بعضی هنرها هستند که از حالت هنری صرف خارج شده و با حفظ اصالت خود به صنعت بدل شده اند.تولید و تراش شیشه و کریستال هم از این قاعده مستثنا نیست و پس از گذشت نزدیک به 80سال از شروع این حرفه در ایران بهصورت هنر- صنعت درآمده است. گفتوگوی این شماره گپی است با یکی از فعالان این حوزه که پیش روی شماست. برای دیدار با هنرمند صنعتگر شیشهتراش باید به اطراف تهران بروم. روستای لُم آباد از توابع شهرستان ملارد که 40، 50کیلومتر با پایتخت فاصله دارد. مسیر کمی ناآشنا ولی باصفاست. محل ملاقات ما کارخانه پارس کریستال است که به آقای سیماروک تعلق دارد. منطقهای سرسبز و خوش آب وهوا که بیشتر برای تفریح و تفرج مناسب است تا کار تولید. با کمی پرس وجو و بالا و پایین رفتن محل مورد نظر را پیدا میکنم. بعد از سلام و علیک و صرف چای و شیرینی، بحث را شروع میکنیم.
سیدحسن سیماروک متولد 1341 تهران است که شناسنامهاش از قزوین صادر شده. از 13سالگی کنار دست برادر بزرگترش به این کار مشغول شده و بیش از 40سال سابقه حرفهای دارد. در کارخانههای بزرگ و معروف مشاور و پیمانکار بوده و از سال 1388 مجموعه پارس کریستال را در حوالی ملارد راهاندازی کرده است. نشان درجه یک هنری دارد و کلی جایزه و تقدیرنامه گرفته. ضمن اینکه ارزشیاب رسمی سازمان میراث فرهنگی است و با این سازمان همکاری میکند.
دریچه تاریخ
آقاسید از زمانی که شروع به کار کرده میگوید: از 13سالگی پیش برادر بزرگم شروع به کار کردم. یادم هست که زیر پایم جعبه میوه میگذاشتم تا قدم به دستگاه برسد و کار کنم. اخوی از سال 1337 در کارخانه شیشه ایران مشغول بود و آنجا کار تراش را انجام میداد. کار اصلی ما تراش شیشه و کریستال است و تولیدات ما بر همین مبناست.
کارخانه شیشه ایران را ایتالیاییها و چکها در میدان کشتارگاه (بهمن فعلی) تاسیس کردند که نخستین کارخانه شیشه و کریستال ایران بود اما متاسفانه الان فعال نیست. این اتفاق مربوط به قبل از جنگ جهانی دوم بود و معروف است که خود مسئولان آن زمان برای افتتاح میروند که در همان جا برایشان یک لیوان دوغخوری درست میکنند که بسیار مورد توجه قرار میگیرد. در کنار این واحد دو کارگاه دیگر هم بود؛ کارگاه زاویه در خیابان بلورسازی و کارگاه متحد در میدان شوش.
این واحدهای تولیدی با اینکه در گذشته دور فعال بودند اما کیفیت کارشان بسیار مطلوب بود. نمونههایی که از قدیم مانده این موضوع را تایید میکند. البته در قدیم مردم شناخت چندانی از ظرف و ظروف کریستال نداشتند و دوره، دوره استفاده از مس، مفرغ و سفال بود. به همین دلیل بعد از مدتی کارگاهها و کارخانهها تعطیل میشدند. الان اوضاع تغییر کرده و سلیقه مردم بهتر شده و جدا از استفاده معمول، در کنار فرش، مبلمان و تابلو برای دکور و تزیینات منزل هم کاربرد دارد و به زیبایی فضای داخلی منزل کمک میکند.
مخصوصا خانمها که خیلی زیاد علاقه نشان میدهند و در جهیزیه دخترهای نوعروس حتما چند پارچه کرستال هست. مسئله دیگر مشکل تامین انرژی در اروپاست. دو کشور آلمان و چک مهد کریستال دنیا هستند، ولی چون مشکل گاز دارند و باید از روسیه وارد کنند که تامین آن خیلی گران تمام میشود یکی یکی جمع میکنند و حجم تولیدشان خیلی محدود شده است. این محصول احتیاج به گاز دارد و با گازوییل و مازوت (نفت سیاه) خوب از آب در نمیآید. در 80سال گذشته این دو کشور سرآمد این صنعت بودند ولی الان کارخانههای کمی باقی مانده است.
خوشبختانه این فرصت خوبی برای ما ایجاد کرده تا با استفاده از پتانسیل خوبی که در کشور هست اعم از نیروی کار (استادکار، تراشکار، کارگر ماهر) و منابع عظیم انرژی بتوانیم به درجه بالایی در سطح جهانی برسیم. اگر حمایتهای لازم صورت بگیرد و مدیریت درستی اعمال شود جا برای گسترش و اشتغالزایی دارد آن هم در حد زیاد. پس لازم است با توجه بیشتری به این حرفه هنری نگریسته شود.
هنر تراش شیشه، ریزهکاریهای زیادی دارد. از مهارت در کار و اعمال سیاستهای مدیریتی گرفته تا شناخت مناسب از بازار مصرف. سیماروک در این باره بیشتر توضیح میدهد: این کار غیراز کیفیت خوب در تولید نیاز به اقبال عمومی دارد. کیفیت کارهای قدیمی خیلی بالا بوده و کسانی که از گذشته ظروف کریستال دارند بههیچ عنوان از دستش نمیدهند.
سالها طول کشید تا سال 1376 در هشتگرد یک واحد تولیدی شیشه مدرن ایجاد شد که از ارمنستان کوره و استادکار آوردند و به نوعی پایه و اساس کریستال در ایران دوباره احیا شد. بعد از آن دو کارخانه در تبریز و یکی هم در اشتهارد تاسیس شد، ولی متاسفانه هیچکدام پابرجا نماندند. حتی کارخانه معتبر و بزرگ آبگینه قزوین با آن همه پتانسیل و استعداد و ظرفیت بالای تولید با 400، 500نفر پرسنل، ورشکست شد.
دلیل این اتفاقات نامبارک را از سیماروک جویا میشوم که چرا اینطور شد؟ در پاسخ میگوید: اینها موفق نشدند چون تخصص نداشتند. کار کریستال قبل از صنعت و شغل، یک هنر است و از دست هر کسی برنمیآید. این حرفه فقط به سرمایه نیاز ندارد، بلکه به مهارت و نیروی کار ورزیده احتیاج دارد. ضمن اینکه مدیریت دولتی دیگر جواب نمیدهد. ببینید چه بلایی سر آبگینه قزوین و نمونههای مشابه آمد؟ تولیدکننده باید بداند چه کاری انجام میدهد و باید به زیر و بم کار آشنا باشد.
از حسن آقا درباره مدل کار و تولیدش میپرسم که میگوید: دو کارخانه هستند که ماشینیاند و در حجم زیاد کار میکنند. دیگر کار به آن شکل دستی نیست و تزیینات جانبی را ندارد. در رشته ما هم فقط واحد خودمان و مجموعه پارسا کریستال است که صنایع دستی تولید میکند.
اساس و مبنای کار ما حتما باید سرویس باشد. میوهخوری تکی به درد شما نمیخورد؛ باید سرویس شود: پیاله، پیشدستی، میوهخوری، شیرینیخوری، آجیلخوری، پارچ و لیوان، فنجان، سبد و کشکول. همه اینها باید جور باشد وگرنه ناقص است و خریدار ندارد. سرویس 28پارچه را شامل میشود که با پارچ و لیوان تکمیل شده و به 40پارچه میرسد. کاسهها هم بزرگ و کوچک دارد. مغازهدار براساس نیاز مشتری به ما سفارش میدهد تا چیزی که میخواهد درست کنیم. در اینجا حسنآقا از جا بلند میشود و چند نمونه از کارهایش را نشانم میدهد. ظرفی را از قفسه میآورد که روی آن طلاکاری شده و 250هزار تومان قیمت دارد.
انوع کاسه و پیاله، گلدان و کشکول را روی میز میگذارد و با علاقه خاصی توضیح میدهد. از استاد حسن قیمت میگیرم؛ کمترین قیمت برای پیاله و پیشدستی که هر دست 120هزار تومان و بالاترین قدح میوهخوری سایز 14 که 250هزار تومان قیمت دارد و 20گرم طلا در آن کار شده است. بعد تلنگری به ظرف میوهخوری طلاکاری شده میزند و اضافه میکند: کریستال چون سرب دارد صدای ناقوس میدهد و هر چقدر سرب آن زیاد باشد، صدای آن بلندتر است. به همین دلیل است که کریستال ارزش دارد. شیشه خالی هیچ بهایی ندارد. در خانه کریستال 70ساله داریم که نظیر ندارد و اصلا نمیشود قیمتی رویش گذاشت. قیمت شیشه خام ثابت است.
نرخ نهایی کاری است که روی آن انجام میشود. به اضافه طلاکاری که هزینهاش جداست. یک محصول یک بار داخل کوره میرود و کار دیگر سه بار. رنگ، نقش برجسته و... خیلی زمانبر و پرزحمت است. یک قسمت دیگر از فعالیت ما ساخت حبابها و لوسترهای کریستال است. لوستر و آباژورهای تولیدی بهصورت ترکیبی است و حباب و شمعدان دارد. بیشتر حبابهای موجود بازار کار خودمان است که بهصورت غیرمستقیم صادر میشود.
کار حرفهای
استاد سیماروک از شروع فعالیتش در این رشته میگوید: بعد از هفت سال که پیش برادرم بودم مستقل شدم و سال 1359 کارگاه خودم را دایر کردم. از سال 1378 به نقاشی و تراشکاری روی آوردم. بعد از مدتی در جاهای مختلفی به طور پیمانکاری مشغول بودم. تا 6، 7سال پیش که این مجموعه را راه انداختم. یکی دو سال اول کارهای خام خارجی را دکور میکردیم. بعد که واردات دچار مشکل شد، خودمان شروع به ساختن کردیم. میپرسم دکور یعنی چه؟ در پاسخ میگوید: کار نقاشی، تراش روی شیشه و کریستال را دکور میگویند.
ساخت، روتوش و نقش و نگار دستی انجام میشود و به همین دلیل یک صنعت هنری به حساب میآید. این کار چند فاز دارد: اول تولید و پس از آن تراش که راحت است و میتوان در خانه هم انجام داد. مثل دار قالی که در خیلی از خانهها هست. الان افراد زیادی تراش را در منزل انجام میدهند و اموراتشان را با این کار میگذرانند. چون بازار فروش خوب است درآمد مناسبی دارد و همه راضی هستند.
استاد حسن از موقعیت کارخانه و تعداد افراد شاغل هم میگوید: قبلا که کوره نداشتیم 18نفر بودیم که کار میکردیم. اما اکنون 15نفر در قسمت تراش، 12نفر در تولید، پنجنفر اسیدکاری و پنجنفر هم دکور مشغول به کارند که 37، 38نفر پرسنل را شامل میشود. نازککاری هم در کارگاههای متعدد بیرون از اینجا کار میشود. چون نفرات زیادی لازم دارد صرف نمیکند که خودمان کار کنیم. قیمت این کارگاهها پایین است و برایشان میارزد.
هزینههای سرمایهگذاری
سیماروک در مورد سرمایهگذاری و ملزومات اصلی این پیشه توضیحات گرانقیمتی میدهد: مهمترین ابزار این کار فضای مناسب و کوره است. هزینه جای مناسب بین 500میلیون تا 3میلیارد است. کوره زورگ آلمان به اضافه ماشینآلات و خط تولید مکانیزه 1/5 میلیون یورو یعنی چیزی معادل 5میلیارد تومان پول لازم دارد. البته بستگی به حجم و مدل تولید دارد. تولید سنتی، ماشینآلات نمیخواهد و خیلی هزینهبر نیست. این تولید صنعتی با تیراژ بالاست که سرمایه زیادی طلب میکند. پس هزینه عمده این شغل مکان مناسب و کوره است.
زمین واحد ما 4هزارمتری است و خودم با سرمایه 200میلیون تومان شروع کردم. به مرور 2/5 میلیارد دیگر هم خرج کردم که 1/3 میلیارد بابت کوره هزینه شد. حجم تولید ما یک تن در روز است ولی ما به نسبت سفارشی که میگیریم کار میکنیم. از این کوره میتوانیم یک تن در روز برداشت کنیم. مواد اولیه و اصلی این کار سیلیس، کربنات سدیم، سرنج، بوراکس، نیترات پتاسیم و آرسنیک است. غیراز بوراکس و نیترات پتاسیم که از ترکیه و کرهجنوبی وارد میکنیم، باقی مواد ایرانی است. سیلیس کیلویی 600تومان، کربنات سدیم کیلویی 5500تومان و سرنج 8هزار تومان در هر کیلو قیمت دارد.
کلا هشتماده با هم ترکیب میشود تا کریستال به دست بیاید. همه این مواد در کوره ریخته میشود و 1400درجه حرارت لازم است تا ذوب شود. اسیدسولفوریک و اسیدفلوریدریک هم از دیگر مواد مصرفی ما هستند. اسد سولفوریک کیلویی 500تومان است که در داخل موجود است و اسیدفلوریدریک کیلویی 8هزار تومان است که از چین میآید. کمکم به پایان این گپ وگفت نزدیک میشویم که سیماروک مشکلات کار را عنوان میکند: مهمترین مسئله هزینههای بالای تولید است. ما از مالیات معاف هستیم و ماهانه 13میلیون تومان پول گاز و برق پرداخت میکنیم.
این صنعت ظرفیت زیادی برای سرمایهگذاری و تولید دارد و به جرات میگویم اگر شرایط کار فراهم شود و حمایتهای قانونی و نظارت کافی باشد تا 10میلیون نفر قابلیت اشتغالزایی دارد. پس بجاست که مسئولان امر نگاه درستتر و همهجانبهتری به این حرفه که از دیرباز در کشور وجود داشته و سابقه 80ساله دارد، داشته باشند.
ارتباط با نویسنده: Ali_elmi1361@yahoo.com