دورانی که امروز در آن زندگی می کنیم حامل تغییراتی عظیم و سریع، رقابت های تنگاتنگ و نیازهای جدید و متنوع است.
در چنین دورانی، موفقیت های شخصی و کسب و کارمان در گرو شناخت درست شرایط امروز و ویژگی های فرداست تا بر مبنای این شناخت، چشم انداز و راهبرد مناسبی برای هماهنگی با تغییرات آینده و بلکه تفوق بر اثرات ناخواسته آنها اتخاذ کنیم.
انسان ها از قدیم همیشه علاقه مند به پیش بینی آینده بوده اند و مهارت خود را در پیشگویی طی سه مرحله تقویت کرده اند:
1) پیش بینی چرخه های تکرار شونده مثل فصول و کاربرد آن در کشاورزی
2) پیش بینی چرخه های غیر تکرار شونده مثل پیش بینی آب و هوا
3) توانایی تشخیص الگوها و روندها به خصوص روندهای فناوری (مانند پیش بینی های معروف تورینگ، مور و کروزویل در مورد تکنولوژی)
در مقاله پیشین به طور اجمالی مبحث آینده پژوهی و سناریونگاری را مرور کردیم. دانستیم که سناریوها باید به گونه ای انتخاب و عرضه شوند که بر گستردگی امکان های آینده تاکید شود. صرفنظر از اینکه آیا این آینده ها مطلوب هستند یا خیر. آموختیم که آینده مطلوب برای ما مطلوبیت نسبی دارد و اغلب با عنوان چشم انداز شناخته می شود. در مقاله حاضر به مفاهیم پس نگری و تکینگی فناوری نگاهی خواهیم انداخت.
پس نگری (Backcasting)
اصول روش پس نگری در سال 1990 توسط آقای رابینز (John. B Robinson) در دانشگاه واترلو کانادا طرح ریزی شد. پس نگری روشی است که در آن آینده مطلوب تصور می شود و سپس گام هایی به منظور رسیدن به آن آینده تعریف می شود. یعنی در مسیری برخلاف پیش بینی (Forecasting) که با کمک روندهای امروز، فردا را پیش بینی می کند.
پیش بینی معمولا برای آینده های نزدیک به کار می رود حال آنکه پس نگری برای آینده های دور و بازه های زمانی بلند مدت استفاده می شود. از آنجا که چنین مطالعه ای حوزه گسترده ای را پوشش می دهد، باید افراد متخصص از رشته های مختلف در گروه مطالعه و تحقیق پس نگری مشارکت داشته باشند. گام های پس نگری را می توان شامل مراحل زیر دانست:
1) توصیف شرایط کنونی (بازیگران اصلی، نکات مثبت و منفی، تهدیدها و فرصت ها)
2) تعیین کردن اهداف (که باید مشخص، قابل اندازه گیری، دست یافتنی، واقعی و زمان دار باشند)
3) مشخص کردن متغیرهای بیرونی اثرگذار و محدودیت ها بر سر راه سناریوها
4) و در نهایت نگارش سناریوها.
امروزه به طور فزاینده ای از پس نگری در برنامه ریزی شهری و مدیریت منابع آب و انرژی یاری گرفته می شود.
تحلیل محتوا و روندهای کلان (Megatrends)
تحلیل محتوا فرآیندی است که در آن به جمع آوری مقالات و بریده جراید و اخبار متنوع از منابع مختلف پرداخته و سپس با کمک رایانه این اطلاعات را بررسی و تحلیل می کنیم تا الگوهای موجود در زمینه های خاص مشخص و روندها عیان شوند. بنابراین با به کارگیری این الگوها و دانسته ها و نیز توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی حاکم، شناخت ما درباره تغییر سهم بازار کالاها، برندها و... افزوده خواهد شد و امکان پیش بینی آینده برای مان میسر می شود. پیش بینی آینده، کلیدی برای ورود به عرصه نوآوری است و نوآوری شاه کلید فرصت های کارآفرینانه.
جان نایس بیت در کتاب روندهای کلان خود در سال 1990 به تشریح و توصیف روندهایی پرداخته که امروزه شاهد تحقق بخشی از آنها هستیم: نوزایی در عرصه هنرها، گسترش خصوصی سازی، راهیابی بیشتر زنان به سطوح رهبری، ظهور و گسترش سوسیالیسم مبتنی بر بازار آزاد، عصر زیست شناسی و تحرکات مذهبی.
او همچنین در کتاب دیگری پیش از این و در سال 1982 ظهور روندهایی همچون تمرکززدایی، حرکت جامعه صنعتی به سمت جامعه اطلاعاتی و همچنین حرکت اقتصاد ملی به سمت اقتصاد جهانی را به درستی پیش بینی کرده بود. موضوع مهم این است که با مطالعه روندهایی از این دست، نگرش خود را چنان سازماندهی کنیم که راهنمای زندگی، انتخاب محل سکونت، نوع آموزش، کسب و کار، آرمان ها، ارتباطات و مشارکت های اجتماعی مان باشد.
تکینگی فناوری (Singularity)
توانمندی پردازش رایانه ها هر روز در حال پیشرفت است و با رشد نمایی فناوری های در این حوزه، به زودی شاهد آن خواهیم بود که توان پردازش کامپیوترها همانند مغز انسان شود. برای ما انسان ها میلیون ها سال طول کشید تا به این درجه از تکامل و بلوغ و قدرت ذهنی برسیم ولی ماشین ها این فاصله را طی چندین سال طی خواهند کرد. اما سوال چالش برانگیز این است که غایت چنین پیشرفت شگرفی در حوزه هوش مصنوعی (AI) چه خواهد بود؟
این کامپیوترهای قدرتمند به سرعت تکثیر و در زمانی کوتاه به موجوداتی بسیار باهوش تر از ما بدل شده، رفتارها و اعمالی خواهند داشت که برای ما قابل درک و پیش بینی نباشد. درست همان طور که یک گربه خانگی هرگز قادر به پیش بینی رفتار ما نیست. دانشمندان این نقطه زمانی را تکینگی فناوری می نامند که اتفاقات پس از آن بسیار مبهم و غیرقابل پیش بینی خواهد بود. زمان احتمالی این رخداد حدود سال 2045 میلادی تخمین زده می شود.
مسیرهای متفاوتی را می توان در این خصوص متصور بود:
1- ساخت ماشین های هوشمندتر از انسان
2- استفاده ترکیبی از انسان- ماشین برای دستیابی به سطح هوش بالاتر
3- یافتن راه هایی از طریق دانش زیست شناسی برای بهبود هوش بشر
هوش را می توان مجموعه ای از توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور، هماهنگی و سازش با محیط، بهره برداری از تجربیات گذشته، به کار بردن قضاوت و استدلال صحیح و پیدا کردن راه حل منطقی در مواجهه با مشکلات دانست.
کارشناس ارشد کسب و کار