فارس - در حالی ۹ سال قبل با اجرایی شدن قانون بازار سرمایه، شرکت بورس در 15آذرماه تاسیس شد که با عمیقتر شدن رکود حاکم بر بازار، کمتر سهامداری برای سالروز تولد بورس میتواند چهرهای خوشحال از خود نشان دهد. اگر چه بورس اوراق بهادار تهران خود را وارث نیم قرن تجربه بورس در ایران میداند، اما نگاهی به فراز و فرودهای این بازار در طول پنج دهه گذشته نشان میدهد که این بازار هنوز از قد و قامتی کوتاه در اقتصاد کشور برخوردار است.
هرچند به واسطه حضور شرکتها و صنایع متنوع در این بازار نسبت به بورس دیگر کشورها یک پله بالاتر ایستاده، اما همچنان در حجم و ارزش معاملات سهام فقیر است. این روزها معاملهگران و سرمایهگذاران بازار سهام به دلیل تداوم سایه سنگین رکود فرسایشی بر این بازار حتی طعم سود را هم فراموش کردهاند.بازاری که از 22 ماه قبل سرخوش از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید تصور تحولی شگرف را در این بازار داشت، اما به یکباره با اسم رمز افزایش پنج برابری نرخ خوراک پتروشیمیها از اوج به حضیض رسید.
تبعات افزایش 5 برابری نرخ خوراک مجتمعهای پتروشیمی
شاخص کل بورس تهران از تاریخ 17 دی ماه 92 در بالاترین نقطه روی قله 88 هزار و 749 واحدی ایستاده بود که با شروع دوره رکود با ریزش 42 درصدی هماکنون به عدد 62 هزار و 420 واحد رسیده است. ارزش جاری کل بازار بورس نیز که در پایان سال 92 به رقم 380 هزار میلیارد تومان بالغ شده بود، هماکنون با تبخیر 40 درصد از این ارزش به عدد 269 هزار و 986 هزار میلیارد تومان رسیده که البته اگر ارزش سهام برخی عرضههای اولیه را در این عدد کنار بگذاریم، اندکی کمتر از رقم فوق خواهد بود.
بورس ایران با بدشانسی در طول 22 ماه گذشته مواجه است که باعث و بانی سقوط ارزش این بازار در مدت مذکور بوده است. نحوه به کارگیری سیاستهای پولی و مالی در حوزه مدیریت کلان کشور و از سویی انتظارها برای برچیده شدن تحریمها با تکیه بر وعدههای دولت یازدهم نقطه عطف بازار سرمایه در بررسی دلایل درجا زدن نماگرهای آن بود. نقطه اوج بیاعتمادی در بازار سهام از زمانی شکل گرفت که نمایندگان مجلس همسو با کاهش درآمد ارزی دولت بر سر افزایش پنج برابری نرخ خوراک مجتمعهای پتروشیمی پافشاری کردند.
صنعتی که بهتنهایی حدود 40درصد ارزش بازار سهام را در تصاحب داشت و بهطور زنجیروار با توجه به فرآیند واگذاریها و اعضای تودرتوی هیاتمدیره شرکتها، دیگر صنایع پیشرو بازار از جمله بانکها، بیمهها و هلدینگهای بزرگ سرمایهگذاری را درگیر تبعات خود میکرد. پس از این فراز و فرودها بازار سرمایه کشور در مواجهه با ریزش مداوم قیمت جهانی نفت و رنگ باختن قیمتها در بازارهای بینالمللی کالاهای پایه و فلزات اساسی دچار وحشتزدگی از آینده شد.
آیندهای که با تیره شدن دورنمای آن و نبود ارادهای از سوی دولتمردان برای حمایت از آن دیگر برای هیچ سرمایهگذار حقیقی و حقوقی حتی به کمتر از قیمت اسمی نیز همچنان خریدار ندارد.از سوی دیگر صندوقها و شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ بازار سهام که از آنها به اصطلاح تحت عنوان بازیگران حقوقی بازار یاد میشود به دلیل کاهش تقسیم سود نقدی در مجامع شرکتها با کاهش حجم نقدینگی در گردش خود مواجه شدهاند.
کاهش درآمد شرکتهای بورسی
برخی کارشناسان معتقدند، در حالی که طی سه سال گذشته هزینه مالی بنگاههای اقتصادی از حدود 3هزار میلیارد تومان به بیش از 14 هزار میلیارد تومان افزایش یافته، اما درآمد شرکتها در بودجههای برآوردی امسال آنها از حدود 59 هزار میلیارد تومان به اندکی بیش از 43 هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.
این موضوع نشان میدهد که با وجود افزایش هزینه شرکتهای بورسی اما درآمد بنگاههای اقتصادی به همین نسبت افزایش نیافته و حتی با کاهش نیز مواجه بوده است.ازسویی دیگر کاهش حجم فروش و افزایش بهای تمام شده فروش شرکتها همچنان از سودآوری انتظاری آنها در دورههای عملکردی میکاهد.
به دور از واقعیت نیست که کاهش سودآوری شرکتها میتواند به این معنی تلقی شود که اگر با نسبت قیمت بر درآمد 5.7 مرتبهای بورس میتوان ارزش 240 هزار میلیارد تومانی را برای بازار سهام انتظار داشت، باید برای کاهش 7 تا 8 درصدی شاخص کل بورس انتظار کشید.انتظاری که در صورت عدم وقوع اتفاق مثبت برای اقتصاد ایران میتواند شاخص کل بورس را تا نقطه 56هزار واحد کاهش دهد و نقطهای جدید را برای نوسان کردن نماگرهای بازار تثبیت کند.
وجود چنین انتظارهایی باعث شده تا ارزندگی سهام شرکتها نیز تحت تاثیر مشکل کاهش سودآوریها به چالش کشیده شود، از سویی دیگر اغلب شرکتهای سرمایهگذاری و صندوقهای بازنشستگی در شرایط فعلی ترجیح میدهند، به لحاظ نبود بازدهی مورد انتظار برای سرمایههای کلان و در عین حال مأیوس شدن از دریافت سود نقدی مناسب از مجامع شرکتهای بورسی، نقدینگی خود را در اوضاع رکود فعلی بر اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار متمرکز کنند.
نکته قابل تامل در این زمینه ابراز تمایل هیاتهای سرمایهگذاری خارجی به اوراق صکوک و ابزارهای مالی با درآمد ثابت درایران بیش از خرید سهام شرکتها با توجه به شکاف میان نرخ سود این اوراق با نرخ تورم کشور است. این موضوع نشان میدهد که حتی سرمایهگذار خارجی نیز به بازار سرمایه ایران هنوز نمیتواند دل ببندد، چراکه سهام در ایران همچنان حامی ندارد.
بورس در بازه 10 ساله درجا زده است
شرایط اقتصاد ایران بهگونهای است که اگر بازههای 10ساله رشد بورس را در نظر بگیریم، در مییابیم که با احتساب نرخ سود مرکب 20 درصدی در بازههای زمانی فوق هیچگاه هیچ رقمی بر ارزش روز بورس ایجاد نشده و بنابراین اقتصاد ملی با رشد واقعی همراه نبوده است. در این میان تنها سفتهباز از سود بهره برده است. با این اوصاف باید گفت، افزایش شاخصهای بورس ناشی از واقعیت رشد اقتصادی در ایران نیست، زیرا وقتی به نرخ تورم تنزیل میشود، در مییابیم که بازدهی به دست آمده برابر با صفر بوده است.
با نگاهی به بازده بازار سهام در دورههای 10 ساله میتوان به خوبی نظاره کرد که بورس در هر دوره زمانی از بازدهی 20 درصدی برخوردار شده بهطوریکه از سال 73 تا 83 از یک موج رشد و در سالهای بین 84 تا 94 نیز از یک موج صعودی برخوردار بوده است، با این تفاوت که تنزیل آن به نرخ روز تورم برابر با بازدهی صفر است.
بورس بهعنوان آیینه تمامنمای اقتصاد کشور همواره تصویری واضح از شرایط موجود کشور ارائه کرده است. در حال حاضر اغلب کارخانجات با دپوی (انباشت) محصول و کسبوکار در رکود سراسری فرورفتهاند و اقدامهای کوتاهمدت همچون بستههای رونق یا خروج از رکود فقط تسکینهای کوتاهمدت برای سرپا نگاه داشتن این اقتصاد است.