با مشکل بازاریابی در فروش ساز مخالفم زیرا امروز کسانی که به امضای شخصی در امر سازندگی ساز رسیدهاند و قیمتگذاری سازهایشان را هم به درستی انجام دادهاند وضعیت مناسبی در امر تولید و فروش ساز دارند. نکته اساسی در مورد سازندگی ساز این است که فعالان خوشنام در این حوزه عاشق هستند و کارشان را به صورت تجاری نمینگرند. اینگونه میشود که ساز بزرگانی مثل یحیی امروزه تا حدود 150 میلیون تومان خریدوفروش میشود. اتفاقا همین امروز برای یکی از موزهها سهتاری از ساخته های عشقی خریدم که قیمتش 10 میلیون تومان بود.
اینها کسانی هستند که سالها با ساز زندگی کردهاند و به کار خود وارد بودند. امروز با مشکل چوب مناسب روبهرو هستیم و ممکن است تا چند وقت دیگر مجبور شویم برای خرید چوب مرغوب به کشورهای همسایه برویم. در همین شرایط کسانی هستند که از کار خود راضیاند و احساس میکنند شقالقمر کردهاند بنابراین چوب مرغوب را استفاده میکنند اما آنچه به عنوان ساز تحویل میدهند بیشتر از یک عروسک ارزش ندارد.
موضوع باندبازی و وضعیت نامناسب توزیع در مورد ساز را قبول ندارم زیرا امروز نوازندگان جوان بسیار زبردستی داریم که تنها با چند لحظه ساز زدن متوجه میشوند کیفیت و ارزش واقعی ساز تا چه حدی است.ساز باید روح داشته باشد. در مورد ملاک نامشخصی که هنرجو برای خریدن ساز با آن مواجه است نیز باید بگویم وجدان استادی که به شاگرد درس میآموزد میتواند کمکرسان باشد. البته ما هم به فکر ارائه استانداردها در کانون سازندگان ساز در خانه موسیقی هستیم.
برای ارزشگذاری روی سازها و کارشناسی آنها دو نکته اساسی وجود دارد. یکی از این نکات ظاهر ساز است و دیگری صدادهی آن. کارشناسی که ساز را ارزیابی میکند با نگاه کردن به ظاهر ساز میتواند امضای سازنده آن را روی کار ببیند، بنابراین تشخیص اینکه فلان ساز متعلق به کدام سازنده است کار چندان سختی نیست. در مرحله دوم میرسیم به صدادهی ساز و ظرافتهای موجود در آنکه در این قسمت هم با به صدا درآوردن سیمهای ساز کیفیت آن مشخص میشود.
به علاوه نوازندگانی هم به عنوان سازشناس هستند که میتوانند مرغوبیت ساز را مورد ارزیابی قرار دهند. مشکل اساسی در حوزه سازسازی این است که برخی افراد کار در این حوزه را با تولید کالا اشتباه گرفتهاند. روزی یکی از سازندگان به من گفت روزانه 50 عدد تار تولید میکند. (به صورت ماشینی). سوال اینجاست که آیا کالای تولیدی ساز است یا عروسک؟ از سوی دیگر مگر تولید ساز تا چه اندازه کشش دارد که دست به تولید این تعداد کار میزنند.
در حال حاضر سازندگان نامآشنا و متبحر افراد مشخص و انگشتشماری هستند. افرادی هم که تبحر کافی ندارند در این مسیر دوام نمیآورند زیرا در بازاریابی کار با مشکل مواجه میشوند. دلیل مشکل در حوزه بازاریابی آن است که یا کار خوب تحویل نمیدهند یا ساز را به چند برابر قیمت واقعی میفروشند. اما در ادامه مسیر افراد خبره کار آنها را قیمتگذاری میکنند و کسی از آنها ساز نمیخرد.
وقتی هم به جای مثلا چهار میلیون تومان قیمت یک میلیون تومان روی سازشان گذاشته میشود در اعتراض به این قیمت میگویند ما فقط یک میلیون تومان مواد اولیه استفاده کردهایم اما به این نکته توجه نمیکنند که با استفاده از بهترین مواد اولیه به جای یک ساز خوشصدا و خوشدست فقط یک عروسک که بدنه خارجیاش شبیه تار است تحویل دادهاند. توضیح در مورد فاکتورهای لازم برای یک ساز خوب کار آسانی نیست. نیازمند ممارست و صرف سالها وقت است. کسانی که تازه وارد این حوزه میشوند باید صبور باشند و وقتی به ساختن مشغول شدند گمان نکنند شقالقمر کردهاند.
من با سالها کار در این حوزه مشتریانی دارم که برای تحویل گرفتن سازشان باید دو سال صبر کنند بنابراین دیگر سفارش جدید قبول نمیکنم. این موضوع یعنی بازاریابی در امر تولید ساز با خدشهای روبهرو نیست بلکه گواه این موضوع است که تاری که میسازید باید یک ساز واقعی باشد.
سازنده و کارشناس ساز