سلام خوانندگان گرامی. یک بار دیگر شما، یک بار دیگر ما، یک بار دیگر مسابقه فرصتسوزی. بعد از چند برنامهای که به دلیل نقص فنی و قطع بودن تلفنها، مسابقه نداشتیم و برنامههای مستند برای شما پخش کردیم، امروز با هم در کنار شماییم، با مسابقهای دیگر.
بنده: شرکتکننده محترم خودتون رو معرفی بفرمایید.
شرکتکننده: سامعلیک. اصغر مدبر هستم.
بنده: به به! چه فامیلی برازندهای. انشاءالله که این تدبر رو در زندگی شخصی هم به کار ببرید.
شرکتکننده: شوما شک نکن که ما توی زندگیمون هم مدبریم.
بنده: بسیار هم عالی. آماده هستید بریم سراغ مسابقه؟
شرکتکننده: ما همیشه آماده هر چیز مترقبهای هستیم.
بنده: احسنت به شما! بریم سوال رو بشنویم.
سوال: تصور کنید یک حادثه آتشسوزی اتفاق افتاده باشد. نخستین اقدام شما چیست؟
الف) در چارچوب در میایستیم
ب) جیغ زده و از خانه فرار میکنیم
ج) با دستگاه اطفای حریق به جان آتش میافتیم
د) خونسردی خودمان را حفظ کرده و لبخند میزنیم.
شرکتکننده: هر کی زنگ زد گفت خونه آتیش گرفته یا خواست سروصدا کنه، بهش میگیم خونه آتیش نگرفته، دارن فیلم درست میکنن. آتیشسوزی مصنوعیه.
بنده: اِ !
شرکتکننده: والا!
بنده: چرا آخه؟! دروغ میگید یعنی؟
شرکتکننده: دروغ مصلحتیه.
بنده: کدوم مصلحت؟! طرف داره خونهاش میسوزه!
شرکتکننده: دِ همین دیگه! میاد بیرون سروصدا میکنه، آرامش بقیه رو به هم میریزه. آتیشنشانی میاد، بوق بوق میکنه، مردم میان فیلم میگیرن، تجمع میکنن، امنیت به خطر میافته.
بنده: خب به این دلایل باید دروغ گفت؟
شرکتکننده: دروغ مصلحتی!
بنده: بله... شما سوختید.
شرکتکننده: نخیر. بنده قبلش از خونه فرار کردم.
بنده: نه، منظورم اینه که از دور مسابقه خارج شدید. جوابتون غلط بود.
شرکتکننده: این جواب همیشه درسته. غلط توی کارش نیست.
بنده: آقا میگم. . . یه لحظه ببخشید. . . بله! از اتاق فرمان میگن کنجکاو شدن باقی جوابهای شما رو هم بشنوند. ادامه میدیم.
سوال: تصور کنید در یک مسابقه فوتبال هستید. در شهر دیگری بازی همزمانی انجام میشود. نحوه اطلاعرسانی شما از نتیجه بازی همزمان، به بازیکنان و کادر فنی از کدام الگوی زیر پیروی میکند؟
الف) اگر به نفع تیم خودی باشد اعلام میکنم
ب) اگر به ضرر تیم خودی باشد اعلام میکنم
ج) در هر صورت اطلاعرسانی صحیح و شفاف را وظیفه خود میدانم
د) کلا چیزی اعلام نمیکنم
شرکتکننده: هیچ کدوم.
بنده: خب، پیشنهاد شما چیه؟
شرکتکننده: اگه من باشم، دروغ میگم. یعنی اگه به نفع باشه به نفع رو اعلام میکنم، اگه به نفع نباشه، خالی میبندم.
بنده: چرا؟
شرکتکننده: به خاطر اینکه تماشاگرا ممکنه بریزن توی زمین و امنیت رو به خطر بندازن.
بنده: فقط دلیلش همینه؟
شرکتکننده: نه خب! اینکه یه خالی بندی که نتیجه لیگ کلا تغییر کنه. خیلی حال میده!
بنده: اون وقت شما در این الگویی که فرمودید تجربهای هم دارید؟
شرکتکننده: بله! اخیرا سرِ بازیهای پایانی لیگ برتر این کار رو کردم. آقا اینقدر خندیدیم، اینقدر خندیدیم . . .
بنده: الان پشیمون نیستید از کاری که کردید؟
شرکتکننده: پشیمون؟ واسه چی باشم؟ اتفاقا خیلی هم خوشحالم! آدم احساس تاثیرگذار بودن میکنه! چند میلیون آدم رو گذاشتم سر کار!
بنده: دوستان بریزید دستگیرش کنید! خودشه!
شرکتکننده: خیلی نامردید! برام تله گذاشته بودید؟
بنده: تله نذاشته بودیم. فقط تو از ادامه مسابقه حذف شده بودی، من خالی بستم و گفتم حذف نشدی.
شرکتکننده: نامرد چرا این کار رو کردی؟
بنده: چون هم خیلی حال میده، هم امنیت به خطر نمیافته.
* طنزنویس