هر سازمانی برای ادامه حیات خود به بازسازی نیاز دارد. بازسازی سازمانها با هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روشهای رسیدن به این هدفها انجام میشود. یعنی بدون بازسازی، یک سازمان نمیتواند دوام زیادی داشته باشد. هرسازمانی محصولی را عرضه میکند تا نیازهای مشتریان را برآورده سازد.
نیاز مشتریان با گذر زمان تغییر میکند، باید محصول عرضه شده نیز با قیمت و کیفیت مناسب روز عرضه شود تا متناسب با نیازهای مشتریان باشد. اگر این شرکت نتواند تغییرات لازم را ایجاد کند، ممکن است ضمن اینکه دچار هزینههای زیاد شود به اهداف از پیش تعیین شده سازمانی نیز نرسد ولاجرم برای ادامه حیات با مشکل و چالش برخورد میکند.
خلاقیت برای بقای هرسازمانی لازم است. در طی زمان، سازمانهای غیرخلاق از صحنه محو میشوند. خلاقیت چیست؟ نقش مدیران در خلاقیت سازمانی چگونه است؛ چه عواملی موجب خلاقیت سازمانی است؛ موانع خلاقیت کدامها هستند؟ در تعریف خلاقیت میگویند، خلاقیت عبارت است از: به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید؛ خلاقیت در یک عبارت ساده فرآیند مستمر مسئلهیابی و چارچوبی برای حل مسائل است. توانایی اندیشیدن به راههای دیگر انجام کار بهگونهای اثر بخشتر و کاراتر را خلاقیت میگویند.
حال باید گفت، مدیر یا فردخلاق چه کسی است. فرد خلاق کسی است که در فعالیتهای خود، نرمش و انعطافپذیری خاصی دارد و همواره آماده است در نظرات خود تجدید نظر کند. بین فرد خلاق و باهوش تفاوت است فرد خلاق به جستوجوگری و کنجکاوی علاقه دارد و تلاش میکند در حوزههای نامشخص وارد شود.
به وضع موجود سازمان رضایت نمیدهد و به دنبال تغییر است. در چارچوبهای فکری تعییننشده بند نمیشود. از استقلال فکری برخوردار است. خود رأی نیست، تعارض درونی کمتری دارد، دارای اعتماد به نفس بالایی است.
به هر حال، ایدهها تنها زمانی سودمند هستند که به طور عملی به کارگرفته شوند. شیوههای تفکر انسانی به انواع مختلف صورت میگیرد که یکی از آ نها خلاقیت است و آن شیوه اندیشیدنی است که ذهن به طور عمیق با یک مسئله درگیر میشود.
در خلاقیت واقعیات به کار گرفته میشود و با توجه به اینکه فکر خلاق به این موضوع آگاهی دارد که واقعیتها آن چنان که باید شناخته نشدهاند و اطلاعات موجود تنها بخشی از دانش مربوط به وضعیت موجود است، اقدام به شناسایی و کشف آنها میکنند و با حذف برخی واقعیتها و ترکیب آنها به ارائه فکر جدید کمک میکند.
عواملی در خلاقیت فردی اهمیت دارند، این عوامل عبارتند از: داشتن تجربه، دانش و تخصص، توانایی ارائه ایدههای خلاق از طریق تعریف مجدد مسائل و برقراری ارتباط بین آنها، داشتن انگیزه برای عملیکردن ایدهها، داشتن ویژگیهای شخصیتی خاص مثل مقاوم بودن و غیره.
کسی که اشتباه نمیکند کسی است که هیچ کاری نمیکند. مدیران خلاق و خطپذیر مدیرانی هستند که در بیان نظر خود جسارت دارند، مسئولیت و تعهد بالایی در انجام وظایف دارند، بدون ترس فکر میکنند و آمادگی لازم را برای شکست و رسیدن به موفقیت دارند.
بدین جهت نقش مدیر در خلاقیت این است که خود ذهن خلاق داشته باشد و بپذیرد که این خصلت مختص خودش نیست و به زیردستان خود اجازه دهد تا ایدههای خود را بیان کنند، بدون اینکه بخواهد آنها را مورد ارزیابی قرار دهد.
مدیران اثربخش این قابلیت را دارند که برای حل مشکل سازمان هم از شیوه تفکر عقلانی و هم از شیوه تفکر خلاق برای حل مسائل سازمانی بهره گیرند. حل مسئله بهصورت منطقی و عقلانی روشی است که همواره از سوی مدیران به صورت مستمر مورد توجه است ولی روش تفکر خلاق برای حل مشکل کمتر توسط مدیران مورد استفاده قرار میگیرد.
چراکه به کارگیری تفکر خلاق در حل مسائل از خصلتهای مدیران جسور و موفق است. مدیرانی که در امر تصمیمگیری عجله میکنند، هیچگاه به ضرورت خلاقیت و ابداع را درک نمیکنند. خلاقیت به توانایی و قدرت ایجاد فکر یا ایده جدید گفته میشود، ولی ابداع به معنی به کارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است.
از نقشهای دیگر مدیر در خلاقیت سازمانی، تشویق نیروهای خلاق است. خلاقیت از وظایف مدیریت نیست، بلکه خلاقیت عملکردی است که باید در پایینترین سطح سازمان تا بالاترین سطح مدیریت بهصورت مستمر و فعال جریان یابد. بنابراین مدیران عالی سازمان باید فعالیتهای خلاق را از بالاترین سطح تا پایینترین سطح سازمانی شناسایی و مورد تایید و تشویق قراردهند. کارکنان خلاق همواره ترجیح میدهند، ضمن آنکه مورد تشویق مادی قرار گیرند از حمایت معنوی سازمان نیز برخوردار شوند. مدیریت سازمان باید به کسانی که در طلب کمال هستند، احترام بگذارد، چون آنها از دیگران خردمندتر هستند.
مدیران باید بدانند، ادامه فعالیت خلاق در سازمان تنها تمرکز سازمانی و تعیین بودجه کافی نیست، بلکه نیازمند حمایت و برگزاری جلسات مشاورهای است که در آن همه عقاید امکان بروز پیداکنند تا از میان آنها فکر تازه به ظهور برسد و به ادامه حیات سازمان کمک کند. مدیری که خلاق است و میتواند در یک سازمان خلاقیت را ایجاد کند، از چنین ویژگیهایی برخورداراست.
یک: آیندهنگراست و قدرت تجزیه و تحلیل بالایی دارد؛ دوم: سنتشکن بهصورت منطقی و عقلانی است؛ سوم: از نظریات مخالف استقبال میکند؛ چهارم: دارای اعتماد به نفس بالایی در زندگی شخصی و سازمانی است؛ پنجم: توانایی برقراری روابط اجتماعی بالایی دارد؛ ششم: جسارت لازم در زمینه بیان عقاید علمی و حقایق را دارد؛ هفتم: قدرت ذهنی بالایی برای پاسخدهی آنی به سوالات را دارد.
هماگونه که گفته شد وجود خلاقیت و افراد خلاق در سازمانها برای ادامه فعالیت ضروری است و وجود مدیران حامی تفکرات خلاق ضروریتر است. با فرض وجود عوامل گفته شده در یک سازمان، خلاقیت دارای مراحلی بدین صورت است. مرحله اول در خلاقیت نترسیدن از شکست و دریافت دیدگاههای موافق نسبت به ایدههای نو و جدید مطرح شده در سازمان است؛
مرحله دوم جمعآوری اطلاعات لازم در خصوص موضوع است؛ مرحله سوم، ارائه دیدگاه خلاق با استفاده از اطلاعات جمعآوری شده؛ مرحله چهارم انتظام بخشیدن به امور برای دست یافتن به اهداف سازمانی تعیین شده مرحله پنجم جمعبندی دیدگاههای مختلف یا ایدههای جدید و مرحله آخر یافتن پاسخ سوال از ایدههایی که در یک جا جمع شده و میتواند متناسب با خواسته سازمانی باشد.