امسال نشد سال دیگه سحر نزدیک است

یه اوضاعی پیش اومده که من یکی دارم از خوشی می‌میرم. یعنی فقط دعا کنید نمیرم و این خوشی‌هارو ببینم‌ها. اصلا یه وضعیه که نمیدونم از کجا شروع کنم براتون بگم، فقط همین قدر بدونین که تا چند وقت دیگه ویزای شینگن رو خود سفیر سفرا میارن میذارن دم در خونه‌تون و میرن.  اصلا اینا هیچی، شاید باورتون نشه اگر بهتون بگم قراره توی همین آینده نه چندان نزدیک به هر ایرانی یه ماشین خارجی چند صد میلیونی به قیمت پراید بدن که توی صندوقش پر از کوکاکولاهاییه که کاملا رایگان به‌صورت اشانتیون تقدیمتون میشه و هرچی بخورین تموم نمیشه!

میدونم فکر می‌کنید زده به سرم، ولی اینا اخباریه که از گوشه و کنار به گوش من رسیده و کاملا موثقه. شما همین واژه رفع تحریم رو توی خبرگزاری‌ها سرچ کن نخستین همکار محترم فرمودن که: «سیاستمداران و تجار خارجی با ذوق‌زدگی و هیجان (حتی سطح هیجان اینقدر بالا بوده که چند نفر در دم سکته زدن و به اصلاح ذوق‌مرگ شدن) در مورد بازار ایران صحبت می‌کنند، کنفرانس تشکیل می‌دهند و در کل اروپا تجار و سرمایه‌گذاران در حال بحث بر سر این مسئله هستند که چگونه می‌توانند از پتانسیل بزرگ گشایش بازار ایران استفاده کنند.»

یه چیزی توی مایه‌های کشف یه سیاره جدیده، یعنی برداشتن تحریم‌ها باعث شده که سرمایه‌گذارا و سیاستمدارا ایران رو کشف کنند و حتی ممکنه اون سفر بی‌بازگشت به مریخ رو اینوریش کنن و اون 200 نفر فضانوردم درخواست دادن گفتن ما مریخ نمی‌خوایم، ایران دوس داریم بریم و برنگردیم، یعنی در این حد.

خبرگزاری بعدی فرمودن که: «400 فعال اقتصادی در روز 27 اوت در هتلی در زوریخ دور هم جمع شدند و تنها محور سخنان آنها بازار ایران بود و چگونگی ورود به این کشور و برنامه‌ریزی برای به چنگ آوردن این طلای تازه کشف شده» و خلاصه کلی از این حرفا که همه دنیا توی کوچه و خیابون و هتل‌ها و حتی کشتی‌ها مدام جلسه میزارن و برنامه‌ریزی می‌کنن و هی می‌گن بریم ایران و خانوم‌هاشونم مدام میگن حالا چی بپوشیم؟!

خوب البته مام که اینقدرا ساده نیستیم که بذاریم میلیاردرهای اجنبی بیان و هی فرت و فورت سرمایه‌هاشونو بیارن توی کشور، این حرف من نیست‌ها، حرف مسئولاییه که خوب یه کم ناااااز دارن و گفتن: «گشایش واقعی بازار ایران ممکن است مدتی طول بکشد»! یه چیز توی مایه‌های اینکه ما می‌خوایم ادامه تحصیل بدیم و فعلا قصد نداریم و اینا دیگه!

تازه یه جای دیگه یه عزیزی فرمودن که اتفاقا تحریم‌ها توی این چند سال خیلی‌ام به ما حال داد و شما کجای کارید که نمی‌دونید توی همه این سال‌های تحریم ما داشتیم نقدینگیمونو اضافه می‌کردیــم و اصـلا گذاشتن تحریم‌ها از طرف شماها برنامه خود ما بود، یه جوری یه دستی خوردین و الان اصلا دیگه دوس نداریم با شما رابطه داشته باشیم و خلاصه حرفشم نزنین که ما قهریم باهاتون!

خلاصه اینکه شما دعا کنید من زنده بمونم این روزا رو ببینم‌ها، اصلا دلم نمی‌خواد منم ذوق‌مرگ بشم بیفتم روی دستتون. کلی برنامه دارم واسه مهمونامون، فقط نمیدونم حالا اینا که می‌خوان بیان چی بپوشم!