یکی از مولفههای اصلی بورس ایران برخورداری آن از انواع هیجانات مثبت و منفی است. این هیجانات با گسترش استفاده روزافزون از شبکههای اجتماعی طی یکسال اخیر قوت بیشتری گرفته است. قابلیت نشر سریع مطالب در این شبکهها تا حدی است که تنها ظرف مدت چند دقیقه پیامها توسط افراد مختلف در گروهها منتشر میشود. از طرفی البته نشر سریع مطالب یکی از امتیازات مثبت این شبکههاست اما مهمتر از سرعت، کیفیت مطالبی است که در این گروهها دست به دست میچرخد. چه بسا در بسیاری از این شبکهها و گروهها بحثهای مثبت و سازندهای صورت میگیرد که برای رشد و غنای بورس و فعالان بورسی بسیار مفید و سازنده باشد اما آنچه که بهعنوان نقطه ضعف وجود چنین شبکههایی نباید از آن غافل ماند، تشدید موج هیجاناتی است که با بازنشر کردنهای برخی مطالب ناپخته توسط افراد در گروههای مختلف زمینهساز بروز برخی رفتارهای عجیب در بازار میشود.
یکی از نمونههای چنین رفتارهای عجیبی که به واسطه انتشار پیامهای هیجانی در همین شبکههای اجتماعی در سال قبل رخ داد، درخواست برای تجمع سهامداران خرد جلوی تالارهای بورس شهرهای مختلف کشور برای رساندن فریاد اعتراض به گوش مسئولان بورس بود. البته همانطور که در یادداشتهایی که در همان دوران توسط نویسنده این یادداشت عنوان شد، نقد چنین رفتاری به منزله دفاع از عملکرد مسئولان نیست. از دید نگارنده، چنین رفتارهای هیجانی نه تنها نمیتواند مشکل را حل کند بلکه سبب میشود تا با تصمیمگیریهای سریع مسئولان اقداماتی عجولانه برای التیامبخشی موقت صورت گیرد که در نهایت منجر به پاک شدن موقتی صورت مسئله از اذهان خواهد شد و مشکل اصلی همچنان پابرجا خواهد ماند.
نمونه دیگر چنین رفتارهای هیجانی را در آخرین روز معاملاتی بازار در هفته گذشته شاهد بودیم. عباراتی از قبیل «تحریم عرضه اولیه» یا «من عرضه اولیه نمیخرم تا صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانم» و امثالهم تنها ظرف مدت چند دقیقه در گروههای مختلف بورسی فعال در شبکههای اجتماعی دست به دست چرخید. این پیامها در راستای تلاش سازمان برای ورود چند شرکت جدید به بازار در جهت کنترل هیجانات شکل گرفته در بازار به خاطر تفاهم سیاسی شکل گرفته میان ایران و قدرتهای جهانی در رابطه با پرونده هستهای ایران بود.
به زعم بسیاری از بازنشرکنندگان این مطالب، چنین اقداماتی از جانب سازمان به جو مثبت شکل گرفته لطمه میزند و سبب خدشهدار شدن اعتماد سهامداران خواهد شد. بسیاری از این افراد معتقدند که بازار باید همچنان التهاب صفنشینی را ادامه میداد تا با مثبت ماندن بازار و افزایش قیمت سهام، بخشی از ضررهای آنان طی یکسال و اندی گذشته جبران میشد. اما در برابر چنین استدلالی چند پرسش مطرح خواهد شد، اینکه آیا رشد بیوقفه و یکباره بازار تنها به خاطر خبر دستیابی به تفاهمی غیرالزامآور آن هم فقط بر سر رئوس اصلی مذاکرات برای سلامت بلندمدت بازار مفید است؟ بهزعم بسیاری از کارشناسان حتی اگر همین امروز تمامی تحریمهای بینالمللی برداشته شوند، حداقل یکی دو سال برای ترمیم وضعیت اقتصاد ایران زمان لازم است. حال در صورتیکه تا زمان اجرای توافق هستهای که زمان آن در توافق نهایی اعلام خواهد شد، تحریمهای بینالمللی به قوت خود باقی خواهند ماند. به عبارتی تفاهمنامه اخیر تنها تعیینکننده رئوس اصلی برای مذاکرات بعدی میان ایران و گروه 1+5 برای دستیابی به توافق نهایی بود.
بنابراین واضح و مبرهن است که خوشبینی به وقوع پیوسته در بازار با واقعیات اقتصادی همخوانی چندان زیادی نداشت و وجود چنین التهاب مثبتی در بازار نمیتوانست علایم درست و واقعی از وضعیت اقتصاد کشور نشان دهد. بنابراین یکی از مناسبترین ابزارهایی که میتواند در کنترل هیجان متقاضیان خرید در بازار مثمرثمر باشد عرضههای اولیه شرکتهای جدید به بازار است. چنین رخدادی نه تنها میتواند به کنترل جو بازار کمک کند بلکه به عریضتر شدن بازار نیز کمک خواهد کرد.
پرسش دیگر در این رابطه این است که برای بازاری که صفنشینی برای صنایع و شرکتهای مختلف را بدون در نظر گرفتن واقعیات شرکت و صنعت آن و تنها به واسطه خوشبینی ناشی از تفاهمی که هنوز تا اجرای آن زمان مانده، انجام میدهد عرضه اولیه باید بهعنوان فرصتی برای ورود باشد و تحریم آن به معنای عقب راندن خود از کاروان حرکتی بازار است. به عبارتی شاید بسیاری از افرادی که این عرضههای اولیه را برای بازار مخرب میدانند با این رفتار خود به نوعی تلویحا به این موضوع اشاره میکنند که در شرایط فعلی بورس با واقعیت اقتصاد همخوانی ندارد و چندان امیدی به رونق اقتصادی در کوتاهمدت ندارند چه بسا که اگر چنین امیدواری واقعی وجود داشت از این عرضهها باید استقبال میکردند. بنابراین آنها تنها به دنبال رشد قیمتها به خاطر تقاضای هیجانی هستند نه به دنبال رشد قیمت به خاطر رونق بخش واقعی اقتصاد.
پرسش دیگر از تحریمکنندگان این است که برای بازاری که تنها به خاطر 120 میلیارد تومان پول (برای خرید عرضههای اولیه - 30 میلیارد تومان برای سخوز و 90 میلیارد تومان برای هرمز) نگران و پریشان میشود چه افقی را ترسیم میکنند؟ اینها تنها چند نمونه از پرسشهایی است که میشود برای بروز پدیده تحریم خرید عرضه اولیه مطرح کرد. اما همانطور که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره شد هدف این نوشتار دفاع بیچون و چرا از عملکرد مسئولان نیست. اعتقاد نگارنده به انتخاب روشی مناسب برای بیان نقد و اعتراض به رفتارهای غلط است. عدهای دلیل تحریم خرید عرضه اولیه را قیمتگذاری بالای آن عنوان میکنند. برای این موضوع نیز لازم به یادآوری است که قیمتگذاری مبتنی بر مکانیزم عرضه و تقاضاست. بنابراین تقاضای خریداران نیز در کشف قیمت مناسب برای سهام نقش کلیدی دارد.
پر رنگ کردن چنین نقشی با تحریم خرید آن هم توسط سهامداران حقیقی به نتیجه نخواهد رسیدبلکه برای تقویت طرف تقاضا باید منافع سهامداران حقیقی در قالب صندوقهای سرمایهگذاری تجمیع شود و هنگامی که چنین صندوقهایی گسترش پیدا کنند برای موفقیت در رقابت خود در جذب منابع مردم به دنبال کسب بازدهی مناسب برای صندوق خود خواهند بود و بنابراین هر سهمی را با هر قیمتی که عرضه میشود نخواهند خرید و نتیجه این امر شفافیت بیشتر خواهد شد. مادامیکه، سهامداران حقیقی و سهامداران حقوقی کوچک بسیاری بهصورت مستقیم و شخصی در بازار فعالیت میکنند با اقداماتی نظیر تحریم خرید نمیتوانند با بازاری که 100 میلیارد تومان برای حقوقیهای بزرگ آن رقم ناچیزی است برای شفافیت مقابله کنند.
* تحلیلگر بازار سرمایه