار باشد.
باشگاه در این وضعیت با کمبود منابع مالی مواجه خواهد شد و در نهایت، باشگاه با دیرکرد در پرداخت حقوق بازیکنان و همچنین کمبود بودجه برای برپایی اردوهای ورزشی مورد نیاز، کیفیت بازیکنان تیم را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در نهایت شرایط موجود باشگاهها را تحت فشار قرار میدهد.»
او با بیان اینکه مالکان باشگاه باید برای مدیران ورزشی پیش شرطهایی در قرارداد تعیین کنند، تصریح کرد: «وقتی برای یک مدیر باشگاه چارچوبی مشخص شود که براساس آن باید به سقفی از درآمد و اهداف تعیین شده دست یابد، فعالیت مدیران باشگاه منسجم خواهد شد. به طوری که کمتر به حاشیهها میپردازد.
از سوی دیگر، مدیر باشگاه برای دستیابی به میزان درآمد تعیین شده در طراحی محصولات فرهنگی باشگاه نوآوری خواهد کرد و حتی ممکن است راههای جدیدی برای درآمدزایی باشگاه کسب کند.
در مقابل مالکان باشگاهها از قدرت عمل بیشتری در قبال مدیران برخوردار خواهند شد، اما آنچه که در اجرایی شدن این روشها قابل توجه است، درآمدزایی بیشتر باشگاه است که به یقین این افزایش بودجه و بهبود عملکرد بازیکنان را به همراه خواهد داشت.»
در این شرایط شاهد هستیم که مدیران ورزشی ما با بهرهبردن از رویه و استراتژی نامناسب سبب شدهاند تا باشگاهداری در ایران با فراز و فرودهای بسیاری روبهرو شود. اتفاقی که در درازمدت ورزش را در سطح کلان دچار مشکل کرده و لازم است با یک بازبینی دوباره در سطح مدیریتی باشگاهی دورنمای ورزش را دچار تحول کرد.