دخترک خیره به جعبههای دستمال کاغذی روبهروی خود نگاه میکرد دستکم، پنجاه جعبه دستمال بود.
فروش امروزش همین جعبهها بود، فرمول فروش هم همان سه گام همیشگی بود.
برو جلو، بچسب و التماس کن.
این فرمول در این خیابان بالای شهر خوب جواب میداد، اما نگاه دخترک خیره به دستان دختر دیگری بود؛ دختری خردسال با شنل صورتی که مهربانانه مادرش در کنارش راه میرفت.
دخترک نگاه میکرد و حسرت و خجالت از چشمانش میچکید. در آن صبح اول فروردین آرزو داشت همان شرایط را برای چند لحظه تجربه کند.
روی جعبه دستمالها درشت نوشته بود ترگل و با یک حساب سرانگشتی باید پنجاه تا ترگل میفروخت تا کارش تمام شود. پنجاه ترگل.
ورود جنس چینی پدرش را از کار بیکار کرده بود و او مجبور بود دستمالی را بفروشد که باز ساخت چین بود، همان چینی که چینی نازک زندگی بسیاری را نرم کرده بود.
یک خودرو چینی کنار پل توقف کرد.
دست مهربانی به دخترک اشاره کرد و دخترک دو جعبه از ترگلها را به راننده چینی سوار فروخت.
طنز تلخی بود.
پدر از کالای چینی بیکار شده بود و دختر با فروش کالای چینی دیگر، روز را میگذراند که البته حتما آن هم یک کارگاه ایرانی را ورشکست کرده بود.
تلختر آنکه آن دست مهربان از اتومبیلی خارج شده بود که آن هم ساخت چین بود...
تصمیم با خودمان است، از واردکنندگان عزیزی که با کوشش بیسابقه خود محصولات خارجی را به کشور وارد میکنند انتظار اندکی ترحم بیهوده است.
فقط میماند خودمان؛ خودمانی که اگر جنس خارجی را بر تولید داخلی ترجیح ندهیم مشکل بیکاری، رکود و نتایج اشکآور آن حل میشود.
حتما نباید دکترای اقتصاد داشته باشیم تا بفهمیم که وقتی جنس مرغوب ایرانی را میخریم یکی از فرزندان خودمان سر کار میرود.
درک آن برایم دشوار است که چطور وقتی سرود ایران را میشنویم سراپا شعف و غرور میشویم، اما با کالاهای ساخته شده توسط فرزندان خودمان تا به این اندازه غریبیم.
شاه بیت مدیریت کسبوکار امروز مدیریت بازاردانی یا به قول فرنگیها «marketing management» است و رمز پیروزی در بازاردانی (مارکتینگ) شناخت است؛ شناختی که با خردمندی و نگاه سیستمی و همهنگر همراه است.
شرکتها و تولیدکنندگان موفق به جز این، کار دیگری نمیکنند.
آنها نخست با بررسی بازار و شناخت نیازها و خواستهای بازار هدف به تولید کالا و خدمت خود میپردازند و سپس برای فروش آن کوشش میکنند.
اما در کسبوکارهای شکستخورده اول به تولید کالا میپردازند و بعد ملتمسانه برای فروش آن جستوجو میکنند.
به زبان سادهتر بسیاری از مدیران ما مانند دختربچه بینوای اول نوشته مدیریت میکنند و بازاردانی را در سطح نازل فروش و آن هم با تکنیکهای منسوخ اداره میکنند و این در حالی است که با اندک هزینهای میتوان با کاربردیترین و علمیترین روشهای مدیریت در بازار آشنا شد.
در پایان باید گفت که تنها دو راهکار وجود دارد؛ راه نخست به خواست تولیدکنندگان وابسته است که با شناخت خواستها و نیاز بازار مرغوبترین محصول را تولید کنند و دوم مردم کشور که به تولید مرغوب ایرانی اقبال نشان دهند.
DBA با گرایش بازاردانی (مارکتینگ)