کودکان بازیگران بیگناهی هستند که این روزها به ابزاری برای انتقال پیام در اکثر آگهیهای تبلیغاتی تبدیل شدهاند. اینکه موضوع آگهی چیست مهم نیست، مهم حضور کودکانی است که سازندگان آگهیها احساس میکنند باعث جذابیت هرچه بیشتر آگهی خواهد شد. کلیشه مرسوم این آگهیها هم این است که در اکثر آگهیهایی که با حضور کودکان ساخته میشود، این کودکان اطلاعات بیشتری نسبت به والدین خود دارند.
چند روزی است یکی از بانکها به منظور معرفی حساب پسانداز آتی کودکان، آگهیای را از رسانه تلویزیون در حال پخش دارد که کلیشههای مرسوم این دست آگهیها را دربرنمیگیرد؛ یک آگهی زجرآور که کودکان در آن با صدای بلند گریه میکنند. کارگردان میخواهد به وسیله این گریه گوشخراش و آزاردهنده، بزرگسالان را به تماشای آگهی جذب کند.
این آگهی یک خانواده را نشان میدهد و کودک در آغوش بازیگر مادر با صدای بلند گریه میکند و پدر با نشان دادن تصویر دفترچه پسانداز کودکان، کودک را آرام میکند!!! این صحنه در آگهی دوبار تکرار میشود و دیگر کودکان خانواده نیز به همین روش آرام میشوند.
هر بینندهای با دیدن آگهی به دلیل صحنه بیقراری کودکان به جای تمرکز روی پیام آگهی به این فکر میکند که کارگردان به چه شیوهای این بازی را از این کودک خردسال گرفته است. به نظر میرسد کودک، زیر یکسال سن داشته باشد و بازی گرفتن از این سن محال است.
در نتیجه یا کودک گرسنه است یا مادرش از او دور شده که تا به این حد ناراحت به نظر میرسد. همه افراد میدانند که برای گرفتن هر پلان زمانی باید صرف شود؛ زمانی که اگر بازیگران نابلد باشند، طولانیتر نیز خواهد شد. درنتیجه برای گرفتن این پلان کارگردان زمانی طولانی را صرف کرده و کودکان نیز برای مدتی طولانی در شرایط نامطلوب قرار گرفتهاند.
کودکانی که اطلاعات پسانداز والدین خود را میدانند
در اکثر آگهیهای مربوط به بانکها کودکان نقش اصلی را بازی میکنند. این کودکان دائما در حال جابهجا کردن پول از حساب والدین خود و انتقال وجه به حسابهای دیگر هستند.
در این آگهیها کودکان به راحتی به شماره حساب والدین خود دسترسی دارند و معمولا به آنها میآموزند که از این نوع خدمات بانکها به چه شیوهای استفاده کنند. در واقع اکثر والدین در این آگهیها از این نوع خدمات بیاطلاع هستند و کودکانی که این اطلاعات مربوط به آنها نمیشود تمامی خدمات بانکها را دنبال میکنند و با ریزترین جزییات به راحتی به والدین خود میآموزند. سازندگان با این شیوه آگهی نوعی رفتار را که مناسب این گروه سنی نیست رواج میدهند. این گروه سنی نیاز به این ندارند که با این سرعت با این مباحث بانکی آشنا شوند و معمولا اکثر کارشناسان تاکید دارند که کودکان و نوجوانان به سرعت وارد این مباحث نشوند.
به همین دلیل است که بانکها تا یک سن مشخصی بدون حضور والدین اجازه برداشت یا حتی بازکردن حساب را به کودکان نمیدهند. حال اینکه چطور سازندگان آگهیها کودکانی که اجازه باز کردن حساب به نام خود را تا یک سن معینی ندارد، برجسته میکنند و به آنها چنین وظیفه مهمی را محول کردهاند، جای بررسی دارد.