با به وجود آمدن شبکههای اجتماعی، طبیعتا رفتار سهامداران نیز تا حدود زیادی تغییر کرده و رفتار بازار را نیز تغییر داده است. در گذشته اخبار شرکتها بهصورت گوش به گوش منتقل میشد. بعدها و با به وجود آمدن شبکههای اجتماعی، انتقال اخبار بسیار راحتتر شد. هر کدام از روشهای انتقال اطلاعات بهوسیله شبکههای اجتماعی و همچنین گوش به گوش، مزایا و معایب خاص خود را داشته و دارند. در روش گوش به گوش که در قدیم صورت میگرفت، تأخیر در انتقال اطلاعات و انتشار اخبار مخفی شرکتها از معایب به شمار میرفت اما معمولاً اطلاعات منتقل شده موثقتر از امروز بودند. همچنین بابت انتقال اطلاعات، بین سهامداران درگیری رخ نمیداد.
در شبکههای اجتماعی سرعت انتقال اطلاعات بهصورت شگفتآوری بالا رفت. اما در این میان انتشار مطالب غیرواقعی و گمراهکننده نیز افزایش یافتند که باعث گمراهی و هیجان بیش از اندازه در بین سهامداران شدند. هیجان حاصله به تعصب انجامید. بهصورتی که امروز نمیتوان در شبکههای اجتماعی بهراحتی از معایب یک شرکت صحبت کرد. درصورتیکه فردی از معایب یک شرکت صحبت کند با واکنش بسیار تند سهامداران متعصب آن شرکت مواجه میشود و حتی برچسبهای نامناسبی نیز میخورد. مطمئناً این جمله برای شما آشناست: «آقای... از شرکت... بدگویی میکند تا سهم آن را در قیمت پایینتری بخرد» جملهای بسیار آشنا که در جواب بدبینان سهام یک شرکت گفته میشود.
این جمله صحیح نیست اما با فرض صحیح بودن، آقای. . . قرار است در قیمتهای پایینتر با خرید همان سهام، از پایینتر رفتن قیمت جلوگیری کند. در واقع آقای. . . قیمت ارزندگی جهت سرمایهگذاری را پایینتر از قیمت فعلی میداند. با فراگیر شدن علمهای تحلیلی از جمله تکنیکال و بنیادی در کنار گسترش شبکههای اجتماعی، عدهای به سمت علم تحلیل تکنیکال و عده دیگری به سمت علم تحلیل بنیادی شرکتها رفتند. اما در کمال تاسف این دو گروه نیز در اغلب موارد در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. حال آنکه در بورسهای خارجی، تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهعنوان مکمل یکدیگر استفاده میکنند.
خوبیهای سهم را از زبان خریدار یا سهامدار و همچنین بدیهای آن را از زبان فروشنده باید شنید و به نتیجه مناسب برای سرمایهگذاری رسید. تک صدایی و تک بینی معمولاً به خوشبینی و بدبینی کاذب منجر و نتیجه آن چیزی جز اشتباه محاسباتی نخواهد بود. همان اشتباه محاسباتی ضرر میآفریند. زیبایی بورس به این معنا است که فردی عقیده به فروش و فردی دیگر در همان قیمت عقیده به خرید دارد. اگر اینطور نبود بورسی در کار نبود.
در کشورهای دیگر با معاملات سهام استقراضی به سهامداران این امکان را دادهاند تا از نوسانات منفی سهام نیز سود کسب کنند. آنها میتوانند با اعتقاد به عدم ارزندگی قیمت یک سهام ابراز نظر کنند و سود کسب کنند. در واقع، در حال حاضر راه چاره این معضل بورسی-فرهنگی در کشور ما نیز افزودن امکان کسب سود از نوسانات منفی است. اگرچه در کشور ما بورس نهاد فرهنگساز نبوده و نبودن سازمانی جهت فرهنگسازی سهامداری نیز به ناهنجاریهای اخیر منجر شده است.
* کارشناس بازار سهام