قسمت اول: بررسی چند رفتار هیجانی
اهمیت علم روانشناسی و خودشناسی در بازار سرمایه بسیار است. چنانچه تحلیلگران و معاملهگران حرفهای در اثر هیجانات بازار اشتباهات بسیاری را مرتکب شدهاند. در این مقاله سعی شده تا برخی از عوامل رفتارهای هیجانی شناسایی و در قسمت دوم راهحل آنها ارائه شود.
مقاله پیشرو براساس پنج اصل روانشناسی بازار سرمایه به رشته تحریر درآمده است:
1- مسئول تمام تریدها به عهده خود شخص است. شکست لازمه پیروزی نیست.
2- هر سهم مسئول رفتار خودش است و مسئول جبران زیان بقیه سهمها نیست.
3-میزان نارضایتی از یک ریال ضرر خیلی بیشتر از لذتبردن از یک ریال سود است.
4- مبنای تصمیمگیری برای نگهداری سهم، باید جریانات نقدی آتی آن باشد.
5- تعصب داشتن نسبت به یک سهم هرگز
در ابتدا به تشریح پنج اصل میپردازیم:
اصل اول: باعث میشود جلوی بهانهگیریهای ما بعد از اشتباه گرفته شود و متوجه دلیل اصلی آن شده و از تکرار آن اجتناب کنیم. یک معاملهگر حرفهای پس از زیان، خود، دیگران، اخبار و هیچ چیز دیگر را سرزنش نمیکند. حتی با این تفکر که شکست لازمه پیروزی است خود را متقاعد و آرام نمیکند.
اصل دوم: بارهاپیش آمده است از سهمی در سود بودهایم و آن سهم را نفروختهایم. به امید آنکه سود بیشتری کسب کرده و ضرر سهم دیگری را جبران کنیم. غافل از آنکه سهم با یک خبر نزول کرده یا حتی بسته و سرمایه ما بلوکه شده است.
اصل سوم: به همین دلیل است که سهام سودده را سریعتر ازسهام زیانده میفروشیم. میزان نارضایتی از 100 ریال زیان با میزان لذت از 100 ریال سود برابری نمیکند و طعم ضرر بسی تلختر است.
اصل چهارم: خریدوفروش براساس شایعات یا صفهای خریدوفروش مبنای تصمیمگیری ما میشوند، بدون آنکه به حجم معاملات یا فعالان آن سهم توجهی داشته باشیم. به آسانی دید خود را تغییر میدهیم و سرمایه خود را لبه پرتگاه قرار میدهیم. گاهی نیز قیمت سر به سر ما مبنای نگهداری سهم میشود که این نیز از اشتباهات رایج فعالان بازار است.
اصل پنجم: تعصب داشتن نسبت به هرچیزی ما را از عقلانیت دور کرده و دیدگان ما را کور و گوشهای ما را کر میگرداند. تعصب داشتن نسبت به یک سهم باعث میشود هر تحلیل منفی نسبت به آن سهم را با یک باور نادرست مثبت اما غلط توجیه کنیم یا به عکس، با آنکه تمامی تحلیلها و شرایط بازار سهم را تایید میکند، به علت داشتن تعصب منفی با یک توجیه منفی و غلط چشم خود را به روی سهم میبندیم و از سود آن بینصیب میمانیم.
در تئوری سرمایهگذاری مدرن، عقلانیت همراه با سازوکار بازار، ارزش ذاتی بازار را میسازد. بدین معنا که تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال موجب بازدهی اضافی نمیشود. اما رفتارهای هیجانی موجب میشوند براساس عقل عمل نکرده، عقلانیت از بین برود و سهم از ارزش ذاتی خود فاصله بگیرد. وقتی بازار در ترس است هیچ تحلیلی پاسخگو نیست و بسیار دیده شده که حتی سهم به کمتر از قیمت عرضه اولیه خود رسیده است.
در اینجا تفاوت میان یک تحلیلگر و یک معاملهگر نمایان میشود. معاملهگران حرفهای موقعیتهای منفی را فرصتهای ناب شکار سهم میدانند و معتقدند روند صعودی یا نزولی ادامهدار خواهد بود در صورتیکه یک تحلیلگر حرفهای معتقد است این روند سهم بهزودی به پایان خواهد رسید. اما فارغ از اینکه یک معاملهگر یا تحلیلگر هستید باید بدانید نگه داشتن سهم در بازار نزولی به امید آنکه بازار برخواهد گشت یک تصور غلط است. باور غلط دیگر، کم کردن میانگین در روند نزولی است. ما نباید با یک سهم نزولی با روند نزولی بمانیم. عقلانیت حکم میکند از سهم خارج شده و منتظر شرایط بهبود سهم شویم.
قسمت دوم: تهیه چارچوب کاری و تنظیم سیستم معاملاتی
یک تریدر موفق پس از یک اشتباه از خود میپرسد آیا من از قواعد خودم پیروی کردهام؟ اگر پاسخ بلی باشد این بدان معناست که برنامهریزی و قواعد من ایراد دارد و نیازمند تصحیح است. اما اگر پاسخ منفی باشد این یعنی من هیجانی عمل کردهام و باید بهدنبال پاسخ این سوال باشم که چرا از قواعد خودم پیروی نکرده ام. (که بهطور حتم علت آن یکی از دلایل رفتارهای هیجانی ذکر شده در بالا خواهد بود.)
زمانیکه تصمیم خود را گرفتهایم دیگر نباید از دیگران سوال کنیم. به جای سوال از دیگران باید از خود بپرسیم که چرا من نیازمند دیگران هستم؟ در این صورت دلیل را پیدا و رفع میکنیم. ما برای معاملات خود باید یک چارچوب کاری و سیستم معاملاتی منحصر به فرد داشته باشیم. باید یکسری قواعد را برای خود تنظیم کنیم. سیستمهای معاملاتی هرگز بر یکدیگر ارجحیت ندارند و مهم انطباق و سازگاری سیستم با شخصیت فرد است. نکته مهم در بررسی و سنجش یک سیستم معاملاتی آن است که باید به مجموعه معاملات نگاه کرد. مثلا برگشت سرمایه و سودآوری در یک سال. نباید با یک معامله سیستم معاملاتی را رد یا تایید کنیم. یک سیستم معاملاتی خوب حتی برای حرکت بازار در خلاف جهت انتظار ما برنامه دارد.
نخستین قدم برای تهیه یک سیستم معاملاتی شناخت خود و سوال از خود است: آیا روحیه ترید من کوتاهمدت، میان مدت یا بلندمدت است؟ شخصیت من چگونه است؟ آیا خواهان سود زیاد و پر ریسک با استرس هستم یا سودی مطمئن وکم؟ سیستم معاملاتی در واقع یک نقشه راه است. از ویژگیهای یک سیستم معاملاتی خوب مشخص بودن نقطه ورود و خروج و دلیل منطقی آن، حد سود و ضرر (قبل از ورود به سهم باید مشخص شود) و ریسک و مدیریت سرمایه (میزان ریسک به روی سهم) است. باید برای تمام حالات، شکستها و اتفاقات غیرمنتظره برنامه داشته باشیم. مثلا اگر سهمی، سودی بالاتر از انتظار داد برنامه من چیست؟ یا اگر زمان ترید با مشکلی مثل قطعی برق روبهرو شدم، چه راهکاری دارم؟ باید انرژی، ساعت کار، تغذیه و محل کار شما مشخص باشد. هر فکر و هر آنچه که بهذهنتان میرسد باید یادداشت کنید. مسئله و راهحل هردو باید داخل خود سیستم باشد.
هدف یک سیستم معاملاتی یک نقطه نیست، بلکه یک مسیر روبه بالاست. هر سیستمی یک دوره ضرر دارد. نباید زمان ضرر از سیستم خود دست بکشید. یک معاملهگر حرفهای افکار و اعمال خود را در زمان ضرر کنترل میکند. در زمان ضرر دهی سیستم تنها از سیستم دست میکشد اما آن را تغییر نمیدهد. بی قید و شرط از قوانین ترید خود تبعیت کن. به هر آنچه بیندیشی رخ خواهد داد. شخصیت، غرور و اعتماد بهنفس بهمراتب مهمتر از پول است و بازگشتی ندارند.
* معامله گر