عدم افزایش قیمت حاملهای انرژی به نظر من باری بر دوش مردم است. بهخصوص این امر افراد کمدرآمد را بیشتر تحت فشار قرار میدهد. این میزان پنج تا 10 درصدی که حاملهای انرژی افزایش پیدا کردهاند، رقم پایینی است. اگر رقم افزایش حاملهای انرژی را نسبت به میزان تورم بسنجیم این میزان افزایش قیمت نه تنها افزایش محسوب نمیشود که به نوعی کاهش قیمت حاملهای انرژی است. قیمتها باید متناسب با یکدیگر تغییر کنند. شکل ایدهآل قضیه یک تورم کنترل شده در یک اقتصاد سالم است. اما اگر قرار است تورم روز به روز بیشتر شود و نرخ حاملهای انرژی به همان تناسب افزایش پیدا کند این داستان تنها به نفع اقشار پردرآمد تمام میشود و بار این حاملها بر دوش دولت میافتد. دولت منابع ناتمام ثروت را در اختیار ندارد که اینگونه به بحث افزایش قیمتهای حاملهای انرژی بیتفاوت است.
این نشاندهنده آن است که دولت اعتنایی به آینده کشور ندارد و فقط با توجه به منابع امروز، تفاوت میان قیمت واقعی حاملهای انرژی را نسبت به قیمت عرضه پرداخت میکند. دولت به دلیل مسائل سیاسی و راضی نگه داشتن مردمی که هنوز به برخی مسائل آگاه نیستند این روند را ادامه میدهد. در حالی که غیرواقعی بودن قیمتها سبب هزینه بالایی در آینده برای مردم خواهد شد. دولت از هر طریقی که بخواهد مابهالتفاوت قیمت حاملهای انرژی را تقبل کند، تورمی بیشتر و غیرقابل کنترلتر ایجاد میشود که این امر برای مردم بسیار گرانتر از پرداخت هزینههای واقعی حاملهای انرژی تمام میشود. اما چون مشخص نیست این تورم از کجا میآید چندان مورد اعتنا قرار نمیگیرد.
اگر دولت بخواهد این تفاوت را با افزایش مالیاتها بپردازد این قشر متوسط و قشر پایین دست جامعه هستند که بیشتر این مالیاتها را میپردازند. با افزایش نقدینگی از طرف بانکمرکزی تورم در کالاهای اساسی مردم اتفاق میافتد ولی آنها متوجه نیستند این تورم از کجا آمده و دلیلش برای آنها روشن نیست. مردم این سختی و فشار را تحمل میکنند و مانند زمانی که حاملهای انرژی گران میشوند نمیگویند دولت این کالاها را گران کرده، در حالیکه این گرانی نتیجه همان پایین ماندن قیمت حاملهای انرژی است که افزایش آنها چون روشن و قابل مشاهده است صدای مردم را درمیآورد. در صورتی که بهترین راه برای اصلاح ساختار اقتصادی اصلاح قیمت حاملهای انرژی است. قطعا این افزایش قیمت حاملهای انرژی برای واحدهای تولیدی نیز باید اتفاق بیفتد و نمیتوان گفت برای کمک به آنها باید قیمت حاملهای انرژی پایین بماند.
من بارها به این امر اشاره کردهام که دولت از طریق نظام مالیاتی و نرخ استهلاک نزولی برای بخش تولیدی و بهخصوص صنایع میتواند این هزینهها را جبران کند و سبب شود تا این واحدها با کمک گرفتن از تکنولوژیهای روز در مصرف حاملهای انرژی صرفهجویی کنند. این صرفهجویی هم سبب کاهش هزینهها و هم ذخیره شدن انرژی مازاد میشود. شما تصور کنید اگر واحدی، ماشینآلاتی را که 100 واحد انرژی مصرف میکند با ماشینآلاتی که 30 واحد مصرف میکند جایگزین کند تا چه میزان در هزینه این واحد تولیدی اثرگذار است و از سوی دیگر، این تکنولوژی جدید به میزان بالایی سبب افزایش بهرهوری و افزایش کیفیت تولیدی خروجی این واحدها میشود. بنابراین حتی افزایش قیمت حاملهای انرژی در واحدهای تولیدی نیز به نفع آنهاست و سیاستهای تشویقی در این حیطه نباید اتفاق بیفتد.
* اقتصاددان