خام فروشی از جمله مباحثی است که عامل اختلاف نظر معدنیها و مجلس شده است. یکی نگاهی مثبت به این اقدام دارد و دیگری آن را مساوی با وطنفروشی میداند. در این خصوص با مهرداد اکبریان، رئیس هیاتمدیره انـجـمـن تولیدکنندگان و صادرکـنـندگان سنگ آهن درباره تغییر دیدگاههای مـوجـود در خــصـوص خامفروشی به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
***
به نظر شما دلیل این تفاوت دیدگاه چیست؟
از نظر من دیدگاه هر دو طرف درست است، زیرا مفهوم خام فروشی جز اینکه از یک محصول با یکسری مشخصات فیزیکی و شیمیایی مشخص مثل سنگ و کلوخه صحبت میکند که با یکسری اقدامات خاص ناخالصی آن را میگیرید که اگردانهبندی آن را بگیرید میشود سنگ دانهبندی و اگر اقدامات بعدی را روی آن انجام دهید میشود کنسانتره و مراحل بعدی به همین روال تا مرحله آخر پیش میرود.
اما یک تعریف دیگری هم داریم که متاسفانه دوستان دولت و مجلسی این بحث را لحاظ نمیکنند. هنگامی که محصولی را تولید میکنید که 60 درصد این محصول بلافاصله مصرف داخلی دارد و بازارهای داخل میتوانند آن را جذب کنند و اگر از این میزان 60 درصد، صادرات داشته باشید، خام فروشی است به دلیل اینکه ظرفیت استفاده از این ماده را در داخل کشور دارید اما اگر این 60 درصد نیاز داخل تامین و 40 درصد مابقی نیاز اولیه کارخانجات داخلی نباشد، باید مانند سایر کالاها صادر شود.
در فـرآیـنـد فروش سنگآهن چه مباحثی باید مورد توجه قرار گیرد؟
زمانی که برای فروش محصولی مثل سنگ آهن برنامهریزی میکنید به جز مفاهیم فنی باید قید زمان را هم در نظر بگیرید، زیرا در پروژههای فنی سه قید زمان تقدم، تاخر و معیت داریم. مفاهیمی که مطرح میشود هریک از جنبهای خاص به این موضوع نگاه میکنند. بهعنوان مثال هنگامی که مطرح میشود خام فروشی معنی ندارد و وظیفه معدندار تنها اکتشاف و استخراج ماده معدنی است، این دیدگاه حقوقی به موضوع خامفروشی است، زیرا معدندار یک پروانه بهرهبرداری دارد که یک سری وظایف مشخص را برای او تعریف میکند که اگر این وظایف را به خوبی انجام دهد و کارشناسان به فعالیت او مهر تایید بزنند باید وظایف خود را نسبت به این پروانه به خوبی انجام دهد و هیچگاه نمیتوانید به فعالیت استخراج، اکتشاف و معدنداری او ایرادی بگیرید.
اما با توجه به اجازهای که به معدندار میدهند او باید در فرآیند تولید فولاد نیز شرکت داشته باشد و تنها خواسته او ارائه خدمات، منابع مالی و امکاناتی است که بتواند این فعالیت را بهخوبی انجام دهد. مدت زمانی که قیمت سنگ آهن با قیمت 100 دلار به فروش میرسید بسیار کوتاه بود و متاسفانه باید این انتقاد را از سنگ آهنیها داشته باشیم که درآمدهای خوب حاصل از فروش سنگ آهن را در مسیر درست هزینه نکرد که من این موضوع را کاملا قبول دارم اما بازهم یکی از دلایل این موضوع خود دولت بود، زیرا میتوانست با هدایت درست و حمایت از معدنداران صادرات سنگآهن 100دلاری را نه یک نقص و جرم، بلکه بهعنوان یک فرصت و استراتژی آینده بررسی میکرد.
از نظر شما دلیل این موضوع چیست؟
در شرایطی که هرلحظه به معدندار اخطار میدهند که فرصت زیادی برای صادرات ندارد، جلوی کشتی صادرات گرفته میشود و... مطمئنا صادرکننده به منافع ملی که هیچ، به مباحث مهمتر از آن هم فکر نمیکند و تنها به فکر صادرات بار و محصول خود است.
چرا دراغلب مواقع دولت میان صنعت و معدن تفاوت قائل میشود؟
متاسفانه دولت تفاوت دید گستردهای میان صنعت و معدن قائل است و همه مشکلات ما در این تفاوت دید است، زیرا نگاه به صنعت بهگونهای است که حکم بچه زرنگ کلاس را دارد و معدن مانند شاگرد تنبل است. بخش معدن اگر به خوبی به آن توجه شود، نه تنها بچهتنبل نیست، بلکه از لحاظ کارایی نتیجه سریع و بهتری خواهد داشت. بهعنوان مثال برای بازدهی یک کارخانه فولاد، حدودا پنج سال زمان نیاز است در صورتی که یک معدن ظرف یک سال و نیم به بهرهبرداری میرسد. شما میتوانید با یک اکتشاف درست صاحب ثروتی کلان برای کشور شوید در صورتی که در صنعت چنین اتفاقی به سختی رخ میدهد.
چرا دولت معادن را به طور کامل به بخش خصوصی واگذار نمیکند؟
متاسفانه دولت در زمینه اینکه معدن را به طور کامل در اختیار بخش خصوصی قرار دهد یا خیر، بلاتکلیف است و در حال حاضر نیز شکایت ما از دولت فعلی درخصوص این است که تمام راههای رفته را برگشته و کمکم در حال برگشت به دولتی شدن معادن هستیم.
برخی معتقدند قانون انفال موجب دفع سرمایهگذار و مانع کار معدنداران است، از نظر شما صحیح است؟
مالیات، حقوق دولتی، بهره مالکانه و... همگی انفال هستند. قانون انفال یک بحث حقوقی و یک بحث شرعی دارد که اظهار نظر درباره مباحث شرعی برای معدنداری که شاید سواد خیلی بالایی هم ندارد سخت است و مسئولان و کارشناسان امر قوانین آن را برای یکبار تنظیم میکنند و همه ملزم به اطاعت از آن هستند. اما در بحث حقوقی آن یک مبحث داریم به نام مطالبات دولتی که ما حاضر هستیم بیمه کارفرمایی، مالیات بر قرارداد، حقوق دولتی و... را از ما بگیرند اما مجموع همه این دریافتها مبلغی مشخص و از پیش تعیین شده باشد در همه جای دنیا مطالبات دولتی سقف دارد حالا با هر اسمی که دریافت میشود.
برای توسعه صادرات و بهبود وضعیت جهانی چه پیشنهادی دارید؟
نخستین قدم و مشکل ما این است که قیمتهای ما با قیمتهای جهانی همخوانی ندارد. از نظر من هرکاری یک خرج و برجی دارد و کار صادرات سنگ آهن هم به همین صورت است و خرج آنکه بسیار هم گران است برعهده ما، اما متاسفانه علاوه بر خرجی که داریم، دولت برای ما برج هم ایجاد میکند.