کشته شدن حیوانات نادر و کمیاب توسط شکارچیان غیرمجاز یکی از خبرهای جنجالبرانگیز رسانهها و شبکههای اجتماعی است. خبری دردناک که نه تنها فعالان عرصه محیط زیست، بلکه عموم مردم را نیز به واکنش وا میدارد. معمولا عکسهای حیوانات شکار شده در شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند و کاربران این شبکهها نسبت به آنها عکسالعملهای تندی نشان میدهند. در برابر این عملکرد شکارچیان، هم سازمان محیط زیست و هم فعالان این عرصه دائم در حال هشدار دادن و نهی کردن هستند، ولی به نظر پیاده کردن هر روشی در این راستا تا به حال بیفایده بوده است اما با تمام این توصیفات به نظر فعالان محیط زیست از فعالیت در این زمینه خسته نشده و هر روز درصدد اجرای راهکاری خلاقانهتر هستند.
در این راستا چندی است کمپین دوربین به جای تفنگ به منظور تشویق شکارچیان به کنار گذاشتن این اقدامات راهاندازی شده است؛ کمپینی جالب که از شکارچیان میخواهد تفنگ خود را کنار گذاشته و از سوژههای شکاری خود عکس بگیرند. مسئولان برگزاری این کمپین که به نظر توسط یک شرکت تبلیغاتی برگزار شده، تصمیم دارند به شکارچیان رایگان آموزش عکاسی بدهند و از این راه آنها را برای حضور و مشارکت در این کمپین تشویق کنند. «فرصت امروز» به منظور تحلیل دقیق این کمپین سراغ پرویز زاهد فعال عرصه رسانههای دیجیتال و اردشیر طیبی کارشناس دیجیتال مارکتینگ رفته است. در ادامه این دو کارشناس به سوالات مختلفی در این زمینه پاسخ میدهند.
تفنگ و دوربین هر دو شکار میکنند
یکی شکار لحظهها و دیگری شکار حیوانات
پرویز زاهد درباره کمپین دوربین به جای تفنگ میگوید: این کمپین ایده ظریف و جذابی دارد و هر شکارچی که به این کمپین بپیوندد چهره ملایمی از خود نشان خواهد داد و در غیراین صورت رفتاری غیردوستانه با محیط زیست از خود به نمایش میگذارد. علاوه براین، برای کمپین نام و شعار جذابی نیز انتخاب شده است. تفنگ و دوربین هر دو شکار میکنند یکی شکار لحظهها و دیگری شکار حیوانات، درنتیجه استفاده از این دو کلمه کنار هم جالب توجه است مثل اینکه مخاطب با حضور در این کمپین بگوید به جای اینکه برویم شکار حیوانات، برویم شکار لحظهها.
زاهد درباره آموزش رایگان عکاسی که قرار است در این کمپین به شرکتکنندگان داده شود، میگوید: آموزش میتواند عاملی برای تهیه عکسهای بهتر باشد و انگیزه عکاسی را بیشتر کند. اگر این آموزش بهصورت آنلاین باشد حتما میتواند گستره بیشتری را در برگیرد. همچنین سطوح مختلفی برای آموزش لازم است. کسی را که تا حدودی تجربه دارد با کسی که تازه میخواهد شروع کند نباید در یک سطح آموزش ببینند.
زاهد درباره رسانههای استفاده شده برای این کمپین میگوید: شبکه مناسب این کمپین، به نظرم اینستاگرام و فیسبوک است. البته از تمامی رسانهها میتوان استفاده کرد ولی به دلیل نوع کمپین به نظرم این رسانهها مناسبتترند. اعضای فیسبوک بسیارند و اینستاگرام هم شبکه مبتنی بر عکس است، در نتیجه گروه اجراکننده کمپین میتواند عکسهای کمپین را در این شبکهها به اشتراک بگذارند. در این میان توییتر نیز به دلیل سرعت انتقال محتوا به منظور گسترش این کمپین میتواند کمککننده باشد.
زاهد درباره گروه مخاطبان این کمپین میگوید: استفاده از همه رسانهها، از جمله رسانههای چاپی، شنیداری و دیداری میتواند گروه مخاطبان بیشتری را پوشش بدهد. در این میان افراد نزدیک به شکارچیان مثل خانوادههایشان هم میتوانند هدف خوبی برای نزدیک شدن به گروه مخاطبان اصلی باشند که گروه بهتر است برای آنها نیز برنامهریزی مشخصی کند.
زاهد در ادامه میگوید: به نظرم در این کمپین علاوه بر شکارچیان، سایر علاقهمندان به عکاسی از طبیعت و حیوانات وحشی هم باید بتوانند شرکت کنند که در آن صورت به گسترش آن کمک خواهد شد. این کار باعث میشود تعداد شرکتکنندگان بیشتر شود، توجه به عکاسی از حیوانات نمود بهتری خواهد داشت و پروژه را با قدرت بیشتری پیش خواهد برد. علاوه بر این، انتشار عکسهای منتخب در اینترنت و آلبوم چاپی، تکرار کمپین در هر فصل و با موضوعات متناسب آن فصل و برگزاری جشنواره فیلمهای کوتاه از شکارچیانی که به جای شکار حیوان، فیلم مستند حیات وحش میسازند نیز در جهت گسترش این کمپین موثر خواهد. در پایان باید بگویم به نظرم بهتر بود، نام این کمپین تفنگ من، دوربین من است، باشد.
شبکههای اجتماعی
رسانهای خوب برای فعالان محیط زیست
اردشیر طیبی درباره حضور فعالان عرصه محیط زیست در شبکههای اجتماعی و کمپین دوربین به جای تفنگ میگوید: کارکرد شبکههای اجتماعی برای حفظ محیط زیست عموما اطلاعرسانی است. این درحالی است که فعالان این عرصه برای برگزاری کمپینهای بیشتر میتوانند از این ابزار در جهت رسیدن به هدفشان بهره ببرند تا مخاطبان وسیعتری را هدف قرار دهند. به نظرم یکی از کمپینهای موثر و خوب در این باره دعوت برخی فعالان محیط زیست برای مصرف کمتر کیسههای پلاستیکی بود که بعدها با همراه شدن شهرداری تهران و استفاده از تبلیغات محیطی اثرگذاری آن چند برابر شد. درواقع این شبکههای اجتماعی بودند که محرک این اقدام شدند و شهرداری را با خود همراه کردند اما در مورد موضوع کمپینی که شما بیان کردید،
به نظر من به خاطر مخاطب بسیار خاص و محدود آنکه شکارچیان هستند، لزوما نمیتوان امید داشت که تنها با استفاده از شبکههای اجتماعی بتوان مستقیم شکارچیان را تحت تاثیر قرار داد. این کمپین ایده بسیار جذابی دارد، چون به هر حال عکاسی هم نوعی شکار سوژه است و کار عکاسان طبیعت با شکارچیان دقیقا به یک اندازه پر زحمت و دقیق است، با این تفاوت که سوژه شکار در صورت موفقیت شکارچی از بین میرود و سوژه عکاس جاودانه میشود. بر این اساس باید گفت که ایده کمپین هوشمندانه انتخاب شده و اگر بتوان شکار را نوعی ورزش دانست، عکاسی از حیات وحش نیز ورزشی دقیقا با همان مختصات و مشخصات است و میتواند برای بسیاری از شکارچیان جایگزینی منطقی و قانعکننده به نظر برسد.
جذب شکارچیان به این کمپین
سخت و دشوار است
طیبی میگوید: به نظرم اگر هدف این است که بخواهیم به دست شکارچی به جای اسلحه، دوربین بدهیم قطعا این راه از تلگرام و اینستاگرام نمیگذرد، چون شکارچیها قشر بسیار خاص و محدودی در جامعه هستند و تعدادشان اندک است. بنابر این نمیتوان امید داشت که بتوان به تعداد وسیع و موثری از شکارچیان از طریق شبکههای اجتماعی دست پیدا کرد. کمکی که شبکههای اجتماعی به این کمپین میتوانند بکنند این نیست که بتوان شکارچیها را به طور مستقیم جذب کرد، بلکه شبکههای اجتماعی میتوانند بستری برای انتشار اثرات و برکات این کمپین و پوشش اخبار و تحولات مرتبط باشند و بعد به طور متقابل حمایت مردمی و استقبالی را که مردم عادی از این کمپین خواهند کرد میتوان به گوش شکارچیان رساند و این باعث میشود شکارچیان با توجه به حمایت مردمی که پشت کمپین هست بیشتر برای تغییر رفتار خود دلگرم شوند.
همانطور که گفتم عموم مردم به جز اعلام حمایت مادی و معنوی نمیتوانند کاری برای کمپین بکنند و این کمپین اگر یکمیلیون حامی عادی هم داشته باشد ولی حتی یک شکارچی هم از وجودش اطلاع نداشته باشد عملا چیزی جز اتلاف وقت نیست. بنابراین گام اول باید این باشد که تعداد مناسبی شکارچی را جذب کمپین کرد و بعد دنبال اطلاعرسانی دستاوردهای کمپین به عموم مردم بود.
طیبی در مورد راهکار گسترش این کمپین میگوید: جلب حمایتهای دولتی و بهخصوص سازمان محیط زیست و همچنین سازمانهای مردم نهادی مثل دیدبان حقوق بشر و غیره میتواند باعث شود که شکارچیان و عکاسان بیشتری به کمپین بپیوندند. حضور در محافل شکارچیان و معرفی کمپین در حضور آنان نیز میتواند در هرچه موفقتر بودن کمپین موثر باشد. با توجه به اینکه مخاطب این کمپین شکارچیان هستند و احتمالا مقاومت بسیاری برای تغییر رفتار خود نشان خواهند داد، تحمل و صبوری بسیار تنها راهی است که بتوان پیام لطیف این کمپین را در اذهان آنان ماندگار کرد.