پژوهشگران گردشگری، گردشگران هنری را براساس سطوح انگیزه و علاقه به دستههای مختلفی تقسیم کردند که بدین صورت است: گردشگر هنر محور، فردی است که برای دیدن یک اجرای ویژه هنری، تصمیم به مسافرت میگیرد. گردشگر غیرهنری نیز کسی است که برای اهداف دیگری غیر از هنر سفر میکند ولی بهعنوان بخشی از سفر، اجراهای هنری را نیز تجربه میکند. گردشگران هنر محور خود به دو دسته مجزا بخش میشوند: گردشگران کاملا هنرگرا که قبل از سفر تصمیم گرفتهاند در یک اجرای هنری شرکت کنند و گردشگران هنرگرای چندهدفه که برای آنها شرکت کردن در یک اجرای هنری به اندازه سایر دلایل سفر اهمیت دارد.
گردشگران غیرهنری نیز به دو دسته قابل تقسیم هستند: 1)گردشگران هنرگرای حاشیهای که برای آنها دیدار از یک اجرای هنری جزو دلایل ثانویه بازدید است. 2) گردشگران هنرگرای تصادفی که بعد از ورود به مقصد تصمیم میگیرند از یک اجرای هنری دیدن کنند ولی این امر بخشی از تصمیم اولیه آنها برای بازدید نبوده است. این طبقهبندی به افراد فعال در گردشگری هنری کمک میکند تا انگیزههای پیچیده و فرآیندهای تصمیمگیری گردشگران هنری را درک کنند؛ این شناخت به سازمانهای فعال در این حوزه نیز کمک میکند تا محصولات مناسبی را طراحی کرده و تلاشهای بازاریابی خود را هدفمند سازند.
مزایا و معایب توسعه گردشگری هنری
بیشک، گردشگری هنری برای مکانها و مقصدها دارای منافعی است. استقبال از تولیدات هنری، در جلوگیری از فراموشی و کمک به خاطرسپاری تولیدات هنری یک منطقه از طریق ایجاد و تقویت حس خویشتنشناسی بین مولدان آثار هنری موثر است و به افزایش غرور ملی و فرهنگی منجر میشود. فروش بلیت و کسب درآمد بیشتری که معمولا ورود گردشگران فرهنگی بهدنبال دارد به بهبود کیفیت زندگی ساکنان منجر میشود. همچنین از آنجا که رویدادهای هنری عمدتا در شب اجرا میشوند، میتوان بر تعداد اقامتهای شبانه افزود که بهعنوان یک راهبرد باید مدنظر تورگردانان ایرانی نیز قرار گیرد. عرضه یک تصویر شاداب هنری، از طریق به نمایش گذاشتن گالریهای عکاسی مرتبط با زیباییهای طبیعی-تاریخی یک مقصد، تصویر ذهنی مقصد را بهبود میبخشد و آن را به مکان جذابتری برای بازدید، زندگی و حتی کار مبدل میکند. علاوه بر این، مکانهای هنری نقش بسیار مهمی در راهبردهای بازساخت هویت-منظر شهری ایفا میکنند.
با وجود این، در درون این بخش، تنشهایی نیز وجود دارد. افرادی که در حوزه هنر فعالیت میکنند اغلب دارای اولویتهایی متفاوت از بخش گردشگری هستند. زمان طراحی اجراها و نمایشها نیز معمولا ناکافی است که در این حالت امکان گنجاندن آنها در بستههای تعطیلاتی گردشگری هنری، میسر نخواهد بود.
سرانجام، نگرانیها در مورد تاثیر گردشگری بر هنر و تولیدات هنری-فرهنگی را میتوان اینگونه دید: گردشگری میتواند در نظامهای گوناگون، نمادهای فرهنگی یک جامعه را به کالا تبدیل کند. تماس سطحی گردشگران با فرهنگ محلی و صرف تفریح و گذراندن اوقات فراغت دلچسب سبب میشود که تمام تاسیسات و خدمات محلی به نحوی سازمان یابند که بتوانند رضایت گردشگران را جلب کنند، از این رو فرهنگ محلی به مجموعهای در هم پیچیده در چارچوب کالایی شدن بدل میشود و همه چیز در خدمت پول و درآمدزایی قرار میگیرد.
این درآمد به بهای گزافی به دست میآید. یکی از این موارد از دست دادن هویت خود برای رضایت غیرخود است. برخی نویسندگان به تجاری شدن یا کالایی شدن فرهنگ جامعه میزبان اشاره کردهاند به این معنا که ساکنان محصولات فرهنگی خود را آنگونه که موردپسند گردشگران باشد عرضه میکنند. کثرت گردشگران در بین مخاطبان ممکن است مسئولان را به این فکر وادارد تا برنامههای هنری بیشتری را تدارک ببینند که در این صورت این امر به بهای کاهش کیفیت و کمیت نمایشهای جدیتر تمام میشود.
مرور یک تجربه
برخی کشورها با تدوین برنامه و استراتژیهای بازاریابی مختلف از تولیدات هنری برای تنوع و توسعه محصول و گسترش بازار گردشگری بهره بردند. بهعنوان مثال مالزی با برگزاری نمایشگاهی به نام آرت اکسپوی مالزی (ArtExpoMalaysia) تلاش دارد خود را بهعنوان یک چهره بینالمللی هنر معرفی کند. همچنین این کشور در سال اخیر با راهاندازی کمپین MyFest 2015 بهعنوان یک ماموریت ملی که به دنبال کمپین دیدار از مالزی در سال 2014(Visit Malaysia2014) تشکیل شد، با موضوع «جشنهای پایان نیافتنی» روی تولیدات هنری، تنوع فرهنگی، میراث و جشنوارههای این کشور بهعنوان یک محصول گردشگری منسجم تمرکز دارد و با خود شعار «مالزی، آسیای واقعی» را نیز یدک میکشد.