همزمان با نزدیک شدن سال نو، نشانههای فراوانی از فرارسیدن جو بهاری در بازار سرمایه به چشم میخورد. از سیکل زمانی سالهای نو در بازار سرمایه گرفته تا خبرهای مثبت پیرامون مذاکرات هستهای. علاوه بر این رسیدن بسیاری از سهمهای تاثیرگذار بازار به پایینترین میزان خود و ساختن کفهای مهم و معتبر، این ظن را تقویت کرده است که بازار کاهشی بیش از این را تجربه نخواهد کرد. با حمید رضا کاهدی، مدرس دانش تحلیل تکنیکال در این باره به گفتوگو نشستیم.
***
با توجه به وضعیت بازار و بحران یک سال و نیم اخیر که گریبانگیر بازار سهام بوده، بهعنوان شخصی که آشنا به بازار سرمایه ایران هستید تاثیر مذاکرات بر بازار را چگونه ارزیابی میکنید و در سال 94 با چه چشماندازی روبهرو هستیم؟
مذاکرات هستهای موضوعی است که حتی بزرگان این حوزه نیز قادر نیستند بهراحتی درباره آن اظهارنظر کنند. من فکر میکنم دولت تمام تخممرغها را در یک سبد قرار داده و نسبت به حل این مسئله امید زیادی دارد. دولت در حال تلاش است تا مذاکرات به نتیجه مطلوبی برسد تا به واسطه آن بسیاری از مشکلات اقتصادی را حل کند. باید توجه داشت که بهطور کل نمیتوان گفت تمام ریسک بازار ریسک سیستماتیک است و با حل مذاکرات هستهای تمام مشکلات حل خواهد شد. انتظار میرود با حل مسئله هستهای تورم ایجاد شود. تورم عاملی است که باعث تزریق نقدینگی خواهد شد تا چرخ شرکتها بچرخد ولی در این صورت نیز مشکل اقتصاد حل نخواهد شد.
در مورد چشمانداز سال 94 نمیتوان انتظار سوددهی و تغییرات قابل توجهی در پیشبینیها داشت. گرچه با فرض مثبت بودن نتیجه مذاکرات، بازار به واسطه خوشبینیها با افزایش P/E روبهرو خواهد شد اما این تاثیری در اقتصاد و سود شرکتها ندارد و تنها تاثیر آن از بعد روانی خواهد بود. با این وجود میتوان امید داشت که کف بازار ساخته شود و بازدهی هم نصیب سرمایهگذاران کند. با توجه به این امیدواری میتوان انتظار داشت بازار تا 40درصد نیز رشد کند اما اتفاقی بهعنوان یک رخداد اقتصادی به وقوع نخواهد پیوست.
بازار سرمایه در گذشته هم شاهد دورههای رکودی مشابه سالهای اخیر بوده است؟
بله. ولی با این شدت نبوده و این بدترین حالتی است که تاکنون اتفاق افتاده. در تکنیکال تمام نمودارها سیکل دارند یعنی یک دوران خوب را طی میکنند و پس از آن اصلاح آغاز میشود و این سیکل در مورد همه چیز حتی طلا، مسکن، نفت و کالا نیز وجود دارد. اقتصاد نیز از این قاعده مستثنا نیست. بهعنوان مثال در سال 83 با ریزش شدید شاخص مواجه شدیم. در سال 2008 نیز همراه با بحرانهای جهانی شاهد ریزش شدید شاخص بودیم که دلیل عمده آن معدنیها و صنایع بزرگی همچون فولاد بود. در سالهای 76 و 77نیز ریزش سختی را تجربه کردیم که پس از چهار سال رشد (از سال 2009 تا 2013) ریزش امری بدیهی است و باید اتفاق میافتاد. حتی در صورت تزریق نقدینگی هم نمیتوان با این امر مقابله کرد زیرا پول سوخت خواهد شد و این مشابه اتفاقی است که سال 2009 در آمریکا شاهد آن بودیم بهطوری که شاخص S&P از حدود 30 واحد تا 4 واحد ریزش کرد. در آن زمان آمریکا نقدینگی را به بازار تزریق و سهام شرکتها را خریداری کرد که مهمترین آنها شرکتهای فولادی بزرگ بود اما این کار فایدهای نداشت و بازار به کار خود ادامه داد.
با چه دیدگاهی شما رشد 40- 30 درصدی را برای سال 94 متصور هستید؟
ما تکنیکالیستها سیکلشناسی میکنیم. نمودارها سیکلهای هندسی بسیار دقیقی هم از نظر زمانی و هم قیمتی نشان میدهند. هنگامی که سیکلی کامل میشود در نهایت باید یک اصلاح داشته باشد و معمولا گفته میشود که 50 درصد بازگشت خواهد داشت و سپس سیکل جدیدی را آغاز خواهد کرد. البته در مورد شاخص نمیتوان 50 درصد را با قطعیت عنوان کرد اما در مورد شرکتها میتواند صادق باشد. اگر سیکلهایی که صنایع ساختهاند را بررسی کنیم خواهیم دید از لحاظ زمانی اصلاحی که در حد و اندازه شاخص کل باشد هنوز رخ نداده، البته از نظر قیمتی شاید چنین اتفاقی رخ ندهد اما از نظر زمانی این اتفاق محتمل است. بنا براین آن را بهعنوان سناریوی اول در نظر میگیریم و سناریوی دوم این خواهد بود که بازار روند با دوامی را آغاز کند.
اصلاح اول را در سناریوی اول میبینید؟
بله. شاخص کل به مدت چهار سال با رشد همراه بوده و اصلاح شاخص امری بدیهی خواهد بود. اصلاح به آن معنا نیست که پیوسته شاخص با ریزش همراه باشد، بلکه شاخص روزهایی هم رنگ سبز به خود خواهد دید ولی براساس سناریوی اول ممکن است شاخص تا دو سال در این وضعیت باقی بماند.
چرا دولت تمام تخم مرغها را در یک سبد قرار داده است؟
دولت چارهای جز این نخواهد داشت. دولت ناچار است تورم ایجاد کند و از آنجا که به نظر میرسد نسبت به نتیجه مذاکرات تقریبا اطمینان دارد تمام تخم مرغها را در یک سبد قرار داده تا پس از اعلام توافق جو امید ایجاد شود و آنگاه بتواند ابزارهای تورم را فعال کند و از شتاب تورم بکاهد. اما باید توجه داشت که تمام جوانب در دست دولت ایران نیست ولی میتوان به آینده مذاکرات امیدوار بود.
چشمانداز سال 95 را چگونه ارزیابی میکنید؟
سال 95 با توجه به طرح و توسعهها، درصورتیکه شرایط بازار خوب پیش برود میتواند سال بهتری باشد. اما پیشبرد این طرحها مستلزم آن است که شرکتها بودجه کافی داشته باشند و از آن جا که دولت شدیدا بدهکار است و قادر به چاپ اسکناس نیست چارهای ندارد جز آنکه در انتظار آزاد شدن پولهایش از بانکهای خارجی باشد تا بتواند آنها را در صنایع به کار گیرد و چرخه شرکتها به گردش درآید که در این صورت نیز تورم را در پی خواهد داشت.
از دید تکنیکالی قیمت نفت در چه وضعیتی قرار دارد؟
رقم 44 دلار جای بسیار مهمی بود که نفت برگشت و باید این اتفاق میافتاد. ولی سیکلی که از 100 دلار آغاز شده هنوز کامل نشده پس میتوان نتیجه گرفت جنس رشد آن موقت است و اصلاح در پی دارد. من فکر میکنم نفت به کمتر از 44 دلار هم برسد و در حالت خوشبینانه میتوان گفت 44 دلار را حفظ خواهد کرد، اما این به آن معنا نیست که روند صعودی در پیش گیرد بلکه همچنان نوسان خواهد داشت و بهراحتی صعود نخواهد کرد. به این دلیل 44دلار رقم بسیار مهم و حساسی خواهد بود.
از نظر زمانی اصلاح و ریزش شاخص تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
به نظر من تا اوایل 2015 در ماه ژوئن یا جولای این زمان را خواهیم داشت که به مینیمم قیمت برسیم و در قیمتهای پایین، شاخص ادامه یابد. این نکته را باید در نظر گرفت که کشور ما واردکننده بسیاری از محصولات کشاورزی نیز هست. از آنجا که کشور ما دارای آب و هوایی گرم و خشک است تولید گندم در داخل چندان معقول به نظر نمیرسد و دلیل اینکه در کشور انجام شد مسئله هستهای بود که آمریکا قصد داشت از طریق گندم، ایران را تحت فشار قرار دهد و تحریمها را قرار داد. در حال حاضر محصولات کشاورزی در حداقل قیمت خود قرار دارند، به این معنا که از سال 2015 باید شاهد رشد قیمت گندم، پنبه، شکر و غیره باشیم. از طرفی تاجران، واردکنندگان خاص خود را دارند و محصولات را وارد کرده و چند برابر به مصرفکنندگان میفروشند. در این راستا با افزایش قیمت گوشت نیز مواجه خواهیم شد.
اقتصاد کشور علاوه بر اینها با مشکل افت صادرات نیز مواجه است. از سویی نیز بازار مسکن و ساختوسازها با رکود مواجه است. بنابراین بهنوعی میتوان گفت همه چیز دستدر دست هم داده تا بدترین شرایط را برای اقتصاد کشور رقم بزند.
به نظر شما حرکت بازار از چه زمان آغاز خواهد شد؟
در سال 94 تا حدی افت شاخص جبران خواهد شد. در نتیجه در سال 95 میتوان شاهد بازاری مثبت بود اما این میزان در حدی نیست که بتوان گفت به ماکزیممهای جدیدی دست خواهیم یافت. باید توجه داشت که قیمت سهام پالایشگاهها به نصف رسیده، بانکیها نیز از شرایط مطلوبی برخوردار نیستند. شاید رونق بازار مسکن بتواند به این گروه کمک کند بهطوریکه از محل فروش املاک اقدام به افزایش سرمایه کنند. حتی در صورت لغو تحریم سوئیفت نیز تغییر چندانی در اقتصاد رخ نخواهد داد و تحریم سوئیفت مجددا قابل اجراست. برداشتن تحریم بانک مرکزی هم بهراحتی عملی نخواهد شد و شاید حداقل هشت سال دیگر طول بکشد. بنا براین شاید شرایط کمی بهتر شود اما نمیتوان انتظار رشد عظیم و قابل توجهی داشت. سال 94 برای بازار سال نوسانگیری خواهد بود ولی به هر حال ما در انتظار سیکل جدیدی هستیم زیرا تجربه نشان داده با شروع سیکل جدید چندبرابر شدن قیمت سهمها را شاهد هستیم و این اتفاقی دور از تصور نیست.
با توجه به جو خوشبینی به مذاکرات هستهای احتمال حصول توافق در نوروز 94، آیا از دید تکنیکالی نیز چنین اتفاقی محتمل و قابل مشاهده است؟
بله. اگر نمودارها را بررسی کنیم خواهیم دید که شیب شاخص کاهش یافته زیرا سهمها به پایینترین قیمت خود رسیدهاند. بهطور کل شاخص بازگشتهای کوتاه سه یا چهار روزه را تجربه کرده ولی این کمک چندانی به بازار نکرده. چیزی که ما به آن احتیاج داریم یک بازگشت چشم نواز است که چند ماه طول بکشد. در وضع کنونی بازار مهمترین موضوع پیشرو، بحث هیجان است. وقتی توافق حاصل شود، شاخص رشد موقتی را تجربه خواهد کرد و پس از مدتی اصطلاحا بازار به فکر فرومیرود. معمولا در موج اول این اتفاق نمیافتد ولی در موج دوم تحلیلگرها پا به میدان نهاده و روی برخی صنایع متمرکز خواهند شد.
در این حالت ممکن است صنایعی همچون تجهیزاتیها به خوبی بدرخشند و چون از تحریمها آسیب زیادی متحمل شدهاند از توافق نفع ببرند و بدهیها به این گروه پرداخت شود. با ورود نقدینگی شرکتهای تجهیزاتی جانی تازه خواهند گرفت و قادر به انجام طرحها و پروژههایشان خواهند بود که نسبت به گروه خودرو و بانکیها بیشتر منتفع میشوند. در سال 94 ممکن است شاهد رشدی احساسی در شاخص باشیم و امکان دارد سودهایی نیز در بر داشته باشد که حتی به 100درصد هم برسد اما به این صورت در شاخص قابل مشاهده نباشد. بهعنوان مثال در سال86-85 شاهد رشد خوبی در گروه معدنی بودیم. معمولا اینگونه است که امکان دارد اتفاقات خوبی برای بعضی سهمها بیفتد در حالیکه تاثیر چندانی بر شاخص نداشته باشد و تنها بتوان بازده خوبی از آنها کسب کرد. ولی در تمام صنایع اینگونه نیست و میتوان گفت در صنایع بزرگ عملا شاهد رشد عظیمی نخواهیم بود.
مهمترین صنایع شاخصساز چه صنایعی هستند؟
مهمترین صنایع شاخص ساز به ترتیب پتروشیمیها هستند که تاپیکو در رأس آنها قرار دارد. بهطور کل 22 درصد بازار سرمایه را صنعت پتروشیمی و زیرمجموعههایشان همچون سرمایهگذاری غدیر و پارسان تشکیل داده است. پس از آن صنعت بانکی و فلزات اساسی و کانیهای فلزی و پالایشگاهها در اولویتاند. مخابرات ایران به تنهایی 6 الی7 درصد سهم بازار را به خود اختصاص داده و پس از آنها گروه خودرو، دارو و سیمانیها هستند که کوچکترند و تاثیر عمیقی بر شاخص نخواهند گذاشت.
از لحاظ تحلیل زمانی، رشدی که در سال نو انتظار داریم دقیقا از چه زمانی خواهد بود؟
در نیمه دوم اسفند ماه زمانهای مهمی داریم که تقریبا از 6-5 روز دیگر فعال خواهند شد و هفته آخر اسفند ماه زمان بسیار مهمی خواهد بود. در صورتیکه این توافق اتفاق نیفتد زمان مهم بعدی در اردیبهشت ماه خواهد بود، البته این قطعی نیست و این تحلیل تحت تاثیر خوشبینی نسبت به مذاکرات است. درصورتیکه بازار در این زمانها مثبت شود در اوایل تابستان بازار منفی خواهد شد و در غیراین صورت تابستانی مثبت و سبز را تجربه خواهیم کرد. البته باید توجه داشت که اوایل تابستان همزمان با ماه مبارک رمضان خواهد بود و بازار کمی ضعیف خواهد شد. از طرفی نیز تیر ماه مصادف با آخرین مهلت مذاکرات هستهای خواهد بود. درصورتیکه مذاکرات به نتیجه نرسد و مجددا تمدید شود، ریزش بسیار شدید شاخص را شاهد خواهیم بود که اصلا خوشایند نیست.
از نظر تکنیکالی پایینترین حد شاخص چه میزان است؟
از سال 2010 روند شاخص تغییر کرد. سه کف مهم برای شاخص میتوان در نظر گرفت. نخستین کف در حدود 26 هزار و 400 خواهد بود و پس از آن 25 هزار، در غیراین صورت در حدود 22 هزار خواهد بود که پذیرش آن بسیار دشوار است. بهطور کل بدترین سناریوی شاخص در 55هزار واحد میتواند باشد که البته به عقیده من بالای 60 هزار واحد شاخص به یکسوم تاپ خود خواهد رسیدو بازگشت قطعی خواهد داشت. البته باید بازگشایی پالایشگاهیها را هم در نظر گرفت که در نهایت 2 تا 3 هزار واحد در شاخص تاثیر خواهد داشت.
باید توجه داشت شاخص کل در محاسبات دارای چند ایراد است. در شاخص قیمتی نیز سود محاسبه نمیشود و با تقسیم سود شاخص ریزش خواهد داشت. شاخص S&P از حاصلضرب قیمت و ضریب بهدست میآید. ضریب، میزان درصد آن سهم در بازار است. بهعنوان مثال تاثیر مخابرات بیشتر از داروییها خواهد بود و در آن وزن براساس سرمایه شرکت نیست بلکه براساس سهام شناور است. نکته دیگر این است که شاخص باید براساس هر معامله قیمتی محاسبه شود درصورتیکه براساس قیمت پایانی محاسبه میشود. از سویی نیز بحث حجم مبنا مشکلساز خواهد شد.
بهعنوان آخرین محور بحث، نظرتان را درباره سخنان اخیر رییس سازمان بورس میخواهم بدانم. آقای فطانتفرد عنوان کردند که تکنیکالیستها هم بازار را براساس واقعیت تحلیل کنند، در واقع میتوان گفت بخشی از بحران بازار را برگردن تکنیکالیستها انداختند. نظر شما در این رابطه چیست؟
کار تکنیکالیست آن است که نمودارها را تفسیر کند. هر اتفاقی که در بازار رخ میدهد بنیادی است، به نحوی میتوان گفت تقدیر است و ریاضیات قدرتمندی بر آن حاکم است و بسیاری از افراد حرفهای نیز از این موضوع بهره میبرند. وضع بازار ارتباطی به تحلیل تکنیکال ندارد. ما تاثیری بر بازار نمیگذاریم. شاید بهتر باشد بدانیم منظور از تکنیکالیستها چیست؟ به عقیده عدهای به هر کسی که از سهمها نوسان بگیرد تکنیکالکار میگویند درصورتیکه اینطور نیست و بسیاری از بنیادیکارها نیز از بازار نوسان میگیرند. بحثهای اینگونه بیشتر نشات گرفته از عدم درک دانش تحلیل تکنیکال است.