این موضوع که آینده بازار با اجرای توافقات گره خورده است بر کسی پوشیده نیست؛ به عبارت دیگر، اگر بخواهیم برای بازار سرمایه کشور روندی صعودی را تعریف کنیم، نمیتوانیم این مهم را پیش از انجام توافقات هستهای با غرب و بدون داشتن روابط بینالملل مناسب انجام دهیم. بنا بر این، سرمایهگذاری در بازار سرمایه تا زمانی که توافقنامهای امضا نشود، کاری غیرمنطقی و پرریسک تلقی میشود. تیرماه در حالی آغاز میشود که رسانهها به نقل از مسئولان داخلی و خارجی، بیم و امیدهایی در مورد این دور از مذاکرات را مخابره میکنند. شاید هیچگاه نتوان از میان این مصاحبهها به آینده مذاکرات پی برد؛ اما بازار سرمایه (در هر اندازهای) همواره پیش از رسانهها اخبار را مخابره میکند. بارها و بارها شاهد بودهایم که بازارهای سرمایه پیش از رخدادهای مهم سیاسی به آن واکنش نشان دادهاند. این بار هم بازار سرمایه کشور از «منجر شدن مذاکرات به توافقات» خبر میدهد.
در هر نوع تحلیلی از بازار سرمایه، همواره یک قانون صدق میکند: «تاریخ تکرار میشود.» همین قانون دلیل اصلی آن است که صورت مالی هر شرکت را در قدم اول با صورت مالی سالهای گذشتهاش مقایسه میکنیم یا قیمت هر سهم را با پیشینه آن مقایسه میکنیم. شاید بسیاری از افراد، چهره شاخص کل را به دنبال حداقلی برای آن و نقطه بازگشتی برای بازار جستوجو کنند؛ اما تمام اطلاعاتی که ما از بازار داریم به شاخص کل محدود نمیشود.
در نزول قبلی بورس که از ابتدای سال 90 آغاز شد و تا مردادماه سال 91 ادامه داشت، فاکتوری ساده به نام تعداد معاملات مسیرهای صعودی کوتاهمدت و پس از آن روند صعودی بلندمدت بازار را پیشبینی کرد. با شروع این نزول در تاریخ 27 فروردین ماه سال 1390 تعداد معاملات به سرعت کاهش یافت و این روند کاهشی تا 25 تیرماه آن سال ادامه داشت. پایان این حرکت نزولی در تعداد معاملات به معنای پایان کوتاهمدت نزولی در شاخص کل نیز بود. بدین ترتیب رقم مهم 10 هزار معامله در روز بهعنوان حداقلی برای بازار سهام تعریف شد. پس از آن حدود 30 روز کاری شاهد افزایش تعداد معاملات بودیم و 30 روز دوم به کاهش مجدد این فاکتور تا حد 10 هزار معامله در روز ختم شد. سپس تعداد معاملات بار دیگر افزایش یافت و این روند بیش از سه ماه کاری ادامه داشت. با اتمام این تنشها، تعداد کل معاملات فرمی به شکل حرف W نامتقارنی را به خود گرفته بود. پس از آن، این نشانگر در کانالی نزولی قرار گرفت و در مردادماه 1391 پیش از صعودی شدن بازار، این وعده را به معاملهگران میدهد.
اگر قبول داشته باشیم که تاریخ تکرار میشود، تعداد معاملات در نزول آغاز شده از دی ماه 1392 تا امروز نیز باید این چنین فرمی را به خود گرفته باشد. به عبارت دیگر، اگر تعداد معاملات نزول اخیر بازار را روی چارت ببریم، باید بتوانیم در آن تشکیل شدن حرف W و پس از آن کانال نزولی را رویت کنیم. با انجام این کار، با واقعیتی ساده مواجه میشویم: چارت تعداد معاملات در رکود اخیر تنها دو تفاوت ساده با چارت تعداد معاملات در رکود قبلی دارد.
نخستین تفاوت تعداد معاملات است که نسبت به نزول قبلی افزایش یافته است؛ محل این افزایش نیز چیزی جز رشد کلی بازار نبوده است. بدین ترتیب کف معتبر 10 هزار تایی رکود قبلی جای خود را به کف 34 هزار تایی داده است. تفاوت دوم نیز وجود پراکندگیهایی در چارت دوم است که محل آن وجود تعداد زیادی از کدهای آنلاین نسبت به سالهای 90 و 91 است. رکود این دوره از بازار نیز با همان الگو پیگیری شد و پس از تشکیل W نامتقارن در کانالی نزولی قرار گرفت؛ اما این کانال نزولی چه زمان تغییر روند در بازار را نمایش میدهد؟ اگر به چارت تعداد معاملات در نزول سالهای 90 و 91 نگاه کنیم درمییابیم که اندکی پیشتر از تغییر روند نزولی به صعودی، تعداد معاملات کاهش یافته است و این پدیده چند روزی تکرار شده است تا این نشانگر به کف مطلق خود در حدود 7000 تا برسد. پس از آن نیز تعداد در روند صعودی قرار گرفته و از سقف کانال خارج شده است. اگر نگاهی دقیقتر به خردادماه سالجاری بیندازیم، درمییابیم که تعداد معاملات در بسیاری از روزهای کاری این ماه در زیر 34 هزار تا قرار داشته و کف جدید و مطلق 27 هزار تایی را برای خود ایجاد کرده است.
اکنون که بار دیگر در آستانه رسیدن به پایان ضربالاجل از پیش تعیین شده برای مذاکرات هستهای کشورمان با 1+5 هستیم، بازار سرمایه کشور برخلاف سایر مقاطع از حصول توافقات در این دور از مذاکرات خبر میدهد. اگر این تاریخ را در قالب تحلیلهای سیاسی قرار دهیم، درمییابیم که این تاریخ، زمانی بهینه برای انجام این توافقات (چه برای ما و چه برای طرفهای غربی) است. قدر مسلم، از دست دادن این تاریخ برای کشورمان و طرف غربی هزینههای بسیار سنگینی را در بر خواهد داشت، هزینههایی که شاید به ازای هر ماه تأخیر یک سال بر سر کشور سایه افکند. اما آنچه بازار روایت میکند چیزی بهجز انجام توافقات در تیرماه و با چند روز تأخیر (72 ساعت) نیست. بنا بر صحبتهای انجام شده، آینده بازار به شکل سادهای تا پایان تاریخ ضربالاجل به این صورت خواهد بود: جو صعودی به وجود آماده در بازار بهزودی جای خود را به روند نزولی خواهد داد و پس از آن، روزهای منتهی به مذاکرات بازار در شوک کلی قرار خواهد داشت. بدین ترتیب میتوان بهترین زمان خرید را در پایان هفته جاری یا ابتدای هفته بعدی تلقی کرد.
* کارشناس بازار سرمایه
این موضوع که آینده بازار با اجرای توافقات گره خورده است بر کسی پوشیده نیست؛ به عبارت دیگر، اگر بخواهیم برای بازار سرمایه کشور روندی صعودی را تعریف کنیم، نمیتوانیم این مهم را پیش از انجام توافقات هستهای با غرب و بدون داشتن روابط بینالملل مناسب انجام دهیم. بنا بر این، سرمایهگذاری در بازار سرمایه تا زمانی که توافقنامهای امضا نشود، کاری غیرمنطقی و پرریسک تلقی میشود. تیرماه در حالی آغاز میشود که رسانهها به نقل از مسئولان داخلی و خارجی، بیم و امیدهایی در مورد این دور از مذاکرات را مخابره میکنند. شاید هیچگاه نتوان از میان این مصاحبهها به آینده مذاکرات پی برد؛ اما بازار سرمایه (در هر اندازهای) همواره پیش از رسانهها اخبار را مخابره میکند. بارها و بارها شاهد بودهایم که بازارهای سرمایه پیش از رخدادهای مهم سیاسی به آن واکنش نشان دادهاند. این بار هم بازار سرمایه کشور از «منجر شدن مذاکرات به توافقات» خبر میدهد.
در هر نوع تحلیلی از بازار سرمایه، همواره یک قانون صدق میکند: «تاریخ تکرار میشود.» همین قانون دلیل اصلی آن است که صورت مالی هر شرکت را در قدم اول با صورت مالی سالهای گذشتهاش مقایسه میکنیم یا قیمت هر سهم را با پیشینه آن مقایسه میکنیم. شاید بسیاری از افراد، چهره شاخص کل را به دنبال حداقلی برای آن و نقطه بازگشتی برای بازار جستوجو کنند؛ اما تمام اطلاعاتی که ما از بازار داریم به شاخص کل محدود نمیشود. در نزول قبلی بورس که از ابتدای سال 90 آغاز شد و تا مردادماه سال 91 ادامه داشت، فاکتوری ساده به نام تعداد معاملات مسیرهای صعودی کوتاهمدت و پس از آن روند صعودی بلندمدت بازار را پیشبینی کرد. با شروع این نزول در تاریخ 27 فروردین ماه سال 1390 تعداد معاملات به سرعت کاهش یافت و این روند کاهشی تا 25 تیرماه آن سال ادامه داشت. پایان این حرکت نزولی در تعداد معاملات به معنای پایان کوتاهمدت نزولی در شاخص کل نیز بود. بدین ترتیب رقم مهم 10 هزار معامله در روز بهعنوان حداقلی برای بازار سهام تعریف شد. پس از آن حدود 30 روز کاری شاهد افزایش تعداد معاملات بودیم و 30 روز دوم به کاهش مجدد این فاکتور تا حد 10 هزار معامله در روز ختم شد. سپس تعداد معاملات بار دیگر افزایش یافت و این روند بیش از سه ماه کاری ادامه داشت. با اتمام این تنشها، تعداد کل معاملات فرمی به شکل حرف W نامتقارنی را به خود گرفته بود. پس از آن، این نشانگر در کانالی نزولی قرار گرفت و در مردادماه 1391 پیش از صعودی شدن بازار، این وعده را به معاملهگران میدهد.
اگر قبول داشته باشیم که تاریخ تکرار میشود، تعداد معاملات در نزول آغاز شده از دی ماه 1392 تا امروز نیز باید این چنین فرمی را به خود گرفته باشد. به عبارت دیگر، اگر تعداد معاملات نزول اخیر بازار را روی چارت ببریم، باید بتوانیم در آن تشکیل شدن حرف W و پس از آن کانال نزولی را رویت کنیم. با انجام این کار، با واقعیتی ساده مواجه میشویم: چارت تعداد معاملات در رکود اخیر تنها دو تفاوت ساده با چارت تعداد معاملات در رکود قبلی دارد. نخستین تفاوت تعداد معاملات است که نسبت به نزول قبلی افزایش یافته است؛ محل این افزایش نیز چیزی جز رشد کلی بازار نبوده است. بدین ترتیب کف معتبر 10 هزار تایی رکود قبلی جای خود را به کف 34 هزار تایی داده است. تفاوت دوم نیز وجود پراکندگیهایی در چارت دوم است که محل آن وجود تعداد زیادی از کدهای آنلاین نسبت به سالهای 90 و 91 است. رکود این دوره از بازار نیز با همان الگو پیگیری شد و پس از تشکیل W نامتقارن در کانالی نزولی قرار گرفت؛ اما این کانال نزولی چه زمان تغییر روند در بازار را نمایش میدهد؟ اگر به چارت تعداد معاملات در نزول سالهای 90 و 91 نگاه کنیم درمییابیم که اندکی پیشتر از تغییر روند نزولی به صعودی، تعداد معاملات کاهش یافته است و این پدیده چند روزی تکرار شده است تا این نشانگر به کف مطلق خود در حدود 7000 تا برسد. پس از آن نیز تعداد در روند صعودی قرار گرفته و از سقف کانال خارج شده است. اگر نگاهی دقیقتر به خردادماه سالجاری بیندازیم، درمییابیم که تعداد معاملات در بسیاری از روزهای کاری این ماه در زیر 34 هزار تا قرار داشته و کف جدید و مطلق 27 هزار تایی را برای خود ایجاد کرده است.
اکنون که بار دیگر در آستانه رسیدن به پایان ضربالاجل از پیش تعیین شده برای مذاکرات هستهای کشورمان با 1+5 هستیم، بازار سرمایه کشور برخلاف سایر مقاطع از حصول توافقات در این دور از مذاکرات خبر میدهد. اگر این تاریخ را در قالب تحلیلهای سیاسی قرار دهیم، درمییابیم که این تاریخ، زمانی بهینه برای انجام این توافقات (چه برای ما و چه برای طرفهای غربی) است. قدر مسلم، از دست دادن این تاریخ برای کشورمان و طرف غربی هزینههای بسیار سنگینی را در بر خواهد داشت، هزینههایی که شاید به ازای هر ماه تأخیر یک سال بر سر کشور سایه افکند. اما آنچه بازار روایت میکند چیزی بهجز انجام توافقات در تیرماه و با چند روز تأخیر (72 ساعت) نیست. بنا بر صحبتهای انجام شده، آینده بازار به شکل سادهای تا پایان تاریخ ضربالاجل به این صورت خواهد بود: جو صعودی به وجود آماده در بازار بهزودی جای خود را به روند نزولی خواهد داد و پس از آن، روزهای منتهی به مذاکرات بازار در شوک کلی قرار خواهد داشت. بدین ترتیب میتوان بهترین زمان خرید را در پایان هفته جاری یا ابتدای هفته بعدی تلقی کرد.