اکنون که کشورمان بیشتر از هر زمانی در شرف دستیابی به توافق هستهای با غرب است، اهمیت شناسایی صنایع برتر برای سرمایهگذاری در بازار بورس اوراق بهادار تهران بهشدت خودنمایی میکند. برای دستیابی به این مهم در نخستین قدم باید به درکی نسبی از شرایط حاکم بر بازار سرمایه برسیم. نخستین و مهمترین مسئله در مورد بازار سرمایه، که هر معاملهگر باید به آن اشراف کامل داشته باشد، آن است که قیمت سهام در این بازار براساس وضعیت بنیادی شرکتها تعیین نمیشود؛ این ارزشگذاری براساس عرضه و تقاضا انجام میپذیرد. با پذیرفتن این موضوع میتوان دو مسئله مهم را بیان کرد: 1- بازار سرمایه در وضعیت کنونی جذابیت بالایی برای جذب پول ندارد؛ 2- سرمایهای برای ورود به این بازار طراحی نشده است.
با پذیرفتن دو گزاره بالا درمییابیم که بازار پتانسیل کافی برای رشدی تمام قد ندارد و اگر موج یکی را برای بازار مدنظر داریم، این موج موضعی و محدود به چند صنعت خواهد بود. حال سوال اساسی آن است که «این رشد در کدام صنایع و با کدام پول به وقوع خواهد پیوست؟» اگر بخواهیم حقیقیهای بازار را بهعنوان محل مناسبی برای تامین پول موردنظر رشد در نظر بگیریم، اشتباهی عمیق و اساسی کرده ایم؛ چرا که اگر حقیقیهای بازار توان صعودی کردن بازار را داشتند، بازار هیچگاه منفی نمیشد! لذا هر رشدی با اقدامات حقوقیهای بازار به وقوع میپیوندد. با این حال همین حقوقیها نیز نمیتوانند پولی را از خارج بازار برای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار تهران یا فرابورس ایران فراهم آورند. دلیل اصلی این موضوع آن است که این بنگاههای بزرگ اقتصادی به وجود آمدهاند تا با سرمایهگذاری در بازار سرمایه درآمدی را برای پرداخت موظفیهای خود یا تامین سایر هزینههایشان ایجاد کنند؛ نه آنکه سایر درآمدهایشان را به این بازار بیاورند.
در یک جمعبندی در این بخش میتوان بیان کرد، اگر رشدی در راه است این رشد از مسیر خرید حقوقیها شکل خواهد گرفت. اما این تامین سرمایه از چه محلی است؟ کدهای بزرگ حقوقی، سرمایهگذاریهای مختلفی در بخشهای مختلف بازار و صنایع گوناگون کردهاند. این سرمایهگذاریها درصد تمرکزهای مختلفی دارد. به عبارت سادهتر، درصدهای مختلفی از سهام صنایع متفاوت را میتوان در سبدهایشان یافت. در واقع، اگر بخواهیم سناریویی برای رشد بازار مدنظر قرار دهیم باید سناریویی برای رشد برخی از صنایع تعریف کنیم که خود نیازمند پیبردن به شاخصههای اصلی آن صنایع است. اگر حقوقی بخواهد سرمایهگذاری مطمئن و کمک حال شاخص داشته باشد، باید برای این کار به سراغ سهمهایی برود که در وهله نخست میزان زیادی از آن را در اختیار داشته باشد و پس از آن تاثیر زیادی بر شاخص کل داشته باشد. این دو شاخصه مهم نقش تاثیرگذاری در یافتن این سهمها و صنایع دارند.
نکته بسیار مهم آن است که این فرآیند در روند معاملات بازار شروع شده و حقوقیها برای تامین نقدینگی کافی فروشهایی را از نمادهای کم تراکم خود انجام داده و در حال ادامه دادن به این کار هستند. سوال اساسی این است که آیا عمومیت بازار میتوانند به این مسئله پی برده و در چاه عمیق هیجان نیفتند؟ طبق نظرسنجی که توسط وبسایت 7sanie.com و در روزهای اخیر صورت پذیرفت، عامه معاملهگران بر این باورند که صنایع «بانکی»، «حملونقلی» و «خودرویی» بیشترین شانس را برای صعود پس از توافق دارند. دو نکته مهم در مورد این سه صنعت آن است که تمرکز سهام این سه صنعت در سبد حقوقیهای فعال بازار نسبت به برخی از صنایع دیگر پایینتر است و از طرفی، همان حقوقیها این روزها عاملیت فروش سهام این صنایع را در این روزهای به عهده داشتهاند. لذا غیرمنطقی به نظر میرسد اگر بخواهیم انتظار داشته باشیم این صنایع بهعنوان پیشروهای بازار مطرح شوند. در این بخش نکته حائز اهمیت آن است که حقیقیها در روزهای اخیر خریدهای هیجانی زیادی را در همین سه صنعت انجام دادهاند و حقوقیها درصد فروش نسبتا زیادی را به خود اختصاص دادهاند. برای تضمین شدن موضوع عقب افتادن این سه صنعت از شاخص کل تنها کافی است یک سوال از خود بپرسید: سهم را شما خریدهاید، چرا شخص دیگری به حمایت از آن بپردازد؟
اگر بخواهیم صنعتی را معرفی کنیم که توان تاثیرگذاری را بر شاخص کل داشته باشد و تراکم زیادی را در پورتفوی حقوقیها داشته باشد، بیشک باید از «محصولات شیمیایی» نام ببریم. این صنعت بیش از یک چهارم ارزش کل بازار را به خود اختصاص داده و اکثر حقوقیهای بزرگ مقدار زیادی از نمادهای مختلف آن را در سبدهای خود دارند. لذا حقوقیها با تمرکز بر این صنعت میتوانند تاثیر مثبت شاخص را بهوجود آوردند؛ اما آیا سه صنعت مهم مذکور در بالا نمیتوانند این موج صعودی شاخص را خنثی کنند؟ خیر. برای وقوع این رخداد باید عرضهای در این صنایع وجود داشته باشد. حقوقیها در فرصت به وجود آمده این روزها به خوبی در طرف فروشنده ظاهر شده و نقدینگی خوبی را برای خود به وجود آوردهاند. پس از آنچه کسی و با چه دلیلی خواهد فروخت؟ حقوقیهایی که وظیفه شاخصسازی را به عهده دارند یا حقیقیهایی که با نگاه کردن به نمادهای سبز بازار منتظر رشد سهمشان هستند؟ لذا حرکت خنثی و کم اثر بانک، حملونقل و خودرو و حرکت صعودی پتروشیمی میتواند محل مناسبی را برای رشد شاخص کل به وجود آورد. در این میان گروه فرآوردههای نفتی درگیر شائبههای فراوان هستند و احتمال بسته شدن و بسته ماندن نسبتا طولانیمدت آنها وجود دارد. در صورت باز بودن نمادهای این گروه، باز هم سرنوشت آنها تفاوت عمدهای با سه گروه دیگر نداشته و تاثیر منفی زیادی را نمیتوانند به بازار سرمایه اعمال کنند.
اما دو صنعت دیگر نیز میتوانند رشد معناداری را در بازار پس از توافق تجربه کنند. صنایع «سیمان» و «دارو» به دو دلیل پتانسیل رشد زیادی را در خود نهفته دارند: نخست آنکه حقوقیهای بزرگ بازار درصد بالایی از سهامشان را در حسابهای خود دارند و دوم آنکه کمتر کسی میتواند رشد این صنایع را در بازه زمانی کنونی پیشبینی کند. این دو شاخصه مهم و اساسی بستری مناسب برای مانور حقوقیها ایجاد کرده و میتوان انتظار داشت رنگ سبز بازار در بازه سه ماهه پس از توافق به «شیمیایی»ها منحصر نبوده و به این دو گروه نیز سرایت کند.
بهطور خلاصه، صنایعی را که عمومیت بازار از آنها انتظار رشد دارد را نمیتوان بهعنوان صنایع برتر پس از توافق نام برد؛ چرا که مالکیت حقیقیها در آنها بالا رفته و حقوقیها نمیتوانند تاثیر زیادی در آنها اعمال کنند. صنایع «محصولات شیمیایی»، «سیمان» و «محصولات دارویی» با توجه به تراکم بالایشان در پورتفوی حقوقیها از پتانسیل رشد بالایی برخوردار هستند. این سه گروه دلیل ثانویهای برای رشد دارند که برای شیمیاییها شاخصساز بودنشان و برای دو گروه دیگر غیرمترقبه بودنشان است. در پایان لازم به ذکر است، بارها و بارها آنالیز رفتار حقوقیهای بازار، پیشبینی مناسبی از آینده بازار را به ارمغان آورده است و بارها و بارها رفتار هیجانی باعث شناسایی ضرر بوده است. نگارنده توصیه دارد اگر تاکنون در معاملاتتان موفق نبودهاید، روش معاملات خود را تغییر دهید؛ هیچگاه دو عمل یکسان نتیجهای متفاوت ندارند.
* کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه