دریاچهها، رودخانهها و تالابهای ایران هر کدام یکی پس از دیگری این روزها به اغمایی همیشگی فرومیروند و گویی زنجیرهای پیوسته از خشکسالی تک به تک گریبان دریاچهها و تالابهای این مرز و بوم را فرامیگیرد. دولت، مردم و مراکز تحقیقاتی هر کدام به نوبه خود وظایفی برای بهبود اوضاع دریاچهها به عهده دارند که شاید اگر هر اجماعی در جایگاه خود به وظایف خود، درست عمل کند بتوان مرگ دریاچهها را به تعویق انداخت، هر چند با تحقیقاتی که ما انجام دادهایم آینده خوشی در انتظار زایندهرود نیست.
در این بین مرکز تحقیقات آموزش کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان تلاشها و تحقیقاتی را در راستای نجات زاینده رود در پیش گرفته که در صورت به مرحله اجرا درآمدن، شاید بتوان آخرین نفسهای بازمانده از این رود را به سرانجامی خوش سوق داد، نمونههایی از این برنامهها در وهله اول تمرکز روی کشتهای پاییزه است، در واقع ما تلاش میکنیم تا برخی از محصولاتی مانند چغندرقند را که پیش از این در فصل بهار کشت میشد به کشت در فصل پاییز منتقل کنیم، همچنین اصلاح الگوی کشت از دیگر اقدامات در دست اجراست که بخش زیادی از مراحل تحقیق و اجرایی آن انجام شده است.
اما مشکل اصلی ما این است که تنها یک متولی، برای مدیریت وضعیت کنونی کارساز نمیافتد و ما نیازمند حمایت همه جانبه دولت، مردم و دیگر ذی نفعان آب هستیم؛ اتفاقی که متاسفانه چندان رنگ عمل نمیپوشد و همیشه دیواری کوتاهتر از دیوار کشاورزان پیدا نمیکنیم. بهعنوان مثال، ساکنان اطراف زاینده رود که طی این سالها با خیال راحت آب رود را به مصارف شرب و خانگی رساندهاند امروزه حاضر به کاهش مصرف خود نیستند و همین مسئله زاینده رود را به سمت انحلال سوق میدهد. از طرفی صنایع و کارخانهدارهای این حوزه هم در دهههای اخیر بارگذاریهایی بیش از توان انجام دادهاند و امروزه هم حاضر به کم کردن مصرف خود نیست.
کشاورزان هم که در این بین چوب دوسر سوخت شدهاند؛ از طرفی استراتژیها و سیاستهای دولت از آنها خودکفایی و افزایش تولید را میخواهد از طرفی هر روز در خصوص حقآبه با مشکل و استرس مواجه هستند. کشاورز را مامور به افزایش تولید کردهایم و حال که به انجام وظیفه و رسالت خود پرداخته او را در میان راه تنها گذاشته و حق آبهاش را میگیریم. در حالی که با بررسیهای انجام شده، متوجه افت شدید سهم کشاورزان از آب هم شدهایم به صورتی که درصد آن به زیر 60 درصد رسیده است. اما مشکل زاینده رود همچنان به قوت خود پابرجاست. طرحهایی مانند حذف کشت و کار کشاورزان و پرداخت پول حق آبه هم که به دلیل کمبود منابع مالی دولت فعلا منتفی است و عملا هم کار غیرممکنی به نظر میرسد.
اما نیاز است در دو بخش شرب و صنعت توجه بیشتری صورت بگیرد تا همدلی و همراهی این دو بخش را برای نجات زاینده رود به کار بگیریم. مثلا در بخش شرب نیاز است تا تبلیغات گستردهای برای فرهنگسازی مناسب صورت بگیرد، همچنین در بخش صنعت دولت باید تسهیلات لازم را در اختیار صنایع بگذارد تا به سمت بازچرخانی آب استفاده شده حرکت کنند.
* معاون پژوهشی مرکز تحقیقات آموزش کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان