چندی پیش یک موسسه تحقیقاتی انگلیسی دهمین شاخص رفاه جهانی سالانه خود را منتشر کرد که براساس آن مرفه ترین کشورهای جهان را رتبه بندی کرده است.
بر این اساس مرفه ترین کشورهای جهان نیوزیلند، نروژ و فنلاند هستند و سوییس، کانادا، استرالیا، هلند، سوئد، دانمارک و انگلیس به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. اما ایران در شاخص رفاه جهانی سال 2016 در رتبه 118 قرار گرفت که در مقایسه با رتبه 106 از میان 142 کشور در شاخص سال گذشته، چند پله سقوط داشت.
این در حالی است که با وجود درآمدهای نفتی و بالا بودن نسبی درآمد سرانه کشورمان و در شرایطی که باید میزان رفاه مردم افزایش پیدا کند، این اتفاق رخ نداده است و مردم زندگی باکیفیتی ندارند و و از زندگی خود احساس رضایت نمی کنند. البته درآمد سرانه کشورمان می توانست پایین تر از این باشد، اما در عین حال مردم زندگی باکیفیتی داشته باشند.
در عین حال مسئله رفاه فقط مربوط به درآمد نیست و عوامل عمومی دیگری وجود دارد که بر کیفیت زندگی و احساس رفاه و رضایتمندی از زندگی تاثیر می گذارد. «فرصت امروز» در این گزارش کیفیت زندگی در ایران را مورد بررسی قرار داده است.
***
کامران ندری:
بالا بودن درآمد سرانه زندگی را باکیفیت نکرده است
کامران ندری، کارشناس اقتصادی و مدرس دانشگاه معتقد است هر چند کشور ما به دلیل دارا بودن درآمدهای نفتی، از لحاظ درآمد سرانه رتبه نسبتا خوبی دارد ولی این موضوع نشان دهنده آن نیست که مردم زندگی باکیفیتی دارند و از زندگی خود احساس رضایت می کنند.
به چه دلیل ما رتبه پایینی در میان کشورهای مرفه جهان داریم و چرا در مورد کیفیت زندگی به جای آنکه پیشرفت داشته باشیم، پسرفت داریم؟
وضعیت کشورمان از نظر شاخص اچ دی ای چندان نامطلوب نیست، منتها شاخص اچ دی ای بیشتر برمی گردد به درآمد سرانه و با توجه به اینکه ایران، یک کشور نفتی است و نفت به طور مستقیم و غیرمستقیم در تولید ناخالص داخلی تاثیر دارد، در نتیجه شاخص درآمد سرانه کشورمان نسبتا مطلوب است.
نکته دیگری که در شاخص اچ دی ای وجود دارد، میزان مرگ و میر است که با توجه به پیشرفت هایی که در حوزه بهداشت در ایران اتفاق افتاده، وضعیت خوبی دارد. در زمینه آموزش هم اگر کیفیت آموزش را کنار بگذاریم، به لحاظ کمی آموزش در ایران در چند دهه گذشته بسیار توسعه پیدا کرده است. در همین حال امید به زندگی هم در ایران همیشه ثابت بوده و خیلی بالا و پایین نشده است، بنابراین اگر این شاخص ها را کنار هم بگذاریم، در نوع خود قابل قبول هستند، اما کیفیت زندگی و میزان رضایتمندی از زندگی و اقتصاد را در کشور نشان نمی دهد.
به نظر شما چه عواملی بر افزایش و ارتقای کیفیت زندگی تاثیر دارد و چه موضوعاتی ممکن است کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد؟
کیفیت زندگی به عوامل متعددی برمی گردد. ممکن است یک فرد ثروتمند باشد اما احساس شادی نکند و عوامل عمومی می تواند بر این احساس شادی و کیفیت زندگی تاثیر بگذارد. به عنوان مثال عواملی مانند آلودگی هوا بر این احساس تاثیر می گذارد و موجب می شود سطح کیفیت زندگی بسیار پایین باشد. همچنین عاملی مانند ترافیک موجب می شود که فقیر و ثروتمند از سطح کیفی مناسبی در زندگی برخوردار نباشند.
در عین حال نوع برخورد و تعامل مردم با یکدیگر و روحیه پرخاشگری موجود در جامعه و این موضوع که آستانه تحمل مردم در رابطه با خطاهای دیگران کم شده است، بر کیفیت زندگی تمام افراد جامعه اعم از پولدار و فقیر تاثیر می گذارد. یا مسئله دروغ که متاسفانه در جامعه ما بسیار رواج پیدا کرده و می تواند صداقت را در جامعه کمرنگ کند و جامعه را به سمتی ببرد که دیگر افراد نتوانند به هم اعتماد کنند که این موضوع هم کیفیت زندگی را پایین می آورد.
شاید انتظار طبیعی این است که با توجه به بالا بودن میزان درآمد سرانه کشورمان، کیفیت زندگی در ایران بالا باشد، اما این گونه نیست. استدلال شما در رابطه با این موضوع چیست؟
ممکن است کشور ما به دلیل دارا بودن درآمدهای نفتی، از لحاظ درآمد سرانه رتبه نسبتا خوبی داشته باشد ولی این نشان دهنده آن نیست که مردم زندگی باکیفیتی دارند و از زندگی خود احساس رضایت می کنند.
این در حالی است که درآمد کشورمان می توانست پایین تر از این باشد و حتی درآمد سرانه پایینی داشته باشیم اما در عین حال زندگی باکیفیتی داشتیم. باکیفیت به این معنا که به عنوان مثال در جامعه ای زندگی کنیم که مردم یکدیگر را دوست داشته باشند و به هم احترام بگذارند و به هم دروغ نگویند و محیط زیست تخریب نشود و وقت زیادی را برای رسیدن به محل کار صرف نکنند، زیرا تمام اینها در کیفیت زندگی تاثیر می گذارد. به عبارت دیگر شاخص کیفیت زندگی فقط این نیست که یک فرد شاغل و درآمد خوبی داشته باشد، بلکه عوامل دیگری هم در این کیفیت زندگی تاثیرگذار است.
بنابراین شما معتقدید احساس امنیت و آرامش یکی از شاخص هایی است که برای زندگی مرفه و کیفی لازم است، اما این شاخص در کشور ما ضعیف است؟
بله، همین طور است. به عنوان مثال یک فرد ممکن است بسیار ثروتمند باشد اما نگران این موضوع باشد که اگر با کسی اختلافی پیدا کند، کجا و به چه شکل به این اختلاف رسیدگی خواهد شد. اگر در کشور دادگاه ها به شکل عادلانه ای قضاوت و عمل نکنند و رسیدگی به دعاوی طولانی شود، حتی اگر کسی وضعیت مالی خوبی داشته باشد، احساس رضایت و خرسندی و شادی به آن معنا نخواهد داشت.
بنابراین در مجموع با توجه به آنچه اشاره شد، می توان این گونه نتیجه گرفت که کیفیت زندگی در کشورمان چندان مطلوب نیست و رتبه 118 ایران در میان 142 کشور عدد دور از ذهنی نیست.
***
محمد قلی یوسفی:
مردم وضعیت رفاهی مطلوبی ندارند
محمد قلی یوسفی، کارشناس اقتصادی معتقد است مردم از نظر رفاهی وضعیت مطلوبی ندارند و نه تنها درآمدها به شدت پایین آمده بلکه قدرت خرید آنها هم کاهش یافته است.
به نظر شما باوجود درآمدهای نفتی، به چه دلیلی در کشورمان کیفیت زندگی چندان بالا نیست؟
زمانی که شاخص رشد اقتصادی به عنوان یک شاخص توسعه از طرف صاحبنظران مردود شناخته شد و در سطح جهانی هم شاخص رشد اقتصادی را به عنوان یک شاخص عملکرد مثبت اقتصادی حساب نکردند، صاحبنظران به فکر جایگزین برای آن افتادند و سازمان های بین المللی شاخص های مختلفی را معرفی کردند که جایگزین شاخص درآمد ملی یا رشد تولید ناخالص ملی شود.
به عنوان مثال فرض کنید شاخص تولید ناخالص داخلی یا درآمد سرانه کشورهایی مانند کویت، امارات و عربستان از بسیاری از کشورها بیشتر است و قاعدتا نمی توانیم بگوییم که این کشورهای نفت خیز نسبت به سایر کشورها توسعه یافته تر هستند. در نتیجه صاحبنظران به فکر این افتادند که شاخص های جایگزینی را در این رابطه معرفی کنند.
این شاخص هایی که به آن اشاره کردید، شامل چه مواردی می شود؟
این شاخص ها شامل کیفیت زندگی و توسعه انسانی و خوشحالی سیاره است؛ خوشحالی سیاره به این معنا که در سیاره ای که زندگی می کنیم تا چه اندازه خوشحال هستیم. در واقع زمانی که صاحبنظران دیدند براساس شاخص هایی که دولت ها تعیین می کنند، نمی توان ارزیابی های لازم را انجام داد پیشنهاد دادند که به صورت میدانی از مردم سوال شود که آیا از زندگی خود راضی هستند و میزان رفاه آنان افزایش یافته است یا خیر.
به نظر شما کشور ما از نظر این شاخص ها چه وضعیتی دارد و به چه دلیل از نظر شاخص های رفاه پسرفت کرده ایم؟
متاسفانه در تمام این شاخص ها وضعیت مطلوبی نداریم و در طول یک قرن اخیر وضعیت بسیار بدی پیدا کرده ایم. این شاخص ها نشان می دهد که مردم از نظر رفاهی وضعیت مطلوبی ندارند و نه تنها درآمد آنها به شدت پایین آمده بلکه قدرت خرید آنها هم کاهش یافته است و برخی افراد برای اینکه بتوانند از خط فقر نجات پیدا کنند، باید دو شغله یا سه شغله شوند.
در جامعه ما امروز، بیکاری درد بزرگی است و حدود 8 میلیون نفر بیکار داریم و 54 میلیون نفر هیچ شغلی ندارند و جمعیت غیرفعال یا مصرف کننده هستند و این در حالی است که سالانه حدود 900هزار نفر به جمعیت کشورمان افزوده می شود.
در همین حال سیاست دولت در جهت اعمال مالیات به گونه ای است که مالیات و عوارض بیش از 100درصد افزایش یافته، در حالی که میزان حقوق تغییر اندکی داشته است. بنابراین این موضوع نشان می دهد که دولت نتواسته اقدامی را انجام دهد که از یک سو رفاه اقتصادی مردم را افزایش دهد و از سوی دیگر مردم آن آزادی عملی را که باید داشته باشند، ندارند و نمی توانند از زندگی خود لذت ببرند یا آنگونه که می خواهند زندگی کنند و تمام این مسائل رفاه افراد را پایین می آورد.
البته رفاه فقط مربوط به مسئله درآمد نیست، متاسفانه ما قانون را مستقل از آیین و فرهنگ می دانیم در صورتی که به همان اندازه که به اعتقادات خودمان احترام می گذاریم، قانون را هم باید پاس بداریم. یعنی همان حرمتی که برای مسائل دینی و مذهبی قائل هستیم، باید به همان اندازه برای قانون هم احترام قائل باشیم.
اگر ما موفق شدیم جامعه ای بسازیم که به همان اندازه که آداب مذهبی را به جا می آوریم، قانون را هم اجرا کنیم، می توانیم بگوییم که جامعه ما به سمت رفاه و آسایش پیش می رود. اما ما قانون را یک چیز، آیین مذهبی را یک چیز و فرهنگ را چیز دیگری تلقی کرده ایم و در نتیجه احساس آزادی و رفاه را در جامعه ایجاد نکرده ایم.
وضعیت کشورمان را از لحاظ شاخص هایی مانند امنیت و احساس شادی چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه در جامعه ما گروه های خودسری وجود دارند که بعضا خوشحالی و شادی مردم را به هم می زنند و این واهمه در میان مردم وجود دارد که در صورت شادی، فرد یا افرادی حرمت آنها را زیر سوال خواهند برد.
این در حالی است در جامعه ای که احساس خوشحالی کردن همراه با ترس و نا امنی باشد، سطح رفاه مردم را پایین می آورد. بنابراین این برمی گردد به مسئولان که هم خودشان به قانون پایبند باشند و هم پایبندی به قانون را توصیه کنند و در مورد حکومت قانون مسامحه نکنند و سعی کنند امنیت فردی و اجتماعی را تضمین کنند.