شاید خیلی از مراکز دامپزشکی در زمانهای گذشته برای بهبود و کنترل بیماری طاعون گاوی به وجود آمد. این بیماری با همت دامپزشکان و اجماع دیدگاههای آنها بالاخره ریشهکن شد و ضرر و زیان اقتصادی آن نیز از بین رفت. اما به جرات میتوان گفت که در بعد اقتصادی، بیماری تب برفکی بهمراتب خطرناکتر و پرهزینهتر از طاعون گاوی است.
تب برفکی یا به زبان محلی «طبقه» دارای هفت سویه است که هر کدام زیر سویههای مختلفی دارند. هفت مخزن از این ویروس در دنیا وجود دارد که سه تای آن در آسیاست و کشور ما نیز در مخزن سوم واقع شده، بنابراین جدیت در کار و اتخاذ تدابیر لازم از طرف سازمان دامپزشکی، در اولویت خواهد بود. اگر بخواهیم توضیح مختصری راجع به علائم این بیماری ارائه دهیم، باید بگوییم که آثار بیماری به شکل تاول در اندامهایی مانند دهان، سم و پستان ایجاد میشود و مشکلات عدیدهای را برای دام به وجود میآورد. معمولا در مراحل حاد، حیوان توانایی مصرف خوراک را نداشته و شیردهی بهشدت کاهش مییابد. از طرفی به خاطر وجود زخمهای مختلف در سم، دام قدرت حرکت را از دست میدهد. مجموع این عوامل ضررهای اقتصادی سنگینی را به دامدار وارد میکند که در نهایت منجر به حذف دام میشود.
اگر سری به مطالب موجود درباره این بیماری در اینترنت یا کتابخانهها بزنید، متوجه میشوید که مهمترین عامل برای کنترل این بیماری، رعایت مسائل قرنطینهای است. به عبارتی، جابهجایی دام و نقل و انتقال آن از شهری به شهر دیگر، راحتترین راه انتشار تب برفکی است که اگر مسائل بهداشتی در مورد آن رعایت نشود، امکان انتقال، بسیار افزایش مییابد. متاسفانه معضل جابهجاییهای غیرقانونی در مرزهای شرقی کشور در سالهای گذشته به معضلی اساسی برای دامپزشکی تبدیل شده است. از آنجا که قیمت گوشت در همسایههای شرقی کمتر از داخل ایران است، واردات دام از این مرزها معاملهای پرسود خواهد بود.
از سویی دیگر، به خاطر عدم حاصل خیزی زمینهای استانهایی که در آن محدوده قرار دارند و همچنین کمبود شغل، تمایل زیادی برای جابهجایی دام در مناطق مذکور وجود دارد. بنابراین دامهای مختلف، یکی پس از دیگری بدون گذر از کانال قرنطینه وارد کشور میشوند. حتی بسیاری از بومیهای آن مناطق اعتقاد دارند که این کار اگرچه غیرقانونی بوده اما بهمراتب بهتر از قاچاق مواد مخدر یا مشروبات الکلی است.
این مجموعه عوامل سبب شد تا مسئولان دولتی با همکاری سازمان دامپزشکی، خروج دام زنده از استان سیستان و بلوچستان را ممنوع اعلام کند و در عوض با تاسیس چندین کشتارگاه در آن حوالی، گوشتی را به بازار عرضه کند که مراحل پیشسرد را طی کرده باشد. به این ترتیب تا پیش از آن وقتی دام زنده از مناطق مرزی به داخل کشور وارد میشد، موجی از بیماریها از جمله تببرفکی به دامداریهای سراسر کشور حمله میکرد؛ ویروسی که میتواند توسط باد تا 70کیلومتر جابهجا شود.
نکتهای که باید به آن توجه داشت، موضع غیرکارشناسی صداوسیما در برابر این موضوع است. چند هفته پیش، این رسانه گزارشی درباره ممنوعیت خروج دام از استان سیستان و بلوچستان منتشر کرد که در آن با چند نفر از دامداران ناراضی صحبت کرده بود. آنها ادعا میکردند ممنوعیت خروج دام زنده از استان، به ضررشان تمام شده و بیشتر واحدهای پرورشی دچار انباشتگی دام سنگین شدهاند. در خلال گزارش، مصاحبهای کوتاه با یکی از مسئولان جهادکشاورزی استان پخش شد که دلیل این ممنوعیت از طرف دولتیها مشخص شود. شوربختانه این مقام مسئول، آنطور که باید و شاید نتوانست در توجیه این مطلب، موفق عمل کند و تنها به این نکته اکتفا کرد که ممنوعیت مذکور از مقامات بالا ابلاغ شده و استان نیز ملزم به رعایت آن است.
این در حالی است که علت اصلی چنین موضوعی کاملا منطقی و قابل تامل به نظر میرسد. اتفاقا اگر خروج دام از استان مذکور به دیگر مناطق کشور آزاد بود، باید به سیاست اتخاذ شده خرده میگرفت اما وقتی برای کنترل بیماری و ممانعت از انتشار ویروسی که ضررهای اقتصادی جبرانناپذیری به واحدهای دامداری وارد میآورد، تصمیمی بجا گرفته میشود باید آن را تحسین کرد. اگرچه ممکن است اجرای یک سیاست به زیان عدهای معدود تمام شود اما باید توجه داشت که منافع ملی در این عرصه بر منافع تعدادی اندک میچربد. از طرفی، دامداران معترض آن استان میتوانند با فروش دام خود به کشتارگاههای ایجاد شده، درصدی از انباشتگی واحدها را کاهش دهند. زیرا طبق آمارها اگر مخاطرات دام زنده در حیطه انتقال بیماریها 90درصد باشد، خطر انتقال بیماری از گوشت، تنها 4درصد تخمین زده میشود.
با توجه به تمام این شرایط اما هنوز انتقال دام زنده از مرزهای شرقی به صفر نرسیده و قاچاقچیان کماکان توسط این تجارت غیررسمی، کسب سود میکنند. به نظر میرسد اگرچه ممنوعیت خروج دام از استان، یکی از کارهای مطلوب مسئولان دولتی بود اما حل این معضل، همکاری تمام دستگاههای مربوط را میطلبد؛ از ستاد مبارزه با قاچاق کالا گرفته تا مسئولانی که در ایجاد اشتغال در مناطق محروم دست دارند، همه و همه میتوانند در راستای بهبود معیشت مرزنشینان موثر باشند.