پنجشنبه, ۲۸ تیر(۴) ۱۴۰۳ / Thu, 18 Jul(7) 2024 /
           
فرصت امروز

در دل فرهنگ ما ضرب المثلی وجود دارد:(شیری که به دنبال چند خرگوش بدود باید شب را گرسنه بخوابد)به راستی این مثال برازنده اقتصاد کشور ماست. اقتصاد ایران واقعا نمی داند در چه حوزه ای دارای مزیت رقابتی است، هر روز بسته به شرایط به موضوعی چنگ می اندازیم.

در کشوری که دچار کم آبی است، آیا نباید محدودیت برای تولید محصولات کشاورزی پر آب لحاظ کرد؟ چرا باید ما در زمینه تولید هندوانه به خودکفایی برسیم؟ چرا نباید همان سرمایه و انرژی به سمت کاشت پنبه برود و با ارزش افزوده ایجاد شده به واردات هندوانه بپردازیم؟

این مثال ساده را زدم تا درک بهتری از شرایط داشته باشیم. چندی پیش در محاوره با یک کشاورز متوجه شدم برای کاشت یک هندوانه حدودا 10 کیلویی حدود 5هزار لیتر آب مصرف می شود. ابتدا باورم نمی شد، بعد که بررسی کردم متوجه شدم متأسفانه این ادعا حقیقت دارد. آن هنگام جز افسوس برای سیاست گذاری اقتصاد ملی کشورم، کار دیگری از دستم بر نمی آمد. 5هزار لیتر آب در کشوری که دچار بحران کم آبی است و در آخر مبلغی که دست کشاورز را می گیرد رقمی حدود 1000 تومان است!

تفسیر این اتفاق را بر عهده خواننده می گذارم. متأسفانه تعریف ما از اقتصاد مقاومتی و خودکفایی در اقتصاد کاملا اشتباه است و وقتی تعریف دچار نقص باشد، تولید هندوانه می شود دستور کار نهادهای متولی! اقتصاد مقاومتی یا resistive economy نوعی از اقتصاد است که در آن به منظور مقابله با تحریم ها علیه یک کشور یا منطقه برنامه ریزی و اقدام صورت می گیرد و خودکفایی در اقتصاد هم یعنی به خودکفایی رسیدن در حوزه هایی که مزیت رقابتی ملی در آن مشهود است.

ما نیازی نداریم در تولید خودرو خودکفا باشیم، احتیاج نداریم به خودکفایی در تولید تفلون برسیم. ما احتیاج داریم در صنایع معدنی خودمان مثل سنگ مرمر که به کشورهایی نظیر ایتالیا خام فروشی می کنیم و با ارزش افزوده دوباره وارد کشورمان می کنیم به خودکفایی برسیم، چون در آن مزیت رقابتی داریم.

به نظر بنده متفکران اقتصاد کلان کشور که بعضا هنوز در کتب و مطالب مربوط به اقتصاد دهه 80میلادی محصور شده اند باید کارگروهی تشکیل دهند و پس از مطالعه اقتصاد فعلی جهان و بالا بردن دانش خود، به شناسایی و لیست کردن مزیت های رقابتی بپردازند.

اگر یک تولید کننده برای درخواست مجوز به وزارت صنایع مراجعه  کند، ابتدا باید کارشناسان مربوطه طرح توجیهی ایشان را بر مبنای لیست مزیت های رقابتی و سیاست های ملی بررسی کنند. البته نمی گویم چنین چیزی وجود ندارد، شاید تدوین شده، اما اجرا نشده باشد که این عذر بدتر از گناه خواهد بود. به متفکران و مدیران کلان ملی یادآور می شوم، اقتصاد مقاومتی با اقتصاد ریاضتی متفاوت است.

جالب این جاست بر طبل ادعای حمایت از تولید ملی هم می کوبیم و مالیات وارد بر تولیدکنندگان هیچ مرجع محاسباتی ای ندارد و صرفا سلیقه کارشناسان امور مالیاتی است. اگر می خواهیم یک اقتصاد را شفاف و چابک کنیم باید هر ایرانی بتواند تشخیص دهد اگر در فلان صنف سرمایه گذاری کند با کسب X درصد سود باید رقمی حدود A به سازمان مالیاتی بپردازد و این مالیات خرج موارد پیش بینی شده برای سال های بعدی در کشور می شود. اقتصادی که شفاف نباشد مزیت های رقابتی اش را در خود مدفون می کند، مرگ این مزیت ها یا از طریق ترس ورود است، یا عدم اطلاع کافی یا رانت!

اقتصاد مقاومتی براساس عدم وابستگی به عوامل بیرونی استراتژیک شکل گرفته است. عوامل بیرونی استراتژیک عواملی هستند که می توانند در مسیر تصمیم گیری ها در کشور دخیل بوده و نیاز به وجود آنان پایه نفوذ در تصمیمات داخلی را توسط قدرت ها ایجاد می کند، این تعریف بیان می کند احتیاج ما به کالاهای استراتژیک و ضروری جزو موارد خاصی است که می تواند فارغ از مزیت های رقابتی ملی در نظر گرفته شود. اما آیا خودکفایی در تولید خودرو برای ما استراتژیک و حیاتی است؟ وقتی پنج نسل از خودروهای جهانی عقب هستیم آیا در آن مزیت رقابتی قابل دستیابی است؟

مشتری خودروهای داخلی ما کدام کشورها هستند و با چه قیمتی؟

اقتصاد مقاومتی در واقع تلاش دارد کشور را در مسیر تصمیم سازی ها در مقابل قدرت های انحصارطلب استوار و مستحکم کند. در واقع اقتصاد مقاومتی نوعی سپر محافظ استراتژیک با ایجاد پایگاه های مستحکم اقتصادی است و توجه این نوع اقتصاد بر حوزه های استراتژیک است که متأسفانه در کل مباحث اقتصادی تلقیح شده.

در سیاست گذاری های اقتصادی، بحث مزیت و حضور انواع مزیت یکی از مهم ترین مباحث مورد توجه است. به طور کلی چند نوع از مزیت در سطح ملی و بین المللی مورد توجه است که در جهت بازخوانی متولیان امر و رشد دانش جامعه به آنها می پردازیم:

یکی از پایه ای ترین نظریه های مربوط به مزیت رقابتی نظریه آدام اسمیت است. از دیدگاه آدام اسمیت هنگامی که کشوری در تولید نوعی از کالا نسبت به دیگر کشورها کارایی بهتری داشته باشد، آن هنگام در عرصه تجارت به برتری دست خواهد یافت. به نظر آدام اسمیت، یک کشور هیچ گاه نباید کالایی را در داخل تولید کند که می تواند آن را ارزان تر از خارج تهیه کند؛ سیاستی که ما در نتیجه تعریف اشتباه خودکفایی سال هاست خلاف آن انجام می دهیم.

برمبنای این نظریه و ترکیب آن با اقتصاد مقاومتی یک کشور می تواند براساس مزیت های مطلق تولیدی خود و اشتراک گذاری آن با سایر کشورها که عضو سیستم سلطه طلب جهانی نباشند، بسیاری از نیازهای خود را براساس مزیت مطلق و تبادل برتری های مطلق به نتیجه برساند؛ موضوعی که محتاج دیپلماسی علم و فناوری است.

ما با اشتراک گذاری فناوری ها و مزیت های رقابتی مطلق خود با کشورهای هم پیمان مان می توانیم نیازهای خود را برطرف کنیم، در نتیجه این تحلیل اقتصاد مقاومتی مفهومی متناقض با بستن مرزها و سخت کردن واردات به بهانه حمایت از تولید ملی دارد.

در دیدگاه دیگر که توسط ریکاردو مطرح شد کشورها می توانند براساس مزیت های نسبی خود عمل کنند، به صورتی که کالاهایی با بیشترین کارایی را خود تولید و کالاهایی با کمترین کارایی و بدون مزیت را از بیرون سرزمین تهیه کنند. این دیدگاه دیدگاهی واقع بینانه تر نسبت به دیدگاه اسمیت است که براساس کمترین هزینه ممکن استوار می شود. در عمل اینجا به نوعی بحث نظریه بازی ها و شرایط تعادل نش (جان فوربز نش) پدید می آید به طوری که کشور باید در برخی از تولیدات به مزیت نسبی دست یافته باشد تا بتواند آن را با سایر مایحتاج خود از طریق سایر کشورها مبادله کند.

در صورتی که مزیت نسبی جهت ارائه به کشور مقابل موجود نباشد، کشور ثانی در وضعیت تعادل نش قرار خواهد گرفت که بر این اساس تمایلی به ایجاد مبادلات نخواهد داشت. مسئله مهم در اینجا ایجاد انگیزه برای مبادله با ارائه محصولات و خدمات ملی با کارایی بالاست.

در نظریات تکمیلی بعدی که توسط اقتصاددانان دیگر ارائه شد مزیت رقابتی حاصل بهره وری بیشتر از منابع کمیاب است. به طور مثال براساس این نظریه و ترکیب آن با اقتصاد مقاومتی ما در زمینه کسب مزیت در فرآوری صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و نیز تولیدات مشتقه توانمند هستیم. این نظریه که توسط اقتصاددانان سوئدی مطرح شد براساس وفور منابع با واقعیات سازگاری می یابد. در واقع براساس تنظیم اقتصاد مقاومتی با این نظریه، تأکید راهبردهای بهبود اقتصادی باید براساس دارایی ها باشد، به صورتی که عناصر کلیدی موفقیت مورد توجه قرار گیرند.

یکی از نظریات حاکم بر مزیت رقابتی تعمق در شناخت مزیت هاست؛ موضوعی که ما از فقر آن رنج می بریم. اقتصاد ملی ما مثل شیری است که پیوسته در جست وجوی شکاری می دود اما محاسبه نمی کند آیا سرعت وی به شکار می رسد؟ آیا جسته اقتصاد ما برای شکار آن مناسب است؟ جالب تر این است که در حین دویدن ناگهان شکار جدیدی از کنارش عبور می کند و تصمیم به شکار کردن آن هم می گیرد، در نتیجه شب را باید گرسنه بخوابد. 

در حال حاضر مزیت ظاهری کشور بهره برداری از منابع نفت و گاز است. حال سؤال کلیدی مطرح است؟ آیا دسترسی به منابع انرژی می تواند در بلندمدت مزیت به ارمغان بیاورد. از نقطه نظر دیگر در حال حاضر مزیت اصلی ما دسترسی به سرمایه عظیم انسانی و نیز دسترسی به امکان بهره برداری از نیروی کار در سطوح گوناگون است.

موضوع دیگری که در قالب نظریه ایجاد شده؛ براساس مزیت های پیشتاز بودن است. براساس این نظریه شروع ابتدایی به انجام کار می تواند مزایای ناشی از مقیاس تولید ایجاد کند که در نهایت باعث دست یابی به نقطه سر به سر است. هر چند در حال حاضر بحث پیشگام بودن دارای نقدهای بسیاری است زیرا حفظ مزیت پایدار با مشکلات اساسی روبه رو است. همچنین براساس این نظریه هر کشور تمرکز خود را بر کالاهایی می گذارد که شرکت های آن کشور در آن پیشگام هستند.

در واقع براساس رویکرد این نظریه موفقیت هر کشور در اقتصاد جهانی مولود موفقیت های شرکت های آن کشور است. با ترکیب این نظریه و اقتصاد جهانی، کشور در صورتی می تواند به اهداف اقتصاد مقاومتی دست یابد که از دیدگاه های شرکتی و تشکیل تشکل های حجیم اقتصادی در بهره گیری از مقیاس انبوه بهره مند شود، البته این راهبرد در صورتی می تواند صحیح باشد که صرفه جویی در مقیاس بتواند تبدیل به مزیت شود. به طور مثال ادغام برندهای خودروساز این امکان را ایجاد کرد که برخی هزینه ها کاهش یافته و حمایت از نوآوری ایجاد شود. این نظریه با بحث وفور منابع در دیدگاه مزیت نسبی متفاوت است.

در نهایت مایکل پورتر در زمینه مزیت رقابتی ملی نظریه تکمیلی ارائه داد که در واقع دیدگاهی ترکیبی است. وی چهار عنصر یا اصل را برای کسب مزیت ملی برشمرد که بر اثر وجود چهار عامل وجود رقابت داخلی باعث بروز و افزایش مزیت رقابتی ملی می شود.

بر اثر حضور این چهار عامل شرکت های داخلی در مواجهه با یکدیگر قدرتمند شده و امکان حضور در بازارهای بین المللی و جهانی را کسب می کنند. این عوامل عبارتند از:

• وجود منابع اقتصادی و عوامل تولید

• وجود تقاضا

• وجود صنایع حمایت کننده، تأمین، توزیع، فناوری

• ترکیب صنایع در کشور مقایسه با ساختار جهانی و ترکیب استراتژی های موجود.

به علاوه این متغیرها، بحث نقش دولت در تسهیل امور نیز مطرح می شود. نقش دولت می تواند عامل مشوق یا تضعیف کننده رقابت در جهت تقویت مزیت ها باشد. رویکرد در اینجا مانند برگزاری مسابقات داخلی است به صورتی که رقبا در این دوره از رقابت ها ورزیدگی لازم برای حضور در سایر بازارها را کسب می کنند.

با بهره گیری از دیدگاه اقتصاد مقاومتی در این موقعیت تنظیم شایستگی های ملی براساس استانداردهای بین المللی می تواند راه گشا باشد. به این صورت که شرکت های داخلی خود را با استانداردهای جهانی مورد سنجش قرار دهند و از بررسی روند ها مشخص خواهد شد کدام یک از صنایع در مسیر جذب استانداردهای بین المللی هستند.

در کنار مسائل مربوط به مزیت، باید توجه داشت که برخی صنایع از نظر چرخه عمر در اواخر دوره خود قرار دارند یا به بلوغ کامل نوع خود دست یافته اند. نیز انواع تحلیل های راهبردی موجود می توانند در انتخاب صنایعی که با پشتیبانی آنها می توان به مزیت اقتصادی و رقابتی ملی در سایه اقتصاد مقاومتی دست یافت، راهگشا باشند.

با بهره گیری از نگاه ترکیبی نظریات فوق الذکر و رویکرد عملگرایانه در اقتصاد مقاومتی موارد زیر نتیجه می شود:

• لزوم شناخت مزیت های موجود و بالقوه

• شناخت سیستمی و راهبردی صنایع به صورت مقایسه ای و شناخت اهرم ها به منظور تحریک اقتصاد در جهت پویایی

• تأکید بر نقش شرکت های نوآور و سازمان های یادگیرنده در جهت کشف مزیت های رقابتی

• گسترش چتر مبادلاتی با کشورهای گوناگون با شناخت منافع بلندمدت و ایجاد مزیت ارتباطی

• اولویت بندی براساس مزیت های موجود، تقویت مزایای رقابتی و شناخت عوامل کلیدی موفقیت ملی به صورت راهبردی و سیستمی

معضل ما در اقتصاد یکی دو مورد نیست. رفتارهای سلیقه ای، تصمیم های غیر اصولی، عدم شناخت صحیح از شرایط، عدم مدیریت یکپارچه و... که تا اینها رفع نشود نباید به دنبال رونق اقتصادی باشیم.

ایران به عنوان هجدهمین اقتصاد دنیا جایگاه بدی ندارد، اما می تواند جایگاه بهتری داشته باشد، وقتی پتانسیل های اقتصاد ایران را برانداز می کنیم، متوجه می شویم جایگاه ایران 18 نیست که با افتخار مسئولان ما مطرح می کنند اقتصاد هجدهم دنیا، ایران باید جایگاه کمتر از 10 داشته باشد.

وقتی کشوری دارای رشد مثبت اقتصادی در شرایط بحران است، بدون شک مفهومی جز پتانسیل بالذات آن برای رشد وجود ندارد، تنها فقر مدیریت و سیاست گذاری است که این رشد را تسریع نمی کند.

ایران دارای مزیت مطلق در خصوص منابع انسانی است؛ موضوعی که بزرگ ترین سرمایه هر ملت تلقی می شود. تولید علم و رشد تحصیل در جامعه از دلایل مطلق برشمردن منابع انسانی در ایران از دیدگاه بنده است، البته که نواقصی در نوع آموزش ملی ما وجود دارد.

ایران دارای زیرساخت های به شدت قدرتمندی است که با در اختیار داشتن منابع غنی ذخایر طبیعی فضای رشد به شدت مطلوب است. همه این مزیت ها به توانمندی دانش آموز باهوشی می ماند که درس
نمی خواند.

کارشناس اقتصاد و سرمایه‌گذاری

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/twZ6qxzk
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
آزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چیندوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوستچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانقیمت تیرآهن امروزمیز تلویزیونتعمیر گیربکس اتوماتیکتخت خواب دو نفرهخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختدندانپزشکی سعادت آبادتور استانبولنرم‌افزار حسابداری رایگانتور استانبولتور اماراتکولر گازی جنرال گلدکولر گازی ایوولیچک صیادیخرید نهال گردوکمک به خیریهماشین ظرفشویی بوشخدمات خم و برش و لیزر فلزاتتعمیرگاه فیکس تکنیکصندلی پلاستیکیرمان عاشقانهگیفت کارت استیم اوکراینسریال ازازیلتور سنگاپورلوازم یدکی تویوتاقرص لاغری پلاتین
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه