چندی پیش سازمانمللمتحد كنفرانسی جهانی را با موضوع توسعه برنامههای دستیابی به احساس خوشبختی در سطح جهان در «بوتان» برگزار کرد. موضوع بحث هم این بود که چگونه میتوان به احساس خوشبختی اجتماعی و اقتصادی در راستای استفاده بهینه از منابع طبیعی دست پیدا كرد. اما آنچه شکلگیری و تکامل احساس خوشبختی فردی و اجتماعی را سبب میشود تحتتاثیر مولفههای متعددی چون عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ژنتیک است.
«بوتان» جزو آن دسته کشورهایی است که مردمانش بنا به آنچه در گزارشهای سازمان ملل آمده است احساس خوشبختی بسیاری میکنند. اگر قرار باشد همان متر و معیارها را نیز درباره ایران و جامعه ایرانی بررسی کرد به نتایج جالبی نخواهیم رسید. احساس خوشبختی در ایران تحتتاثیر و زیر سایه عوامل دیگری علاوه برآنچه بالاتر آمد قرار گرفته است. در اینجا که من و شما زیست میکنیم، از دید برخی، شادی به نوعی سبکسری است و غمگینبودن و تلخ بودن یعنی همان فضیلت! به این مثالها توجه کنید...
سلام، خوبی؟
- ای بد نیستم!
یا در مثالی دیگر...
اوضاع مالی خوب هست؟
- ای آب باریکهای هست!
از قرار این ما هستیم که میخواهیم خود را از احساس خوشبختی محروم کنیم. بد نیست بدانید «بوتان» بین چین و هند در ارتفاعات «هیمالیا» واقع شده است. شاید تا اینجا از خودتان میپرسید که چرا یکباره درباره «بوتان» در این ستون نوشتم. ابتدای این هفته سالنامه آماری سازمان جهانی جهانگردی، منتشر شد که وضعیت گردشگری خروجی ایران را در فاصله سالهای 2009 تا 2013 بررسی و مقاصد پربازدید مسافران ایرانی را مشخص کرده است. در این گزارش ترکیه رتبه نخست را به خود اختصاص داده است. در سال 2013، یک میلیون و 196 هزار و 482 ایرانی به ترکیه سفر کردند.
در این گزارش رتبه آخر را کشور «بوتان» به خود اختصاص داده است با چهار مسافر ایرانی. «بوتان» در بین تمام کشورها با کمترین اقبال از سوی ایرانیها روبهرو شده است. دیدن و هم صحبت شدن با این چهار نفر ایرانی که به «بوتان» سفر کردهاند همان قدر برایم جذاب است که با آنهایی که در پروژه مارس وان یا سفر بیبازگشت به مریخ ثبت نام کردهاند. امیدوارم آنها تصادفی به «بوتان» نرسیده باشند و طعم احساس خوشبختی را در این کشور چشیده باشند. باشد که روزی ترکیه تنها به همان دلایلی که من و شما میدانیم مقصد اول گردشگری ایرانیها نباشد!