حتی استقبال گسترده منتقدان و سینمایی نویس ها از «کافه سوسایتی» در فستیوال کن هم موجب نشدکه آخرین ساخته وودی آلن در اکران عمومی اش به فروش بالایی دست پیدا کند. نگاهی به وضعیت گیشه نشان می دهد فیلم آخر وودی آلن قافیه را به انیمیشن ها و فیلم های ابرقهرمانی که مخاطبانش بیشتر کودکان و نوجوانان هستند باخته است. فروش ضعیف در اکران آمریکا اتفاقی است که سال هاست در مورد فیلم های وودی آلن رخ می دهد و این در حالی است که این کارگردان هر سال فیلم می سازد. نزدیک به چهل سال است که هنگام اکران یک فیلم از وودی آلن، او در تدارک تولید فیلم بعدی اش است.
از آنجا که در آمریکا چیزی مشابه بنیاد فارابی وجود ندارد و همه چیز براساس نظام عرضه و تقاضا پیش می رود، این سوال می تواند پیش بیاید: چگونه فیلمسازی که آثارش معمولا در انتهای جدول گیشه قرار می گیرد می تواند این همه پرکار باشد و مدام فیلم بسازد؟ نکته اینجاست که میان سینمای جریان اصلی و سینمای مستقل تفاوت های محسوس وجود دارد، مثلا مناسبات تولید فیلم پرفروش «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» با فیلم «کافه سوسایتی» از اساس متفاوت است. اولین و مهم ترین تفاوت هم به سرمایه صرف شده برای ساخت این فیلم ها بازمی گردد. فیلم های ابرقهرمانی با سرمایه گذاری عظیم استودیوهای بزرگ تولید می شوند، در حالی که فیلم های سینمای مستقل اغلب ارزان هستند. هزینه تولید فیلم های وودی آلن بسیار پایین تر از آثار محبوب و پرفروش هالیوود است.
حتی ستاره ها هم وقتی در فیلمی از آلن حضور می یابند دستمزد بالایی دریافت نمی کنند. نمونه مثالی وودی آلن پرکاری و استمرارش در فیلمسازی نشان دهنده نوعی انسجام فکری و انضباط مالی در روند تولید فیلم است. وودی آلن هر سال فیلم می سازد؛ فیلم های ارزان قیمتی که نه صرفا در اکران آمریکا که با نمایش در کشورهای اروپایی (که تماشاگرانش این سال ها نشان داده اند علاقه شان به فیلم های آلن از آمریکایی ها بیشتر است) و فروش حق پخش به شبکه های تلویزیونی و ورود به شبکه نمایش خانگی سرمایه شان بازمی گردد.
ظاهرا برای وودی آلن هشتاد ساله چیزی به نام بازنشستگی معنا و مفهومی ندارد؛ هنرمندی که پنجاه ویک سال پیش با نوشتن فیلمنامه و بازی در «تازه چه خبر؟» به سینما آمد و پس از چند تجربه دیگر با ساخت «پول رو بردار و فرار کن» (1961) نام خود را به عنوان کمدین خلاق بر سر زبان ها انداخت.
آلن در طول نیم قرن و به تدریج موفق شد از مقام کمدین که آثار مفرح می سازد به فیلمسازی که دنبال انتقال مفاهیم روشنفکرانه در قالب سینماست تغییر موضع بدهد و البته در بیشتر مواقع حس طنزش را هم حفظ کند. در واقع شوخی های وودی آلن حتی در تلخ ترین و روشنفکرانه ترین فیلم هایش هم نمود می یابند، کارگردانی که دست کم پنج شاهکار بزرگ در کارنامه دارد: «آنی هال» (1977)، «منهتن» (1979)، «از ارغوانی قاهره» (1985)، «هانا و خواهرانش» (1986) و «شوهران و زنان» (1992).
آخرین فیلم آلن که از منتقدان و سینمادوستان رتبه «درخشان» گرفته، «امتیاز نهایی» (2005) بوده است. عده ای معتقدند آلن در یک دهه اخیر به عنوان یک کارگردان مولف کمتر موفق بوده است.
چیزی که معمولا در این ارزیابی ها نادیده گرفته می شود تعداد زیاد فیلم های آلن و پرکاری شگفت انگیز اوست. هیچ فیلمسازی در تاریخ سینما نمی توان سراغ گرفت که همچون وودی آلن در طول چهار دهه هر سال فیلم ساخته و همچنان مورد توجه محافل معتبر سینمایی قرار گرفته باشد؛ فیلم هایی که با وجود مایه های روشنفکرانه شان، آثاری قصه گو و حتی سرگرم کننده هستند، فیلم هایی که مخاطب خود را دارند، با هزینه نسبتا پایین ساخته می شوند و به سازنده اش امکان می دهند در دل صنعت بی رحم سینمای آمریکا (که خیلی وقت ها شکست تجاری حکم مرگ حرفه ای کارگردان را امضا می کند) به مثابه جریانی اصیل و پرجوشش از سینمای خلاق و متفاوت حضور داشته باشد.
آلن نابغه ای است که خوب می داند چگونه با حفظ حساسیت های هنرمندانه اش فیلم را ارزان و مقرون به صرفه بسازد. راز تداوم حرفه ای شگفت انگیزش را هم باید در همین رعایت قواعد بازی دانست؛ قواعد فیلمسازی سینمای مستقل که محصول نهایی نباید خیلی هزینه بر باشد و برای بازگرداندن سرمایه اش هم جز گیشه آمریکا باید توانایی بازاریابی در بازار اروپا و حتی آسیا را داشته باشد، کاری که وودی آلن در انجامش استاد است.
روزنامه نگار سینمایی