یکی از مهمترین دلایل عدمپیشرفت اقتصادی کشور این است که به موانع راه رشد اقتصادی هیچوقت توجه نکردهایم و اکنون هم به این موضوع آنطور که باید توجهی نمیکنیم. در طول چند دهه گذشته مشکل اصلی اقتصادیمان را میتوان در ساختار اقتصاد خرد، یعنی علامت قیمتهای نسبی و دیگر قیمتها جستوجو کرد و این مسئله جزو آن دسته از عواملی است که ساختارهای اقتصادی کشورمان را به انحراف کشیده و با مشکلات عمدهای روبهرو ساخته است.
این عواملی که به آن اشاره کردم تنها شامل قیمتهای نسبی حاملهای انرژی نیست بلکه اساسیترین علت این مسئله به دلیل اختلاف فاحشی است که بین سود بانکها و سودی که در خارج از نظام بانکی وجود دارد اتفاق میافتد و ما را دچار مشکلات بسیاری میکند. علاوهبر عواملی که مطرح کردم میتوان به نبود یک نظام مالی کارآمد اشاره کرد که این هم جزو آن دسته از مشکلات اصلی اقتصادی است و مانعی در جهت رشد اقتصادی محسوب میشود.
عقیده دارم تا زمانیکه این موانع و مشکلات در ساختار اقتصادی کشورمان وجود دارد نخواهیم توانست بستهای را در چارچوب سیاستهای کلان در جهت ایجاد رشد و رونق اقتصادی به کار ببریم و پیشرفتی هم نخواهیم کرد. یکی دیگر از چالشهای مهم اقتصادی که امروزه در حوزههای اقتصادی با آن مواجه هستیم میتواند این باشد که علامتهای صحیح را به بخش تولید بهخصوص به بخش صنعت نمیدهیم و با یکسری موانع در این بخشها روبهرو میشویم.
باید توجه کنیم که بخش صنعت یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین بخشهای اقتصادی کشور است و از آنجایی که درآمدهای کشور به نفت وابسته است و در زمینه استخراج نفت توانایی داریم و با آن به تجارت میپردازیم، همین مسئله ما را به یک کشور عمدتا تاجر تبدیل کرده و سبب شده که نظام اجرایی ما بیشتر به سمت تجارت سوق داده شود تا تولید.
*اقتصاددان و استاد دانشگاه