در دنیای امروز، تبلیغات جزء جدا نشدنی اجتماع در كشورهای توسعهیافته و جهان سوم است و ریشههای نفوذ تبلیغات را میتوان در همه شاخههای زندگی بشر امروز دید. با پیشرفت روزافزون علوم مختلف كامپیوتری (اینترنت) و راهاندازی تلویزیونهای ماهوارهای ارتباط بیشتری بین آگهیدهنده و مصرفكننده برقرار شده اما در این میان نقش تلویزیون بهعنوان فراگیرترین رسانه جمعی را که مهمتر از مطبوعات و رسانههای دیگر است نمیتوان نادیده گرفت، بهگونهای که امروزه اقتصاد خانوادهها و نیز اقتصاد کشور متاثر از تبلیغات بازرگانی تلویزیونی است...
باید این نکته را هم مورد توجه قرار داد که آنچه امروزه در بحث تبلیغات مهم است بحث بر سر انتخاب بهترینها از همه نظر است. در اینجا میخواهیم این تبلیغات اثرگذار را از دو منظر مورد بررسی قرار دهیم؛ یکی از منظر بایدها و دیگری از منظر هستها. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از «تبلیغات تجاری» به طور خاص سخنی به میان نیامده است و شاید چنین انتظاری نیز از قانون اساسی منطقی نباشد. البته میتوان به اصول 24 و 175 قانون اساسی اشاره کرد که صراحتا بر آزادی بیان و نشر اطلاعات و افکار در رسانهها تاکید و محدودیتهای آن را نیز بهصورت کلی ذکر کردهاند. علاوه بر این، در بخشهای مختلف این قانون قواعدی وجود دارد که بیتردید در تبلیغات تجاری نیز باید مراعات شود. یادآوری این نکته ضروری است که باوجود آنکه تاکنون قانونی در خصوص تبلیغات بازرگانی به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسیده است، مصوبهای در این زمینه وجود دارد به نام آیین نامه تاسیس و نظارت بر نحوه کار و فعالیت کانونهای آگهی و تبلیغاتی که در حکم قانون مصوب قوه مقننه محسوب میشود. امروزه بسیاری از کالاهایی که از این رسانه فراگیر یعنی تلویزیون تبلیغ میشوند بیانگر بهتر بودن این نوع کالا و تحقیر کردن کالاهای مشابه موجود است، به طور مثال وقتی در آگهی تبلیغاتی میگویند که فقط کالای ما استاندارد دارد یا دارنده نخستین استاندارد است و با شگردهای گوناگون اعلام میکنند که در صورت مصرف این کالا میتوانید جایزه دریافت کنید بر خلاف آییننامه تاسیس کانون آگهی و تبلیغات عمل شده است. (ماده 12 بند پ: آگهیهای تبلیغاتی نباید خدمات یا کالاهای دیگران را بیارزش یا فاقد اعتبار جلوه دهد.) (ماده 12 بند د: تعیین جایزه در مقابل تشویق به خرید و مصرف ممنوع است.) این قبیل تخلفات در حالتی است که ماده 7 دستورالعمل اجرایی تبلیغات محیطی ضمانت اجرای تخلفات را مشخص کرده است. حال این پرسش مطرح میشود که مگر این مصوبات در حکم قانون و لازم الاجرا نیستند؟
شکی در آن نیست کالاهایی از طریق رسانه عمومی اجازه تبلیغ شدن را کسب میکنند که استانداردهای لازمه را داشته باشند، از طرف دیگر یکی از مسائلی که به طرز فاجعه آمیزی در آمده زمان پخش تبلیغات است مثلا شما مشغول تماشای یک سریال خوب هستید که ناگهان آن را قطع میکنند و چهار الی پنج دقیقه این گونه تبلیغات را نشان میدهند. این قبیل آگهیهای تبلیغاتی نوعی توهین به شعور تماشاگر است. باید دانست تبلیغاتی موفق است که حداکثر در زمان پنج یا شش ثانیه در میان برنامه بتواند اطلاعرسانی کامل را به تماشاگر بدهد. وقتی با این موارد مواجه میشویم کاملا در مییابیم که تبلیغات و تبلیغ کردن در دنیای جدید برای دستگاههای تبلیغکننده امثال صدا و سیما معنا و مفهوم دیگری دارد و به این واقعیت میرسیم که یا دنیای مقررات وضع شده برای تبلیغات و آگهیهای بازرگانی اشتباه است یا تفکرات و دیدگاههای دستاندرکاران تلویزیون خیلی با این مقوله سازگاری ندارد. ما در تبلیغات روی مرز قوانین و مقررات حرکت نمیکنیم، بلکه روی مرز تفکراتی حرکت میکنیم که حدس میزنیم درست است.