همانطور که بهخاطر دارید در ماههای گذشته همواره بنده و سایر دوستان تحلیلگر روزنامه فرصت امروز مرتبا تاکید میکردیم که «در حال حاضر بزرگترین مشکل بازار بورس صرفا مذاکرات هستهای است و حل شدن این مشکل را بهعنوان نقطهعطفی برای آغاز روند مثبت بورس طی سال 94 اعلام میکردیم.» خوشبختانه سرانجام این اتفاق مثبت رخ داد و در روز 13 فروردین شاهد تفاهم بسیار خوبی بین ایران و قدرتهای جهانی بودیم که مفاد این تفاهم تقریبا مسیر آینده مذاکرات را تا زمان دستیابی به توافق نهایی بهخوبی هموار و تبیین کرد تا در تیرماه شاهد حصول توافق جامع و حل شدن نهایی این معضل 10 ساله باشیم. خوشبختانه بازار سهام نیز امروز به این توافق بازخورد بسیار مثبتی نشان داد و در نخستین روز پس از اعلام بیانیه هستهای، شاهد رشد بیش از 2هزار واحدی شاخص و تشکیل صفوف خرید بسیار سنگین روی اکثر نمادها و بهویژه گروههای پیشرو مانند خودرویی و بانکی و لیزینگ و پیمانکاری بودیم.
اما نکتهای که امروز میخواهم روی آن تاکید کنم این است که آیا واقعا روند نزولی، فرسایشی و بلندمدت بورس به پایان رسیده است؟ و آیا حقیقتا آنطور که ما فکر میکردیم، تنها مشکل بورس طی یکسال اخیر فقط و فقط مسئله مذاکرات هستهای بوده است؟ واقعیت این است که ما بهعنوان یک بورسباز حرفهای هرگز نباید اسیر احساسات و عواطف شخصی شویم و نباید اجازه بدهیم تعصب برآنچه که به نفع ماست، باعث بسته شدن چشمانمان روی سایر سناریوها و مسیرهای احتمالی مقابل بازار شود.
بنابراین امروز میخواهم یک جمعبندی کلی روی سایر نگاهها و سناریوهایی که برخی تحلیلگران دیگر درخصوص وضعیت بلندمدت بورس طی ماههای آتی قائل هستند داشته باشیم و ببینیم که آیا این میزان از خوشبینی و مثبتاندیشی که هماکنون در میان فعالان بازار ایجاد شده است تا چه میزان میتواند قابل اتکا و پایدار تلقی شود؟ البته باز هم با تاکید مجدد بر این نکته که بنده شخصا جزو افرادی هستم که همواره معتقد به مثبت شدن بازار سهام درصورت وقوع هرگونه توافق و تفاهم در مسئله مذاکرات هستهای بودهام.
سناریوی اول که برخی از تحلیلگران اقتصادی به آن معتقد هستند و از قضا برخی از مدیران سازمان بورس نیز قبلا به آن اشاره کردهاند، مسئله کاهش شدید قیمت نفت است این افراد معتقد هستند که مذاکرات هرگز مهمترین عامل منجر به منفی شدن بورس طی یکسال اخیر نبوده است بلکه مشکل اصلی بورس در این مدت نزول شدید قیمت نفت از حوالی 100دلار تا محدوده 50 دلار است که باتوجه به سهم سنگین صنایع پالایشی و پتروشیمی در بورس ایران و تاثیر منفی فزایندهای که کاهش نرخ نفت روی سودآوری این صنایع میگذارد منجر به فلج شدن شرکتهای اصلی در این دو صنعت و به تبع آن منفی شدن کل بورس شده است.
این افراد معمولا چنین استدلال میکنند که اگر واقعا تنشهای هستهای تنها مشکل اصلی بازار طی یکسال اخیر بوده پس چرا طی سالهای قبل از آن و بهویژه در دوره دولت احمدینژاد، بهرغم وجود سختترین تنشها در مسئله هستهای، اما شاهد روند مثبت بسیار شدیدی در بورس بودهایم؟ و همچنین یادآوری میکنند که اوج روزهای اولیه منفی بازار در دیماه سال گذشته بلافاصله پس از مسئله افزایش نرخ خوراک پتروشیمی در مجلس بهوجود آمد. بنابراین میزان اهمیت انکارناپذیر صنعت پتروشیمی و همچنین پالایشی را روی کلیت بورس ایران، بدین طریق توجیه میکنند. طبق استدلال این دسته از تحلیلگران اگرچه ممکن است مثبت شدن مذاکرات هستهای بتواند در کوتاهمدت موجب ایجاد یک جو مثبت هیجانی روی بازار شود، اما تا زمانیکه قیمت نفت در همین سطوح نازل باقی بماند نمیتوان چشمانداز مثبتی را برای وضعیت بلندمدت بازار سهام و اوراق بهادار قائل شد.
بهویژه که کاهش قیمت نفت طی یکسال گذشته درواقع تاثیر اصلی خودش را درسال94 روی بودجه کل کشور و اقتصاد مملکت خواهد گذاشت و بنابراین از نگاه این افراد به نظر میرسد که وضعیت بسیار سخت و دشواری را طی یکسال آتی در عرصه صنعت و اقتصاد شاهد باشیم. مخصوصا که علاوه بر کاهش قیمت نفت، همچنین نزول قیمت برخی از اقلام دیگر مانند فلزات اساسی در بازارهای جهانی نیز به نوبه خود تاثیر منفی مشابهی را در صنعت فلزی و سهمهای بزرگ و اصلی در این صنعت ایجاد کرده است که همه اینها باعث میشود نتوانیم چشمانداز مثبتی را برای صنایع مهمی مانند پالایشی و پتروشیمی و فلزی و غیره طی یکسال آتی شاهد باشیم.
اجازه دهید بازهم برای سومین بار تاکید کنم که بنده شخصا معتقد به هیچیک از این سناریوها نیستم و همانطور که درابتدا گفتم بنده همواره جزو افرادی بودهام که مهمترین معضل بورس را صرفا همان مشکل مذاکرات هستهای میدانستم و همواره سایر مخاطبان را نیز تشویق به ورود به بازار درصورت حل شدن مشکل هستهای کردهام. مسلما استدلالهایی را نیز برای این تئوری داشتهام و دارم که البته برای آنکه این مطلب بیش از حد طولانی نشود فعلا از ذکر آنها پرهیز میکنم. اما بهرغم اعتقاد شخصیام هماکنون صرفا درحال نقلقول نظرات برخی از تحلیلگران دیگر هستیم و سعی میکنیم در این مقطع حساس فعلی، تعصب و احساسات شخصی را کنار بگذاریم و انواع نظرات و تحلیلهای مختلف افراد صاحبنظر را درخصوص انواع سناریوهای مختلفی که میتوان برای آینده بازار بورس متصور شد مدنظر قرار دهیم.
سناریوی بعدی مربوط به افرادی است که بورس را بهعنوان «دماسنج اقتصادی مملکت» تعریف میکنند و طبق استدلال ایشان مهمترین دلیل منفی شدن بورس طی یکسال اخیر صرفا وضعیت اقتصادی بحران زده و نابسامان کشور در این مدت بوده است. از نگاه این افراد درحالیکه اکثر صنایع کشور بهطور کامل در وضعیت رکود و حتی در معرض خطر ورشکستگی قرار دارند چطور میتوان چشمانداز مثبتی را برای بورس متصور شد؟ بنابراین این تحلیلگران اقتصادی معتقد هستند تا زمانیکه تحریمها بهطور کامل برداشته نشود و مجددا شاهد رونق اقتصادی در عرصههای مختلف مملکت نباشیم نمیتوان از بورس نیز بهعنوان دماسنج و آینه وضعیت اقتصادی مملکت انتظار رشد پایدار و بلندمدتی را داشت.
سناریوی بعدی را معمولا از زبان برخی از تحلیلگران فاندامنتال میشنویم. از نگاه ایشان مهمترین و شاید تنها عاملی که میتواند موجب یک رشد مثبت و بلندمدت در سهمها شود صرفا بهبود عملکرد واقعی شرکتها و ارتقای وضعیت سودآوری آنهاست که در نتیجه منجر به افزایش eps و تعدیل مثبت سهام شود و در یک نگاه کاملا فاندامنتالیستی صرفا همین تعدیل مثبت است که میتواند در بلندمدت موجب افزایش قیمت سهام و مثبت شدن بازار شود. بنابراین این دوستان عزیز اغلب چنین استدلال میکنند که حتی درصورت برداشته شدن تحریمها نیز تازمانیکه شرکتها نتوانند عملا وضعیت کسبوکار خود را بهبود بخشند و تا زمانیکه بازار بهطور واقعی و عملی نتواند شاهد گزارشهای مالی شرکتها و تعدیل مثبت آنها باشد، نمیتوان انتظار رشد خاصی را از کلیت بازار داشت و این اتفاق نیز یعنی مشاهده تاثیر عملی توافق هستهای در وضعیت شرکتها، حتی درصورت برداشته شدن یکباره تحریمها در طی ماههای آتی، مسلما حداقل به دو تا سه سال دیگر موکول خواهد شد.
بنابراین همانطور که ملاحظه کردید به نظر میرسد که در حال حاضر تنها سناریوی محتمل برای وضعیت آینده بورس، حل شدن یکباره تمامی مشکلات متعاقب تفاهم هستهای نباشد. بلکه افراد و تحلیلگرانی هستند که سناریوهای دیگری را نیز بهویژه برای وضعیت بلندمدت بازار متصور هستند. اگرچه حتی بدبینترین این افراد نیز متفقالقول هستند که توافق هستهای در 13فروردینماه حداقل باعث مثبت شدن بازار طی دو تا سه ماهه آینده خواهد شد. بنابراین در حال حاضر نگرانی خاصی برای وضعیت بازار وجود ندارد. ضمن اینکه همانطور که قبلا عرض کردم بنده و بسیاری دیگر از تحلیلگران و فعالان بازار معتقد هستیم درحال حاضر مهمترین مشکل اصلی بازار صرفا مذاکرات هستهای بوده است که با حاصل شدن یک تفاهم بسیار فراتر از انتظار بین ایران و کشورهای 1+5 قاعدتا میتوانیم چشمانداز بسیار خوبی را در کل سال 94 برای بازار بورس شاهد باشیم.