درحالیکه به دنبال بحران اقتصادی اخیری که در دنیا به وقوع پیوسته است، رشد اقتصادی در بسیاری از کشورها منفی شده، در کشور آمریکا برخلاف سایر کشورها رشد اقتصادی مثبت بوده است. این در حالی است که به گفته فعالان اقتصادی و بخشخصوصی، در کشور آمریکا وجود استراتژی اقتصادی یکی از دلایل رشد مثبت اقتصادی است و از آنجا که در این کشور برنامهریزی وجود دارد، این رشد اقتصادی حاصل شده است.
فعالان اقتصادی بر این باورند که حمایت جدی و عملی از کارآفرینی یکی از راهکارهایی است که توانسته این کشور را به رشد مثبت اقتصادی برساند. همچنین اقتصاد آزاد و اتکا به بخشخصوصی از جمله راهکارهایی است که توانسته اقتصاد آمریکا را به رشد مثبت برساند. به گفته فعالان اقتصادی در آمریکا پس از بروز بحران اقتصادی، دولت کمک بسیاری به واحدهای تولیدی کرده تا بتوانند بار دیگر روی پای خود بایستند. «فرصت امروز» در این گزارش دلایل رشد اقتصادی آمریکا را مورد بررسی قرار داده است.
علی اصغر جمعهای:
اقتصاد آزاد دلیل رشد اقتصادی آمریکاست
علی اصغر جمعهای، رئیس اتاق بازرگانی سمنان معتقد است آزاد بودن اقتصاد و برنامهریزی دقیق در رابطه با مسائل پولی و مالی عامل رشد اقتصادی مثبت آمریکاست.
در شرایطی که رشد اقتصادی در بسیاری از کشورهای دنیا منفی است، به نظر شما چه مسائلی موجب شده تا آمریکاییها به رشد اقتصادی مثبت دست یابند؟
آمریکا بیش از اروپا از بحران اقتصادی آسیب دید اما از آنجا که اقتصاد باز دارد، به واحدهای صنعتی کمک کرد تا بتوانند روی پای خود بایستند. اگر رشد اقتصادی آمریکا مثبت شده باشد، دور از ذهن نیست زیرا اقتصاد آمریکا کاملاً آزاد است و متکی بر بخشخصوصی است. این بدان معنا نیست که در کشورهای اروپایی چنین شرایطی بر اقتصاد حاکم نیست، ولی در آمریکا سیاست کلی براین مبنا بوده است. در حال حاضر چین یک ابرقدرت اقتصادی شده است اما همچنان آمریکا قدرت اول اقتصادی دنیاست لذا در رابطه با برنامهریزی و دقت نظر در مباحث اقتصادی، بسیار خوب عمل کرده است. اما در مجموع عامل اصلی رشد مثبت اقتصادی آمریکا را آزاد بودن اقتصاد و برنامهریزی دقیق در رابطه با مسائل پولی و اقتصادی میدانم.
بهطورکلی برنامهریزی اساسی و صحیح میتواند نقشه راه در یک کشور را تبیین کند و نباید این موضوع را انکار کنیم که آمریکا در این موضوع پیشتاز بوده است. این کشور از گذشته هم پیشتاز بوده و اگر در حال حاضر نسبت به کشورهای توسعهیافته و اروپایی رشد اقتصادی مثبتی دارد، به دلیل همین رویکرد است.
در عین حال باید به این موضوع توجه داشته باشیم که اگر در کشور آمریکا مشکلاتی هم به وجود بیاید، برنامهریزی در جهت رفع آن انجام میدهند و متکی به سعی و خطای بسیار نمیشوند. در این کشور بهرهوری نیروی کار بسیار بالاست و زیرساختها برای این موضوع فراهم شده است. در آمریکا در رابطه با نخبگان برنامهریزی دقیقی وجود دارد و هر روز صنایع جدید و نوآوری به وجود میآید. در این کشور در رابطه با شرکتهای دانشبنیان، زیرساختهای لازم به وجود آمده است و اختراعات مخترعان مورد حمایت قرار میگیرد. در عین حال دانش در اختیار صنعت و نیازهای جامعه قرار دارد و مراکز تحقیقاتی نیازهای بخش صنعت و تولید را تأمین میکنند.
گفته میشود که کارفرمایان آمریکایی هم توانستهاند مشاغل بسیاری را ایجاد کنند و این یک خوشبینی را نسبت به چشمانداز اقتصاد آمریکا ایجاد کرده است. این موضوع در رشد اقتصادی مثبت این کشور چقدر تأثیر داشته است؟
در این کشور کارآفرینان برنامهریزی منسجم و صحیحی دارند و از همین رو میتوانند با کمک دولت اقدام به اشتغالزایی کنند. در واقع کارآفرینی قابل توجه موضوعی است که به رشد اقتصادی مثبت در آمریکا کمک میکند.
در آمریکا، مردم چه نقشی در رشد مثبت اقتصادی دارند و چه رفتارهایی را از خود بروز میدهند که در این رشد اقتصادی تأثیرگذار است؟
اگر جامعه ارزش افزوده منطقی را ایجاد کند و مردم درآمد مناسبی داشته باشند، بالطبع مصرف کنندگان هم مدیریت درستی را در مورد هزینههای خود انجام میدهند. اما اگر مردم درآمد نداشته باشند و ارزش افزودهای در کالاها ایجاد نشود، قاعدتاً مردم نمیتوانند رفتار مناسبی را در نحوه مصرف ارائه دهند. در کشور آمریکا برای زیرساختهای ایجاد ارزش افزوده، برنامهریزی صحیحی انجام شده است و با برنامهریزی هزینه تمام شده را کاهش داده و بهرهوری را افزایش دادهاند و این در نحوه رفتار و مصرف مردم هم تأثیر گذاشته است.
***
حسن هادیان:
آمریکا اقتصاد پویای بدون تورم دارد
حسن هادیان، مدیرعامل شرکت خاک طلایی طوس معتقد است در آمریکا استراتژی اقتصادی وجـود دارد و از آنجـا کـه برنامهها مدون است، نتایج مثبتی حاصل میشود.
در شرایطی که رشد اقتصادی در اغلب کشورهای دنیا منفی است، در کشور آمریکا رشد اقتصادی مثبت حاصل شده است. فکر میکنید به چه دلیل آمریکا توانسته، به این رشد اقتصادی برسد؟
در کشوری مانند آمریکا حتی 20سال یکبار هم رشد تورم بروز نمیکند و به همین دلیل نرخ سود بانکی پایینی دارند و بهنوعی ثبات اقتصادی در این کشور حاکم است. درحالیکه در کشورهای جهان سوم، قوانین بهراحتی تغییر میکند و از آنجا که اقتصاد در دست دولت است، اتفاقاتی از این دست بروز نمیکند. در واقع در کشورهایی مانند آمریکا استراتژی اقتصادی وجود دارد و استراتژی همان برنامه است و زمانی که برنامه مدون وجود داشته باشد، هیچ فردی حق تغییر قوانین را نخواهد داشت و در نتیجه نتایج مثبتی حاصل خواهد شد. زیرا اقتصاد نیاز به برنامهای درازمدت دارد و در بلندمدت میتوان جواب لازم را از برنامههای اجرا شده گرفت.
در کشور آمریکا رهبری و تولید برخی از امور در دست بخشخصوصی است و از همین رو بخشخصوصی به دنبال سود است و در عین حال، کارها را به درستی انجام میدهد و به سرعت موارد موردنظر را به بهرهبرداری میرساند اما در کشور ما، دولت انگیزهای برای این اقدامات ندارد و در عین حال دولت امور را به بخشخصوصی نیز واگذار نمیکند. زیرا در اقتصاد، سرمایه سومین مبحث است نه نخستین مبحث و در ابتدای امر باید مدیریت و سپس برنامهریزی وجود داشته باشد و سپس مباحث مالی مطرح شود. حال اگر امور در دست دولت باشد، زمانی سرمایه لازم برای یک طرح آماده میشود که دیگر توجیه اقتصادی آن از بین رفته است. در عینحال در آمریکا صد درصد اقتصاد و تمام امکانات در اختیار بخشخصوصی است و بخشخصوصی بسیار قدرتمند است و از همینرو برنامهریزی، رشد سرمایهگذاری و اشتغالزایی اتفاق میافتد. در واقع در کشور آمریکا، اقتصاد پویای بدون تورم وجود دارد.
اشاره کردید که در کشور آمریکا نرخ سود بانکی، پایین است و از همین رو رشد اقتصادی مثبت حاصل میشود. به نظر شما نرخ سود پایین چه تأثیری در رشد اقتصادی این کشور دارد؟
در کشور آمریکا نرخ سود بانکی پایین است و از همین رو بخشخصوصی تمایل زیادی برای حضور در تولید دارد و سرمایه خود را در بانکها پسانداز نمیکند و در نتیجه بحران اقتصادی بروز نمیکند و بینظمی در امور اقتصادی نمایان نمیشود. اما در کشور ما نرخ سود بانکی 30 درصدی در نظر گرفته شده و این در حالی است که حتی سود 10 درصدی هم برای تولید پاسخگو نیست. بخشخصوصی باید سود کند تا بتواند کشور را به جایی برساند و تا زمانی که اقتصاد در دست دولت باشد، تورم کاهش نخواهد یافت.
فرهنگ مصرف مردم و رفتار مصرفکنندگان چه تأثیری در رشد اقتصادی مثبت آمریکا داشته است؟
زمانی که استراتژی و امید به سرمایهگذاری و تولید باکیفیت وجود دارد، مردم هم دقیقا میدانند که باید چه چیزی را خریداری کنند و دولت هم میداند که باید چه چیزی تولید شود. در کشور آمریکا از تولید داخل به هر بهایی حمایت نمیشود و اگر در تولیدات و محصولات، مشکلی وجود داشته باشد، دولت از آن حمایت نمیکند تا مشکلات احتمالی حل شود.
***
محمد مهدی رئیس زاده:
حمایت از کارآفرینی راهی به سوی رشد اقتصادی است
محمد مهدی رئیسزاده، مشاور بانکی اتاق بازرگانی ایران و رییس هیات مدیره گروه جهانی دروازه پارس معتقد است که حمایت جدی و عملی از کارآفرینی موجب شده رشد مثبت اقتصادی در آمریکا حاصل شود.
به نظر شما در کشور آمریکا از چه راهکارها و تدابیری برای حصول رشد اقتصادی مثبت استفاده شده است؟
در کشور آمریکا همواره حمایت از کارآفرینی وجود دارد. در کشور ما قوانینی برای حمایت از کارآفرینی تدوین شده اما درحد یک شعار باقی مانده است. اما در کشور آمریکا قوانینی که برای حمایت از کارآفرینی تدوین و تهیه شده است، بهدرستی و بهطور کامل اجرا میشود. بهعنوان مثال در آمریکا نرخ سود بانکی بسیار پایین است و از همین رو امکان اشتغالزایی و کارآفرینی وجود دارد. پس از بحرانی که در سال 2008 میلادی رخ داد دولت به واحدهای تولیدی و اقتصادی بزرگ بینالمللی، کمکهای مالی درشتی کرد تا این واحدها روی پای خود بایستند و این راهکار جواب داد. به دلیل این کمک دولت آمریکا، پس از بحران اقتصادی سال 2008 واحدهای تولیدی بزرگ دوباره به سودآوری رسیدند و توانستند بدهی خود را به دولت بازگردانند.
این اتفاق در اتحادیه اروپا رخ نداد و شاید از همین رو بود که کشورهای اروپایی نتوانستند به رشد اقتصادی مثبت دست پیدا کنند. البته در کشور ما هم محور اقدامات، مبارزه با تورم قرار داده شد اما به این موضوع توجه نشد که در کشورمان بیماری هلندی وجود دارد و رکود آمیخته با تورم است و باید فکری برای این موضوع کنیم. راهکار خروج از رکود، اشتغالزایی و اتخاذ سیاستهای انبساطی است اما در حال حاضر سیستم بانکی و پولی ما نمیتواند پاسخگو باشد و دچار بحران و عارضه شده است.
در صحبتهای خود به حمایت دولت آمریکا از کارآفرینان اشاره کردید. در این کشور حمایت از بخشخصوصی چه تأثیراتی در حصول رشد مثبت اقتصادی داشته است؟
در آمریکا قانون ورشکستگی کامل اما در کشور ما قانون ورشکستگی ناقص است و باید در آن تجدیدنظر شود. ما ورشکستگی را بد میدانیم درحالیکه در آمریکا تعداد زیادی بانک ورشکسته شدند و در مقابل بانکهای جدیدی به وجود آمدند و توانستند روی پای خود بایستند، اما در کشور ما از بخش دوم قضیه غافل شدهایم. در مجموع باید اینطور گفت که در آمریکا از سیاستهای انبساطی نهراسیدند و در دورانی که بحران به وجود آمد و شرکتها و بانکهای بسیاری رو به ورشکستگی بودند، دولت اوراق قرضه دولتی را منتشر و پول پرقدرت را وارد کشور کرد.
پس حقیقتا این حمایت دولت آمریکا از بخشخصوصی است که بسیار مؤثر واقع شده است؟
بله، در واقع در آمریکا پس از بحران اقتصادی سال 2008 دولت حمایت ویژهای از بخشخصوصی انجام داد. اگر در آمریکا حمایت دولت از بخشخصوصی نبود، امکان تحقق رشد اقتصادی وجود نداشت. در کشور ما هم بانک مرکزی بخشنامههایی را ابلاغ کرده و اگر بانکها به درستی اجرا کنند، جای امیدواری وجود دارد. اما تمام اینها مقطعی است و قدرت تصمیمگیری و ریسک بالایی میخواهد که دولت وارد صحنه شود و از واحدهایی که امکان اشتغالزایی و تولید بالا دارند، حمایت کند. در مورد واحدهایی هم که بدهی معوق دارند، باید راهکارهایی اتخاذ شود که مشکلشان حل شود تا اقتصاد از این بنبست خارج شود. البته اقداماتی از این دست نیاز به جسارت و ریسک دارد و در عین حال باید هماهنگی کامل بین تیم اقتصادی دولت به وجود بیاید.
گفته میشود که در کشور آمریکا پایین بودن نرخ سود بانکی تأثیر بسیاری در رشد اقتصادی مثبت داشته است. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
در کشور آمریکا فقط نرخ سود، تعیینکننده نیست و یک بسته برای رشد اقتصادی در نظر گرفته شده است و تنها از یک راهکار استفاده نمیشود. در واقع در این کشور زیرساختهای مختلفی برای رشد اقتصادی در نظر گرفته میشود و ظرفیت اقتصاد افزایش یافته است و از همین رو توانستهاند به رشد اقتصادی دست پیدا کنند.