سوالی که در سالهای اخیر بسیاری از دلسوزان و کارشناسان صاحبنظر مطرح کردهاند این است که چرا ما در کشورمان نمیتوانیم تولیدات باکیفیت را با قیمت ارزان تولید کنیم. اگر چه نرخ سود بانکی در ایران کمی بالاتر از دنیاست، اما در مقابل دستمزد کارگر و انرژی بسیار ارزان است، بنابراین باید این موضوع بررسی شود که چرا تولید با کیفیت در ایران اینقدر گران تمام میشود؟ این در حالی است که در هیچ کجای دنیا دستمزد کارگر 250 دلار و قیمت حاملهای انرژی تا این اندازه پایین نیست، بنابراین باید پرسید چرا تولید با کیفیت ایرانی در مقایسه با نمونه خارجی گرانتر تمام میشود؟
برای پاسخ به این سوال باید یک هیأت همهجانبهنگر شامل اقتصاددانان، تولیدکنندگان، جامعهشناسان و. . . در تعامل با یکدیگر نگاه همهجانبهای به این موضوع داشته باشند و ما پاسخ این سوال را پیدا کنیم که چرا نمیتوانیم محصولی تولید کنیم که در بازارهای جهانی قابل رقابت باشد؟
زمانی که به تولیدکنندگان گفته میشود چرا قیمت تمام شده بالا است و تولیدات گرانی دارند، به موضوع بالا بودن نرخ سود تسهیلات بانکی اشاره میکنند. این در حالی است که مشخص است هزینه تامین مالی در قیمت تمام شده کالا چقدر است و نمیتواند به اندازهای که تولیدکنندگان ادعا میکنند، موثر باشد.
در حالی که در کشور ما تولیدکنندگان مدام از هزینههای بالای تامین مالی گلایه دارند، مرکز پژوهشهای مجلس آن را 14 تا 17 درصد برآورد کرده است و قطعا این رقم در سایر کشورهای دنیا نیز صفر نیست.
اگرچه نرخ سود بانکی در کشور ما بالاتر از سایر کشورها است اما از آن طرف هزینههای انرژی و نیروی کار بسیار ارزانتر از کشورهای دیگر است و شاید به جرات بتوان گفت در هیچ یک از کشورهای دنیا حداقل دستمزد ماهانه یک کارگر 250 دلار نیست. بهعنوان مثال حداقل دستمزد یک کارگر در آمریکا ساعتی 8 دلار است، در حالی که ما در ایران روزی 8 دلار حقوق میدهیم.
به اعتقاد من عامل عمده تاثیرگذار در گران تمام شدن تولید کالا، پایین بودن میزان بهرهوری است. به عبارتی اگر بتوانیم بیشتر بر موضوع بهرهوری متمرکز شویم، شاید به نتایج بهتری دست پیدا کنیم و متوجه این موضوع شویم که چیدمان تولیدمان اشتباه است و شاید این موضوع را دریابیم که صاحبان سرمایه علم بر مدیریت تولید ندارند و هر فردی که سرمایه دارد و کارخانهای احداث میکند، نمیتواند تولیدکننده خوبی باشد. مقداری از مشکل هم به این موضوع مربوط میشود که ما تولید در مقیاس خرد انجام میدهیم.
این در حالی است که ما میخواهیم همه چیز تولید کنیم و این موضوع را ارزیابی نمیکنیم که چه کالاهایی را میتوانیم تولید کنیم و چه کالاهایی را باید تولید کنیم. از همین رو نظر من این است افرادی که از هر جهت دستی بر آتش دارند و در این زمینه به لحاظ تئوری یا عملی صاحبنظر هستند، راهحلهایی را که میتواند منجر به این شود که کالاهایی را برای عرضه در بازارهای خارجی تولید کنیم، پیدا کنند.
اگر تولیدات داخلی فقط برای مصرف بازار 80 میلیونی ایران باشد، قطعا تولید به صرفهای نیست و حتما باید تولیدی داشته باشیم که بتوانیم آن را در بازارهای جهانی عرضه کنیم. اگر بخواهیم کالاهای خود را در دنیا عرضه کنیم، باید از نظر کیفیت یا از نظر قیمت قابل رقابت باشد. اما متاسفانه کیفیت محصولات ما خوب نیست و قیمت بالایی هم دارد. در واقع ما برای صادرات کالای تولیدی باکیفیت حرف چندانی برای گفتن نداریم و حضورمان در بازارهای جهانی بسیار کمرنگ است.
بیانات اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه نباید کالاهایی که مشابه کیفیت داخلی آن وجود دارد وارد کشور شود، نشاندهنده این موضوع است که حتی ایشان هم به بحث کیفیت در تولید تاکید دارند و باید موانع تولید رقابتی از سر راه برداشته شود.
اما موضوع دیگر این است که باوجود گذشت مدت طولانی از تصویب قوانینی مانند بهبود فضای کسبوکار اجرای آن جدی گرفته نمیشود. این در حالی است که فضای کسبوکار کشورمان شفاف، آزاد و رقابتی نیست و باوجود اینکه چهار سال از ابلاغ قانون بهبود مستمر فضای کسبوکار میگذرد اما هنوز آییننامههای اجرای آن تدوین نشده است. از سوی دیگر، واگذاری اقتصاد کشور به خصولتیها به شفافیت اقتصاد آسیب رسانده و بهرهوری را پایین آورده است.
این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا از راه بهرهوری به نرخ رشد بالا دست پیدا میکنند، ولی ما در کشورمان قصد داریم فقط از راه تولید به رشد اقتصادی دست پیدا کنیم. در واقع ما تولیدکنندگان خوبی نیستیم و از همین جهت هم مصرفکننده ناراضی است و هم تولیدکنندگان از شرایط خود رضایت ندارند.
عضو اتاق بازرگانی ایران