پس از سال طلایی 92 که بورس کشور به نهایت بازدهی خود رسید، امسال با افول شاخص کل و سقوط پیدرپی بازار سرمایه، دوباره بحثهایی درباره تزریق منابع بانکها به بورس مطرح شد. اما ولیالله سیف در همایش بانکداری الکترونیک با تزریق پول توسط بانکها به بازار سرمایه مخالفت کرد. برخی رسانهها از این موضوع با عنوان «ریختن آب پاکی روی دست بورس» یاد کردند. اما سوال این است که آیا تزریق منابع بانکها به بازار سرمایه یک کار علمی و مبتنی بر دانش بازار سرمایه است؟
نگاه مسئولان به بانکها باید عوض شود
مـحـمـدمهدی مهرزاد، کارشناس اقتصادی در این باره به «فرصت امروز» گفت: یک نگاه که به بانکها در بین مسئولان وجود دارد و این نگاه به سایر بخشها هم اثر گذاشته، این است که بانکها را بهصورت قلک و صندوقی میبینند که در مواقع بحران باید از آن برداشت شود. مثلا بخش تولید که دچار بحران میشود، همه نگاهها معطوف به بانکها میشود که باید وام ارزانقیمت به بخش تولید بدهند، آن هم در شرایطی که میدانیم برخی از تولیدکنندگان تسهیلات دریافتی را به بخشهایی غیراز مسیر تولید هدایت میکنند و با اعلام ورشکستگی، اقساطشان مشمول معوقات بانکی میشود. در مورد بازار سرمایه هماکنون این دیدگاه وجود دارد. اوضاع بازار سرمایه به پایینترین سطح نزول خود در یک سال گذشته رسیده و همین موضوع باعث شده است که برخی افراد و سهامداران به فکر برداشت از قلک بانکها بیفتند.
وی افزود: به نظر من موضعی که آقای سیف در اینباره گرفت و بهاصطلاح آب پاکی را روی دست همه ریخت، منطقی و درست بوده است. کسانی که بحث تزریق منابع بانکها به بازار سرمایه را مطرح میکنند اصولا در نظر نمیگیرند که جنس سرمایهای که در اختیار بانکها هست از جنس سرمایه ریسکپذیر نیست. بانکها نمیتوانند و نباید در جایی سرمایهگذاری کنند که سرمایهشان به خطر بیفتد. اگر مدیر بانکی چه در بازار سرمایه و چه در بخش دیگری چنین سرمایهگذاری پرریسکی انجام دهد ممکن است سود خوبی به دست بیاورد اما مطمئنا بانکدار خوبی نخواهد بود. چون ریسک با ذات بانکداری منافات دارد. از سوی دیگر این پرسش مطرح میشود که اگر بانکها منابعشان را به بازار سرمایه تزریق کنند، با تقاضاهای مشابهی که بخشهایی مثل تولید دارند چه باید بکنند؟ و چه کسی پاسخ متقاضیان تسهیلات را باید بدهد؟
بازار سرمایه با پول بانکها هم روبهراه نمیشود
سیروس کرمی، کارشناس اقتصادی هم در این باره به «فرصت امروز» گفت: از یک دیدگاه دیگر بررسی وضعیت بورس کشور نشان میدهد که ریسکهایی در برابر بازار سرمایه ایران وجود دارد که این ریسکها مهمترین موانع رشد بازار سرمایه هستند و هر اندازه که یک موسسه مانند بانک به آن پول تزریق کند نمیتواند اثرات این ریسک را در بازار از بین ببرد.
وی افــزود: تـاکـنـون ریسکهای زیادی در برابر بازار سرمایه وجود داشته که بخشهایی از این ریسکها از بین رفته است مثل نرخ خوراک پتروشیمیها که سرانجام به فرمول ثابتی برای محاسبه آن رسیدند یا موضوع پالایشگاهها و اختلافات آنها با وزارت نفت که رفتهرفته در حال حلوفصل آن هستند. اما مهمترین ریسکی که در برابر بازار سرمایه وجود دارد و بازار را تا این مرحله به پایین کشیده موضوع مذاکرات هستهای است. فرض کنیم که بانکها بپذیرند و منابعشان را وارد بورس کنند، قیمت سهامها شروع به افزایش میکند اما با وجود ریسک مذاکرات هستهای کسانی که حرفهای بازار هستند و سرمایه نسبتا کلانی هم دارند میدانند که باید نوسانگیری کنند؛ بنابراین به محض رشد قیمت سهام این افراد شروع به فروش سهمهایشان میکنند و به دنبال آنها سهامداران جزء هم شروع به فروش میکنند.
بورسبازان حرفهای میدانند که بازار سرمایه را نمیتوان با پولهای بزرگ هدایت کرد. بارها شده است که یک حقوقی چنین اشتباهی را مرتکب شده و با تزریق پول تلاش کرده سهمی را که ارزش بازار بالایی دارد حمایت کند تا در شرایط بحرانی آن سهم نریزد، با این حمایتها سهم اندکی افزایش پیدا کرده اما سرانجام مسیر خودش را رفته و به ریزشش ادامه داده است. وی اظهار کرد: ورود بانکها به بازار سرمایه مطمئنا برندهای نخواهد داشت و بازار سرمایه را از سقوط نجات نمیدهد اما حتما یک بازنده خواهد داشت که آن هم بانکهایی خواهند بود که منابعشان را به بازار تزریق کردهاند.
این کارشناس ادامه داد: البته بانکها هم مثل سایر حقوقیها فعالیتهای نرمالی را با استفاده از بخشی از منابعشان در بازار سرمایه دنبال میکنند و ممکن است براساس تحلیلهایی با دید میانمدت تصمیم بگیرند که در چنین شرایطی اقدام به حمایت از برخی سهمها کنند اما این به معنی آن نیست که باید منابع دیگرشان را هم وارد این عرصه پرریسک کنند. فعالان بازار باید بگذارند تا ریسکهای بازار یکبهیک از بین بروند و آن زمان خواهینخواهی نقدینگی به بازار سرازیر میشود و دیگر نیازی به منابع بانکها نخواهد بود.