یک کارآفرین آیندهنگر باید به سمت ایدههای نو که در واقع پایه و اساس کسبوکارهای جدید است حرکت کند. گاهی اوقات کارآفرینان نیازی را در بازار مشاهده کرده و برای پاسخ به این نیاز ایده خلق یک محصول یا خدمت جدید را ارائه میکنند. گاهی نیز کارآفرین ایدهای را در مورد محصول یا خدمتی گرفته و سعی میکند تا برای آن بازاری را پیدا کند. بهعنوان مثال، یک مهندس اسکاتلندی که برای شرکت جنرالالکتریک کار میکرد بتونهای تولید کرد که قابلیت ارتجاع و شکلپذیری داشت اما نتوانست هیچ کاربردی برای آن پیدا کند. اما در دستان یک کارآفرین خلاق، این ایده تبدیل به خمیربازی به نام «Silly Putty» با یک بازار از مشتریان پر شور یعنی کودکان شد. لازم نیست که حتما ایده شما یک ایده انقلابی باشد.
تحقیق کردن، وقت گذاشتن، و اندکی شانس ایدههای معمولی را به کسبوکارهای موفق تبدیل میکند. در سال 1971، چاک بارکِت شرکتی را برای تولید یک محصول کاملا معمولی یعنی دستهکلیدهای خلاقانه راهاندازی کرد. اما بعد از اینکه محصولات او مورد توجه شرکت معروف دنیای والت دیزنی قرار گرفت با او قراردادی بسته شد و با تولید دستهکلیدهای میکیموسی توانست موفقیت بسیار زیادی برای کسبوکار خود به دست آورد. راههای زیادی برای جستوجوی ایدهها وجود دارد.
مطالعه زیاد، صحبت کردن با افراد، و فکر کردن به سوالاتی چون: چه محدودیتهایی در محصولات و خدمات فعلی وجود دارد؟ چه چیزی مدنظر شماست که درحال حاضر در بازار موجود نیست؟ آیا برای فناوری جدید استفادههای دیگری وجود دارد؟ چه روشهای نوآورانه دیگری برای استفاده یا ارائه محصولات موجود وجود دارد؟
بهطور مثال در استرالیا در سال 1996، دو کارآفرین شرکت Aussie Pet Mobile را به منظور ارائه خدمات شستوشو و نظافت حیوانات خانگی در خانه به خاطر افرادی که وقت کافی برای انجام این امور نداشتند پایهگذاری کردند. این شرکت بعدها توانست به یکی از کسبوکارهای برتر امریکا تبدیل شود. آیا جامعه در حال تغییر است؟ نیازهای چه گروهی از افراد برآورده نشده است؟ درباره آگاهیهای مردم چه؟ بهعنوان مثال، افزایش تقاضا برای خوراکیهای سالم فرصتهای کاری زیادی را برای کارآفرینان در امریکا ایجاد کرد.
قرار گیری ایدههای کسبوکار در قالب چهار گروه:
- محصول/خدمت موجود برای بازار موجود. از آنجاکه این روش نیازمند جذب مشتریان از طریق جاذبههای تجاری، تبلیغات و غیره است روش مشکلی برای اداره کسبوکارهای نوپا محسوب می شود که هزینههای اولیه آن بالا و سود آن نامشخص است.
- محصول/خدمت جدید برای بازار جدید. پر ریسکترین استراتژی برای یک شرکت جدید بهدلیل اینکه هم محصول و هم بازار آن ناشناخته است. این کار نیازمند بیشترین تحقیقات و برنامهریزی است ولی درصورت موفقیت بیشترین پتانسیل را برای کسبوکار جدید دارا بوده و سودآوری فوقالعادهای میتواند در پی داشته باشد.
- محصول/خدمت جدید برای بازار موجود. (که اغلب محصولات/خدماتی که در آنها تغییراتی ایجاد شده است را نیز دربر میگیرد.) بهطور مثال، تولیدکنندگان کارتهای تبریک خلاقانه از تصاویر و پیامهایی روی کارتهای خود استفاده میکنند که روی کارتهای شرکت (Hallmark) یا (American Greetings) که تولیدکنندگان عمده کارتهای تبریک هستند، وجود ندارد. با این کار آنها در یک بازار موجود به رقابت میپردازند.
- محصول یا خدمت موجود برای بازار جدید. بازار جدید میتواند یک کشور یا منطقه جدید یا بخش جدیدی از بازار باشد. کارآفرینانی که محصول یا خدمتی را در خانه یا محل کار مشتریان ارائه میدهند، یا محصول خود را در اینترنت به فروش میرسانند نیز بازار جدیدی را (افرادی که علاقهای به خرید در بازارها و فروشگاهها ندارند یا به دلیل گرفتاری فرصت انجام چنین کاری را نمییابند) مورد هدف قرار دادهاند.
دو گروه آخر ریسک منطقیتری دارند، که با تحقیق بازار و محصول نیز میتوان آن را کاهش داد. این دو روش همچنین فرصتهای مناسبی را برای استفاده از استراتژیهای موثر در کسبوکارهای نوپا شامل نوآوری، تمایز و تشخیص بازار فراهم میکنند.
کارشناس ارشد کارآفرینی