سلام خوانندگان عزیز. امروز داشتم یک فیلمی نگاه میکردم. البته فیلم ایرانی نه. از این فیلمهای خارجی اجنبیساز! بعد به نکتهای پی بردم. دیدهاید توی خیلی از فیلمهای خارجی زمانبندی چگونه است؟ طرف ساعت 5:20 صبح از خواب بیدار میشود، به مدت 20 دقیقه در تراس یا حیاط نرمش میکند، بعد 12 دقیقه روی تردمیل میدود. سپس به مدت 13دقیقه دوش میگیرد، برای صبحانه هم شیر و عسل و کره و مربا و آب پرتقال و تخممرغ آبپز میل میکند. رأس ساعت مقرر از درب خانه خارج میشود. دقیقا لحظه رسیدنش به ایستگاه، اتوبوس هم فرامیرسد و طرف سوار میشود. تازه ماشین شخصی هم نیاورده، دقت کردید؟ وقتی از اتوبوس پیاده میشود، خاک شلوار و کفشش را میتکاند، به ساعتش نگاه میکند. رأس ساعت هشت میرود داخل ساختمان.
حالا ما روزمان را چطور شروع میکنیم؟
باید ساعت 8 سر کار باشیم. زنگ گوشی را برای ساعت6:30 صبح تنظیم میکنیم. گوشی را هم میگذاریم آن گوشه اتاق زیر مبل که دستمان به آن نرسد و با تلاش برای یافتنش خوابمان بپرد. گوشی آنقدر زنگ میخورد که همسایه پایینی از پنجره داد میزند «اون نکبت رو خاموش کنین! » دوبار اسنوزش میکنیم. در نهایت ساعت 7:10 بیدار میشویم، 20 دقیقه توی دستشویی چرت میزنیم، بعد ناگهان به خودمان میآییم و میبینیم ساعت هفت و نیم است. موها را شانه نکرده، دندانها را نشسته، پیراهن نصفش توی شلوار نصفش بیرون، همینجوری میدویم و میرویم سرکار. آخر بعد از کلی ترافیک و له شدن توی اتوبوس ساعت 9 و ربع میرسیم! تازه قشنگیاش این است که میبینیم رییس خودش هنوز نیامده!
نمونه دیگر از زمانمندی ما ایرانیها این است که اکثر ما وقتی توی اتاقمان در منتهی علیه شرق تهران خوابیم، بعد دوستمان از منتهی علیه غرب تهران زنگ میزند و میگوید: «کجایی بابا علافمون کردی؟ » یک جواب واحد میدهیم: «توو راهم! دو دقیقه دیگه اونجام! » یعنی فرق نمیکند ما کجای این کهکشان راه شیری هستیم! فرقی نمیکند با چه وسیله نقلیهای میرویم! فرقی ندارد که ترافیک هست یا نه! در همه شرایطی «دو دقیقه دیگه اونجاییم! » حالا این دو دقیقهاش دو دقیقه خورشیدی است، دو دقیقه اتمی است، یا دو دقیقه نوری، ا. . . اعلم!
یا مثلاً این فیلم خارجیها را دیدهاید که میخواهند دزدی کنند، طرف نقشه میریزد که ساعت 7:27 دقیقه دوتایی میرویم توی بانک. ساعت 7:34 ماشین بانک میرسد و پولها را میآورند تا ساعت 7:56 دقیقه تخلیهاش طول میکشد. بین زمانی که پولها را بگذارند توی گاوصندوق تا زمانی که سرباز پست را تحویل بدهد، 4 دقیقه زمان داریم. سرباز هر روز رأس ساعت 7:59 میرود دستشویی. اسلحهاش را هم میبرد. در آن چند لحظه باید اقدام کنیم.
حالا فرض کنید در ایران بخواهند از بانک دزدی کنند! نقشه این است: ساعت هفت و نیم، یه ربع به هشت اینها، دم بانک باشید. همان موقعها پول را میآورند، میریزیم میدزدیم دیگر. بعد فردایش موقع دزدی چهارتایشان خواب میمانند. ساعت 9:30 میرسند سر قرار! آنوقت اگر فکر میکنید که دیر کردهاند سخت در اشتباهید چون ترافیک بوده و ماشین بانک تازه ساعت 10 میرسد!
این الان وضعیت زمانبندی و زمانمندی در ایران ماست. این الان اوضاع ماست، اینم اعصاب منه! بروید بگذارید دو دقیقه استراحت کنم از صبح توی ترافیک خشک شدم!
* طنزنویس