چنانچه مطالب پیشین ما را دنبال کرده و در پی نگارش داستان کسبوکار خود باشید، تا به اینجا با بخش قابل توجهی از الفبای نگارش این داستان آشنا شدهاید. از تعریف مفهوم کسبوکار گرفته تا مفاهیمی از جمله نیاز، محصول و ارزش. همچنین زنجیره ارزش و بخشهای مختلف آن به شما معرفی شده و تاکتیکهای پیشنهادی مایکل پورتر برای کسب مزیت در رقابت با رقیبان احتمالیتان را به اجمال آموختهاید.
در ادامه قصد داریم مسیر پیشرو برای نوشتن داستان کسبوکار مدنظرتان را روشنتر کنیم. ما را همراهی کرده و اگر نیاز به توضیح تکمیلی درخصوص هر یک از موارد مورد بحث داشتید از انتقال درخواست و انعکاس نظرات خود دریغ نفرمایید.
استقلال مالی و درآمد غیرفعال
درآمدهایی که شما مستقیما به واسطه فروش زمان یا تخصصتان به دست میآورید را درآمد فعال مینامند. درآمدهایی که وابسته به حضور فیزیکی شخص شماست. مثل حقوقی که برای نگهبانی شبانه از یک شهرک دریافت میکنید. یا درآمدی که برای ماساژ فوتبالیستهای باشگاه آبیها کسب میکنید. در نقطه مقابل، پولهایی را که بدون حضور فیزیکی شما و لزوم فروش مستقیم دانش، مهارت یا زمانتان به جیب شما سرازیر میشود از نوع درآمد غیرفعال میشناسند. درآمدی که صرفا زاییده پولها و داراییهای شماست، مثل اجاره دریافتی از مستأجرین آپارتمانهای شما یا سود حاصل از معاملات شما در بورس اوراق بهادار.
نقطهای از نمودار عمر حرفهای شما که مجموع درآمدهای غیرفعالتان در آن نقطه بیشتر از مجموع تمام هزینههای موجود زندگیتان باشد را نقطه استقلال مالی نامند. نقطه غایی رشد اقتصادی در حرفهتان. یعنی رسیدن به حالتی که پول برایتان کار کند نه شما برای پول. زمانی که داراییهایتان درآمد خلق کرده و همه هزینههای شما را پوشش دهد بهگونهای که نیاز به حضور فیزیکی شما در محل کار نبوده و بتوانید تمام وقت ذیارزش خود را صرف ایدهآفرینی، ارزشآفرینی، کارآفرینی و ثروتآفرینی و ارتقای سطح کیفی اجتماع اطرافتان کنید بدون داشتن دغدغه کسب درآمد و گذران امور و پوشش هزینهها.
طبقات مختلف مشاغل
مشاغل موجود در دنیای کنونی را میتوان براساس میزان تخصیص زمان و تخصص و همچین فاصله از نقطه استقلال مالی، در چهار گروه تقسیم کرد:
1- کارمندی
2- خویشفرمایی
3-مدیریت کسبوکارهای بزرگ
4- سرمایهگذاری
کارمندان با فروختن زمان و تخصص خود به کارفرماهایشان درآمد کسب میکنند. مثل کارکنان شرکتها و پرسنل سازمانها. شعارشان امنیت شغلی است. خویشفرماها رئیس خود بوده و کسبوکارهای کوچک و مستقل را اداره میکنند مانند پزشکان شاغل در مطبهای خصوصی یا وکلا. شعارشان استقلال کاری است. دسته سوم، مالک کسبوکارهای بزرگی هستند که با بهرهگیری از زمان و تخصص افراد دیگر، درآمدزایی میکنند مثل کارخانهداران. شعارشان واگذاری کارها و استخدام زمان و تخصص دیگران است. سرمایهگذاران با پول خود، پول میسازند. شعارشان استقلال مالی است و بیشتر از آنکه کار فیزیکی انجام دهند، امکان فکر کردن و خلق ایدههای نو دارند. بخش عمده درآمد گروههای 1 و 2 از نوع فعال و قسمت غالب درآمد گروههای 3 و 4 از نوع غیرفعال و کمریسکتر است. معمولا سیر در این طبقات با پا گذاشتن روی پلههای 1 و 2 و. . . به ترتیب صورت میپذیرد و استقلال مالی در پله چهارم محقق میشود.
با مرور مفاهیم بالا و مرزبندی حوزههای کاری، اکنون با دید بهتری میتوانیم وارد فضای راهاندازی کسبوکار خود شویم. اما چه کسبوکاری را انتخاب کنیم؟ چگونه وارد حوزه مورد علاقه خود شویم؟ اصولا تفکیک حوزههای مختلف کسبوکار چگونه است؟
انواع کسبوکارها
الف) خریدار یا فروشنده میتوانند شخص باشند یا هر یک خود کسبوکاری باشند. اگر فروشنده از نوع کسبوکار و خریدار، شخص باشد آن معامله را Business to Customer) B2C) میخوانند. مثل فروش اقلام خوراکی توسط یک فروشگاه به یک مصرفکننده نهایی. اگر معامله بین دو فرد صورت پذیرد آن را C2C (مثل فروش لپتاپ مستعمل یک دانشجو به دانشجوی دیگر) و چنانچه هر دو نقش را کسبوکارها بازی کنند به آن B2B میگویند. مانند فروش انبوه ظروف یکبارمصرف توسط تولیدکننده به یک هتل. عمده حجم و ارزش پولی مبادلات عموم اقتصادهای امروز را معاملات نوع B2B تشکیل میدهند.
ب) مضاف بر این، کسبوکارها میتوانند فیزیکی و سنتی باشند. یعنی صاحب دفتر و تجهیزات که آن را Break & Mortar (آجر و ملات) میخوانند، مثل یک حجره برنجفروشی در بازار تهران. یا مدرن و اینترنتی باشند و فقط بهصورت الکترونیکی اداره شوند که آن راClick only (فقط با کلیک کردن موس) مینامند. مثلا یک وبسایت گردآوری محتوا که در پشت آن هیچ شرکت و دفتر فیزیکی موجود نیست. ترکیبی از هر دو حالت نیز میتواند وجود داشته باشد که به Click & Mortar معروف است و بسیاری از کسبوکارهای امروزی از جمله روزنامه فرصت امروز از این دستهاند.
ج) پیشتر نیز آموختیم که کسبوکارها در پی خلق ارزش با ارائه یک محصول نهایی به مشتریان هستند. این محصول میتواند از نوع کالا یا خدمات یا ترکیبی از هر دو باشد.
اقتصاد، صنعت و بازار
فعالیتهای کسبوکار در فضایی به نام اقتصاد انجام میشود. هر اقتصادی دو وجه مشخص دارد: عرضه و تقاضا. سمت عرضه اقتصاد را صنعت و سمت تقاضای آن را بازار میخوانند. ارزش (خدمات یا کالا) در صنعت خلق شده و در بازار عرضه، مبادله و مصرف میشود.
لازم به تکرار مجدد است که در این فضا (اقتصاد) سه جریان کالا، پول و اطلاعات بین بخشهای مختلف و برای ایجاد ارتباط و حفظ حیات اقتصاد برقرار است. با تکیه بر مفاهیمی که تا به امروز مرور کردیم، در قسمت بعدی نحوه انتخاب حوزه فعالیت را بررسی کرده و سرانجام، نوشتن داستان کسبوکار خود را آغاز میکنیم.
* کارشناس ارشد کسب و کار