در سال 2015 ما بحران پناهجویان، فروپاشی بازار نفت، مشكلات زیاد در روسیه و چین، رشد اقتصادی ناامیدكننده 3.2 درصد و چیزهای بسیار زیاد دیگری داشتیم كه باد را از بادبانهایمان فراری داد. اما بعد از جشنهای سال نو، من فرصت داشتم با دوستم «روزی سناریو» كمی گپ بزنم و او توانست من را متقاعد كند كه اگر كمی دورتر را نگاه كنیم، چشماندازی كه خواهیم دید كمی درخشان خواهد بود. بله درست است، روزی گفت كه قدرتهای بزرگ اقتصادی دنیا در نرخ رشد حدود 2درصد گرفتار شدهاند (كه اگر این موضوع ثابت بماند در آینده مشكلاتی را ایجاد خواهد كرد) و اینكه اجزای موتورهای قدرتمند رشد اقتصادی از هم پاشیدهاند. اما این را هم گفت كه به نظر میرسد اوضاع برای ثباتی بلندمدت در حال آرام شدن است.
رکود بزرگ اقتصادی واقعاً بزرگ بود چون برای مدتی طولانی ادامه داشت. و یك دلیل آن این بود كه سیاستمداران بیشتر از اقتصاددانان سنگدل با بیكاران همدردی میكردند. ما سالانه چیزی بین 15 تا 20 تریلیون دلار توسط این سیاستمداران به صورت مزایای بیكاری، خدمات اجتماعی، تثبیت بازار و مواردی مثل این هزینه میكنیم. این را میتوان بزرگترین دخالت (اقتصادی) در تاریخ بشر دانست. این دخالتها مواردی را باثبات كرد اما رشد اقتصادی را نجات نداد، دستكم در ژاپن، اتحادیه اروپا و آمریكا این طور نبود. بعد از مداخلات، باید منتظر میماندیم تا ببینیم سیستمهای اقتصادی پسلرزههای چنین دخالت بزرگی را چطور تحمل و هضم میكنند.
و حالا به نظر میرسد همه چیز در حال درست شدن است. آمریكا افزایش نرخ بهره را شروع كرده و سیاستهای اقتصادی نامناسبی را كه مدتهاست در اتحادیه اروپا و ژاپن اعمال میشود متوقف كرده است. به صورت كلی، دولتها كمتر تحت فشار هستند تا به اقشار ضعیف كمك كنند و انتظار اصلی از آنها این است كه بیشتر نگران بدهیهایی باشند كه در این سالها روی هم انباشتهاند. آنها متوجه شدهاند كه سیاستهای اقتصادی باید بیشتر عملگرایانه باشند.
وقتی دولتها از سر راه كنار بروند، شركتها و سرمایهگذاران به اطراف خود نگاهی خواهند انداخت و متوجه خواهند شد كه قیمت نفت و دیگر كالاها، دستمزدها و نرخ بهره همچنان پایین است و لشگری از كارآفرینان آماده هستند تا این مزیتهای اقتصادی را در كسب و كار خود خرج كنند. علاوه بر آن، در جاهایی كه بانكها در تامین پول ناتوان بودند، بازارهای سرمایهای توانستهاند پول مناسب برای سرمایهگذاری را تامین كنند.
در واقع، اقتصادهای پیشرفتهای كه به مفهوم بازار آزاد و سیاستهای عملگرایانه چسبیدهاند سال گذشته نرخ رشد بالای 3 درصد را تجربه كردند. این اقتصادها شامل ایرلند، اسپانیا، جمهوری چك، لهستان، سوئد و چند كشور در حال توسعه در آسیا هستند. آنهایی كه نرخ رشدشان زیر 2.5 درصد بود آمریكا، انگلیس، هنگكنگ، كره جنوبی، مكزیك و چند كشور دیگر بودند.
این هم درست است كه مشكلات زیادی در كشورهای بریكس (مخفف نام كشورهای برزیل، روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی كه همگی در حال رشد هستند و در مقایسههای اقتصادی، در كنار هم قرار میگیرند) بوده است (رشد اقتصاد چین در سال 2015 به زیر 7 درصد رسید و در روسیه و برزیل هم به ترتیب 3.5- و 3.2-درصد بود) اما به نظر میرسد آینده حتی برای این كشورها هم درخشان باشد.
برزیل سال گذشته بهشدت تحت تأثیر فروپاشی قیمت كالاها و همین طور نرخ توم بسیار بالا بوده است اما مشكل اصلی این كشور سیاسی است و با یك دولت جدید این مشكلات میتوانند حل شوند. تولید ناخالص داخلی روسیه بهشدت افت كرد و دلیل اصلی آن افت قیمت نفت بوده است. اما رفتار هجومی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این كشور، نهتنها كمكی به او نكرد كه با اضافه شدن تحریمها به روابط پرتنش كشورش با غرب، كار برایش سختتر شد.
چین هم در سالهای بعدی با مشكلات زیادی روبهرو خواهد بود. رشد اقتصاد این كشور از 12درصد در سال 2010 به زیر 7درصد رسیده است. در اروپا، بانك مركزی اروپا رفتار حرفهای و خوبی از خود نشان داده است و این احتمالا میتواند مردم را در انگلیس متقاعد كند كه در نظرسنجی برای ماندن در اتحادیه اروپا، جواب بله را به صندوقها بیندازند.
و در نهایت، در آمریكا به نظر میرسد كه ته هیاهوهای انتخاباتی، همكاری سفت و سخت رئیس جمهوری بعدی با كنگره باشد. این یعنی سیاستهای اقتصادی فارغ از هیجانات نادرست خواهد بود. صحبت كردن با روزی، همیشه برای من اتفاق خوشایندی بوده است و حالا امیدوارم پیشبینی او برای دنیا هم خوشایند باقی بماند.