امروزه مشکلاتی نظیر بیثباتی در سیاستهای پولی و ارزی، بیتوجهی به بخشهای کشاورزی و تولیدی و اتکای صرف بر متغیرهای اقتصادی بدون توجه به اصلاح نهادها و همچنین بلاتکلیفی دولت در زمینه چگونگی اصلاح قیمتهای انرژی و نرخ ارز، اینها باعث بلاتکلیفی فعالان حوزه اقتصادی در کشور شده و دولت تمام تلاشش را کرد تا با اجرای یک سری پروژههای نمایشی و اقداماتی از این قبیل اقتصاد را رشد دهد، ولی به این امر توجه نکرد که رشد اقتصادی تا چه حد میتواند مشکلات کشور را حل کند.
اگر چه اکنون تیم اقتصادی دولت از نهاد حرف میزند ولی درک درستی از مشکلات نهادی جامعه ندارد و بارها گفتهام که اکنون دولت با چهار خطای استراتژیک مواجه است. نخستین خطا این است که دولت فکر میکند میتواند با پر کردن کسری بودجه مشکلات را حل کند. اکنون دولت بدون توجه به متغیرهای نهادی اهدافی را که دنبال میکند، مثل (کسری بودجه، رشد اقتصادی، تراز تجارت خارجی، نرخ سود بانکی و...) این اهداف دلیل نیستند، بلکه معلول هستند و هدف اقتصاد این عوامل نیست، بلکه میخواهد کشور رشد باکیفیت داشته باشد، اشتغال ایجاد شود و توسعه پیدا کند.
خطای دومی که دولت در حال انجام آن است اینکه مدام در تلاش است کسری بودجه پر شود و هیچ توجهی به این ندارد که علت این کسری بودجه چیست؟ خطای سوم نیز این است که باوجود مشکلات بسیار سخت و دردناک در اقتصاد ایران که هیچ دورنمایی برای حل آن وجود ندارد دولت تاکیدش بر این است که رشد اقتصادی بهصورت خودکار موجب کاهش بیکاری میشود که این امر به هیچ عنوان امکانپذیرنیست.اکنون حدود 8 تا 9 میلیون بیکار یا اشتغال ناقص در کشور داریم.
تجربیات گذشته نشان داده است که در بهترین حالت برای هر واحد نرخ رشد اقتصادی 25هزار شغل ایجاد میکنیم و این نشان میدهد اگر ما تنها 5 درصد از سال هم رشد کنیم، سالانه میتوانیم 125هزار شغل ایجاد کنیم. خطای چهارم دولت این است که کشوری مثل ما با وضعیت رکود تورمی باید اولویتش به حل مسئله رکود باشد و در بخشهای تولید رشد ایجاد کند اما دولت تمام تلاشش این بود که نشان دهد مشکلمان تورم است، بنابراین در جهت کنترل تورم تلاش میکند که این مسئله شدنی نیست، چون تازمانی که هزینههای دولت ادامه دارد تورم همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
* کارشناس اقتصادی