تبلیغات تلویزیون به موازاتی که متعددتر و متنوعتر و زمانگیرتر میشوند، پرجایزهتر هم میشوند. جوایز نقدی، ماشین، گوشی و... که به خاطر خرید انواع سس، رب، برنج و وسایل ورزشی و هزار جور کالای دیگر میتواند نصیب خریداران شود. بعضا اصل این تبلیغات که هیچ، مراسم قرعهکشی جوایز برخی از این کارخانهها هم در بهترین ساعات پخش، آنتن میگیرند و مهمان خانههای مردم میشوند.
حال پرداختن قانونی به این موضوع در نگاه اول اتفاق خوبی به نظر میآید اما آیا تاکنون ما قانونی در زمینه تبلیغات جایزهدار نداشتهایم؟ این نوشتار فرض را بر این میگیرد که فریبی در این تبلیغات نیست اما نگاهی به قوانین تبلیغات در رسانهها نشان میدهد که حتی اگر فریبی هم در کار نباشد اصل وجود این تبلیغات در رسانه ملی خلاف قوانین و مقررات موجود است و در واقع این صداقت، اصل وجودیاش مانور بیقانونی است.
قانون چه میگوید؟
بند «د» ماده ۱۲ آییننامه تاسیس و نظارت بر نحوه کار و فعالیت کانونهای آگهی و تبلیغاتی که از جهت لازمالاجرا بودن در حکم قوانین عادی کشور است میگوید تعیین جایزه در مقابل تشویق به خرید و مصرف ممنوع است. میتوان از بندهای دیگر قانون هم غیرقانونی بودن این تبلیغات جایزهدار را مستند کرد. بهعنوان مثال در اصل ۲۴ دستورالعمل داخلی صداوسیما آمده است که تعیین جایزه برای تشویق مخاطبان آگهی به خرید و مصرف بیرویه مجاز نیست.
فرهنگ در ازای پول
چرا این بندهای قانونی برای مدیران سازمانی که قرار بوده به مثابه دانشگاهی برای کشور باشد، بیاعتبار شده است؟ آنچه دلیل همیشه مدیران سازمان صداوسیماست، مشکلات مالی است. اما در ازای تامین نیازهای مالی سازمان آنچه بر باد میرود و انگار کسی حواسش نیست، فرهنگ قناعت و سبک اسلامی در اقتصاد است. در جامعهای که در حالگذار از بحران اقتصادی است، چرا باید ذائقه مردم را هر روز بیشتر به سوی مصرفگرایی سوق داد؟ مردمی که یاد میگیرند بیشتر و بیشتر خرید کنند و لاجرم کمتر پسانداز و البته در ناخودآگاه خویش سراغ کالاهایی میروند که جایزه بیشتری میدهند، نه کالاهایی که کیفیت بهتر یا قیمت مناسبتری دارند. محور قرار گرفتن نیاز و کیفیت و قیمت در خریدهای مردم جایش را به جایزه محوری و رویای «یک شبه و بیزحمت پولدار شدن» میدهد.
از سویی برنامههای روزمره صداوسیما پر شده از اشارات و ارشادات مستقیم و غیرمستقیم درباره لزوم صرفهجویی و رعایت دستورات اسلامی در این زمینه و مدیریت هزینهها با توجه به تورم و... که نخستین ضربه این تعارض آموزههای پخش شده از صداوسیما با تبلیغات بازرگانی پخش شده از آن، خدشهدار شدن اعتماد به رسانه ملی است. مردم به درستی این سوال را خواهند پرسید که چرا خود این سازمان با تحریک کردن بیش از حد مردم به خرید برای کسب یک جایزه، خلاف آموزههایش عمل میکند؟ بنابراین حتی اگر منع قانونی برای تبلیغات جایزهدار در صداوسیما وجود نداشت، مداخله نهادهای نظارتی در این قضیه ضروری به نظر میرسید. چه آنکه این تبلیغات، فرهنگ اقتصادی مردم را در جهت غلط شکل میدهد.
شکلگیری رقابت کاذب
وعده جایزه یقینا باعث فروش بیشتر کالا میشود. به هر روی این تبلیغات بر تمایلات سطحی افراد بنا شده و با تحریک این تمایلات، سود بیشتر به جیب کارخانهها سرازیر میشود. لاجرم رقابتی هم این میانه شکل میگیرد که هر تولیدکنندهای جایزهای جذابتر برای خریداران کالاهایش در نظر بگیرد. اما این رقابت کاذب نباید ما را بفریبد و خوشبین کند؛ چه آنکه این رقابت ضمانتی برای افزایش کیفیت محصولات و توسعه فضای حقیقی رقابتی نخواهد داشت. اینجا نه مصرفکننده به فکر خرید کالای با کیفیتتر است و نه تولیدکننده تلاش میکند کالای خود را با افزایش کیفیت و کاهش قیمت، پر طرفدار کند و عملا بهجای کیفیت و قیمت، «میزان جایزه» محور قرار میگیرد. در این رقابت کاذب، یقینا بازار رقابت برای تولیدکنندگانی که میکوشند کالای با کیفیتتری تولید کنند و منابع مالی خود را صرف افزایش کیفیت و در بازار واقعی تولید مصرف میکنند، محدود خواهد شد. زیرا آنها توان صرف هزینهای دیگر برای اهدای جایزه نخواهند داشت.
از سویی جایزه اهدایی یقینا از محل افزایش قیمت یا کاهش کیفیت و کمیت محصولات تامین میشود. گرچه همه خریداران این هزینه را پرداخت میکنند اما در فضایی ناعادلانه تنها تعداد معدودی آن هم نه در ازای شایستگی خویش بلکه صرفا به دلیل شانس و قرعه میتوانند سود بیشتر ببرند. هیجان کاذبی که کمتر عموم مردم به ناعادلانه بودن آن فکر میکنند اما قانونگذار دقیقا به دلیل همین ماهیت بختآزمایی بودن آن، صراحت در ممنوعیت تبلیغات جایزهدار دارد. با توجه به آنچه گفته شد، علاوه بر لزوم تغییر پیشنویس لایحه تبلیغات بازرگانی در دولت که هم خلاف قوانین موجود و هم مغایر با سیاستهای اقتصادی کشور است، لازم است نظارت بر تبلیغات صداوسیما صورت پذیرد؛ نظارتی که گویا فراموش شده به نظر میرسد.
* کارشناس حقوق