عکاسی خبری یا فتوژورنالیسم به عکسهایی گفته میشود که پیام و هدف اصلی آنها خبر رسانی است. و آنگونه که کارشناسان رسانه تعریف میکنند، عکاسان خبری، همان نویسندگان مقاله و مخبران خبر به وسیله تصویر یا همان عکس هستند. عکاسی خبری، هنری است که برای قصهگویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. پدیدهای جهانی و به همه مربوط است و از محدودیتهای زبانی و فرهنگی عبور میکند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند؛ مثل عکسهایی که در رسانههای خبری میبینیم یا مجلات، گاهنامهها یا هفتهنامهها. این عکسها میتوانند دربر گیرنده عکاسی مستند، عکاسی تبلیغاتی، عکاسی در صحنه، عکاسی ورزشی، زندگی جاری، علایق انسانی و به تصویر کشیدن شیوه معاصر و رایج زندگی باشند.
در این شماره به موضوع عکاسی خبری یا همان فوتوژورنالیسم خواهیم پرداخت. این رشته در ایران قدمت زیادی دارد. اوج فعالیتهای عکاسان خبری در چند دهه گذشته، زمان انقلاب و دفاع مقدس بوده است.گفتوگوهایی در باب چندوچون فضای مدیریتی و کسبوکار فوتوژورنالیسم در ایران انجام شده است. به باور فعالان این حوزه ضعفها و کاستیهای موجود ریشه در نوع نگاه مدیران به مقوله عکاسی خبری دارد. در این شماره یادداشتی از مهدی قاسمی ، عکاس خبری، در ارتباط با وضعیت مالی در حوزه عکاسی خبر ی داریم.
مهدی قاسمی سال ها سابقه عکاسی خبری و دبیری ادارات عکس در رسانه ها را دارد. در ادامه حسن قائدی در نوشتاری وضعیت ارتباطی مدیران فرهنگی و رسانه ای با عکاسان خبری را به نقد کشیده است.حسن قائدی تجربه دبیری اداره عکس خبری در خبرگزاری را نیز دارد. مصاحبه این شماره ما با آرش خاموشی عکاس خبری صاحب نام است. او فعالیت های زیادی در حوزه عکاسی خبری در عرصه بین الملل دارد. در این مصاحبه با آرش خاموشی به بررسی وضعیت خرید و فروش عکس خبری پرداخته ایم.
***
شاخه های گوناگون عکاسی چه وضعیتی از لحاظ درآمدی دارند؟
پرداختن به موضوع اقتصاد در عکاسی به واسطه شاخههای متعدد این رشته بسیار پیچیده است. عکاسی خبری به عنوان گونهای از این حرفه خود شاخههای جانبی دیگری دارد. قسمتهای کاری و متفاوت عکاسی خبری در ایران عبارت است از عکاسی مطبوعات، عکاسی در خبرگزاری و عکاسی برای آژانسهای خبری خارجی که این گونهها همه با هم تفاوت دارند. در درجه اول از لحاظ درآمد اینکه شما حقوقتان را به ریال دریافت میکنید یا به دلار، خیلی تفاوت دارد. هرکدام بحث جدایی دارند.
در نگاه دیگر عکاسی در خبرگزاری از لحاظ سطح درآمدی حقوق پایینتری دریافت خواهد کرد، اما امنیت کار بالاتر است. عکاسی که در روزنامه فعالیت میکند از لحاظ امنیت شغلی با خبرگزاری قابل مقایسه نیست اما از لحاظ سطح درآمدی وضعیت بهتری دارد. به لحاظ فضای حرفهای حاکم بر هرگونه نیز تفاوتهایی وجود دارد.عکاس خبرگزاری بیشتر در جریان برنامهها و رویدادها قرار میگیرد و راندمان کاری بالاتری نسبت به عکاس مطبوعاتی دارد.
آیا عکاسی را می توان فرصت مناسبی برای کسب و کار نامید؟
از دیدگاه اقتصادی و بررسی کسبوکار، خبرگزاری میتوانست کار درست و سودآوری باشد، اما این محقق نمیشود و تاکنون هم محقق نشده است، چرا که این مجموعهها از لحاظ اقتصادی بسیار بد عمل میکنند.شما اگر به فعالیت سرویسهای بینالمللی توجه کنید، آنها خیلی در معرض اخبار گوناگون قرار دارند. اخبار متفاوت از نقاط مختلف دنیا را دریافت میکنند و دائما در حال ارائه خبر به مخاطبان خود هستند، اما متاسفانه عکاسها فعالیتشان محدود به خبرگزاری شده است. در حال حاضر از میان سرویسهای عکس در خبرگزاریها، سرویسی وجود ندارد که دنیا آن را بشناسد.
ما شناخته شده نیستیم. این شناخت میتواند موقعیت اقتصادی مناسبی را به آنچه در حال حاضر وجود دارد اضافه کند، خبرگزاریها میتوانند به مشتریان بینالمللی که خودشان را به آنها شناساندهاند عکسهایشان را بفروشند، اما این کار را انجام نمیدهند. در داخل هم که عکسها را به رایگان در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهند. از لحاظ حقوقی مگر چقدر یک عکاس حمایت میشود که عکسهایش را نیز به رایگان در اختیار قرار دهد.
در بین خبرگزاریهای داخلی به لحاظ سطح درآمد، تسنیم و فارس در درجه اول قرار دارند و بعد از آنها ایسنا در جایگاه بعدی قرار دارد. ایرنا یک فایل جداگانه است، یک خبرگزاری دولتی که حمایتها و درآمدهایش از طرف دولت است. تسنیم و فارس از لحاظ حقوق و سطح درآمد با اینکه در رده اول و دوم قرار دارند مشکلی ندارند، ایسنا اما با توجه به اینکه در جایگاه بعدی قرار دارد با مشکلاتی روبهرو است.
در وضعیت فعلی بهترین فرصتی که روبه روی عکاسی خبری قرار دارد چیست؟
فرصت مناسبی در داخل کشور وجود دارد به نام نمایشگاه مطبوعات؛ در این رویداد خبرگزاریها و روزنامهها در کنار یکدیگر قرار میگیرند. خبرگزاری میتواند به رسانههای داخلی و خارجی محصولاتش را معرفی کند و با دریافت و ارائه اطلاعات تماس یک راه اقتصادی برای خودش باز کند. روزنامهها دست بازتری از لحاظ میزان فروش دارند، اشتراک هم دارند که یک سطح درآمد ثابت به حساب میآید، اما خبرگزاری این امکان را ندارد. تمام اخبار در سایت خبرگزاری به رایگان در اختیار مخاطب قرار دارد.
نمایشگاه فرصت مناسبی برای برقراری روابط اقتصادی در رسانههاست. یک نمایشگاه بزرگ و بینالمللی در شهر Perpignan فرانسه برگزار خواهد شد. در این نمایشگاه که با ماهیت خبری برگزار میشود، تمام خبرگزاریها، آژانسهای عکس و عکاسان معروف حضور دارند. تا جایی که من اطلاع دارم ایسنا در این نمایشگاه حضور ندارد. سایر همکاران داخلی نیز به احتمال زیاد حضور نخواهند داشت. در این رویداد همه عکاسها و آژانسهای عکاسی بازاریابی میکنند و با هم ارتباط میگیرند.
این ارتباط چه سودی برای عکاس دارد؟
برای مثال مجله Time زمانی که در میانمار بحرانی شکل میگیرد، شاید عکاسی در آن کشور نداشته باشد، اما از طریق ارتباطی که در آن نمایشگاه با عکاس میانماری برقرار شده است مجله Time و سایر مجلات میتوانند نیاز خود را برطرف سازند. این به اقتصاد عکاسی آن کشور نیز کمک خواهد کرد. امسال من در این نمایشگاه حاضر هستم. مجموعه عکس «روایت یک بخشش» در این نمایشگاه پذیرفته شده است و منبرای نمایش آن دعوت هستم. چرا نباید از چنین موقعیتی استفاده مفید کرد؟
تا چه حدی می توان با آژانس های خارجی همکاری داشت؟
ما در راستای خط قرمزهایی که داریم میتوانیم با آژانسهای خبری خارجی همکاری داشته باشیم.سوژههای مناسبی برای همکاری در کشور وجود دارد و آژانسهای خارجی هم علاقهمند به دریافت اخبار آنها هستند. از رویدادهای ورزشی تا انتخابات ریاستجمهوری در این دسته قرار میگیرد. متاسفانه در حال حاضر طرف خارجی فقط شخص را میشناسد و اطلاعاتی درباره خبرگزاری و نحوه تعامل با آن ندارد.مگر اینکه برای مثال آسوشیتدپرس، ایسنا را در گوگل جستوجو کند. در آن صورت هم حاصل جستوجو سایت فارسی خبرگزاری است که اطلاعات مفیدی برای جوینده نخواهد داشت.
مخاطب حرفهای احتیاج به دسترسی بیشتری دارد. برای مثال در زلزله تبریز، رویترز عکسهای ایسنا را با لوگو کار میکرد. به خاطر اینکه یکی از ادیتورهای رویترز دیده بود که سایت انگلیسی زبان ایسنا عکسها را منتشر میکند و در سایت عبارت «انتشار با ذکر منبع بلامانع است» وجود دارد. اگر در همان مقطع ما به جای «انتشار با ذکر منبع بلامانع است» میگفتیم که حق کپیرایت باید رعایت شود میتوانستیم درآمدزایی کنیم، اما متاسفانه توجهی به قوانین کپیرایت در کشور نمیشود.
وضعیت قوانین کپی رایت در کشور چگونه است؟
یکی از همکاران ما عکس خود را در روزنامهای دیده بود که بدون اجازه او منتشر شده بود. در زمان خود پنج میلیون غرامت از آن روزنامه دریافت کرد. پس ما قانون مربوط به رعایت منافع مولف و خالق اثر را داریم، اما رعایت نمیشود و همچنین شناختی هم به آن نداریم. خبرگزاری باید وکیل حقوقی آشنا به قوانین داشته باشد تا بتواند از منافع و درآمدهایش حفاظت کند. از طرفی عدهای میگویند برای حفاظت از آثار روی عکسهای واترمارک مارک بزنیم. به نظرم این راه پاسخگو نیست. چه منفعتی در استفاده نکردن از عکسها وجود دارد. در صورتی که از عکسها استفاده شود و نام عکاس و خبرگزاری هم درج شود حداقل منفعت این است که شناخت به وجود میآید.
ارتباط عکاس خبری روزنامه با عکاس خبرگزاری چگونه است؟
البته خبرگزاریها بازار مطبوعات را خراب کردند. مطبوعات دیگر عکاس نمیگیرند. نهایت فعالیت عکاس انتصاب شده در روزنامه جستوجو در میان عکسهای خبرگزاریهاست. فعالیت عکاسها، خبرنگاران و روزنامهها را تنبل کرده است. پس واترمارک پاسخگوی مشکل ما نیست. به نظر من خبرگزاری باید اقدام جدی انجام دهد. به عنوان تولیدکننده حجم انبوهی از عکس باید بگوید عکس من فروشی است. دیگر از عکس مجانی خبری نیست.
طبق قوانین حقوقی عکسهایم را میفروشم و مطبوعات هم اگر کار نکردند برایم اهمیتی ندارد. یک بار برای شروع باید این اتفاق بیفتد و خبرگزاریها هم باید پای این موضوع بایستند. اگر میخواهیم فروش داشته باشیم باید بتوانیم این کار را انجام دهیم. در مرحله بعد باید این اتفاق را بینالمللی کنیم. آنجاست که میتوانیم به دنیا عکس بفروشیم. روزی خواهد رسید که بتوانیم روزانه بین سه تا چهار هزار دلار عکس بفروشیم.
میتوان اقدامات و فعالیتها را گسترش داد تا به فراخور آن درآمدزایی نیز گسترش یابد. اگر عکاسها را به کشورهای همسایه بفرستیم در نتیجه پایگاهی در آن کشورها برای خود داریم. واضح است که در این امر اگر پیشرو باشیم و بتوانیم به خوبی بازاریابی کنیم با استفاده از امکانات و تواناییهایمان میتوانیم درآمد بیشتری پیدا کنیم، اما متاسفانه کسی به این موضوعات توجه ندارد.
نمونه ای در ذهن دارید؟
سایت جالبی وجود دارد به نام press display که فکر میکنم در سال حدود 40دلار آبونمان اشتراک دارد.در این سایت فایل پیدیاف تمام روزنامههای دنیا را میتوان یافت. خب! این نمونهای از خلاقیت و خواستن برای درآمدزایی است. ما هم میتوانیم در این رویداد سهم داشته باشیم. فقط باید جستوجو کنیم که متاسفانه میلی برای انجام آن وجود ندارد. مدیر بالاسری رسانه دنیا را نمیشناسد.
اصلا اتفاقات دنیا را دنبال نمیکند. روزنامههای دنیا از عکسهای ما پر میشود، اما مدیر اطلاعی از این ماجرا ندارد. در ماجرای گزارش تصویری «روایت یک بخشش» که داستان بخشش جوان محکوم به اعدام توسط خانواده مقتول را روایت میکرد، تمام رسانههای دنیا از عکسهای من پر شده بود و روزنامههایش برای من میرسید، اما مدیران اطلاعی از ارزش این موقعیت به دست آمده نداشتند.
زوزنامه نگار