نویسنده انگلیسی كتاب «Persian Oil» مینویسد: «… روز 26 ماه مه سال 1908 [5 خرداد سال 1287] كه عملیات چاهكنی به عمق 1180 پا رسیده بود، نفت فوران كرد و متجاوز از 50 پا از دستگاه حفاری بالا زد. به این ترتیب صنعتی آغاز شد كه طی دو جنگ، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد كرد كه از مجموع مزاحمتهای سیاسی دولتهای بزرگ بیشتر بود.» از هنگامی که نفت بهعنوان مهمترین منبع تأمین انرژی بشر شناخته شد، از همان زمان نیز به سیاسیترین کالای اقتصادی جهان تبدیل شد.کالایی که ضمن تولید قدرت سیاسی برای کشورهای دارنده آن، نقش تعیینکنندهای هم در فعل و انفعالات بینالمللی دارد. اما دستاورد «طلای سیاه» برای کشورهای دارای این سرمایه، تنها تولید ثروت و قدرت نبوده و هزینهها و پیامدهایی نیز از خود به جای گذاشته است.
کشورهایی که وابستگی به درآمدهای نفتی دارند، اقتصاد خود را در معرض فساد مالی، رانت، عدم شفافیت مالی-بودجهای، سرمایهگذاری کم، رابطه مبادلاتی پایین و استانداردهای آموزشی ناکافی قرار میدهند یا از آن رنج میبرند. در کشور ما هم نفت از نظر اقتصادی بهعنوان محور اصلی اقتصاد قرار گرفت بهطوری که چشمپوشی و عدم اتکا بر آن را نمیتوان به سادگی در اقتصاد ایران متصور بود. اتکای بیش از حد به درآمدهای نفتی سبب شد تا اقتصاد کشور از پیشرفت در سایر صنایع باز ماند و توسعه فراگیر تحقق نیابد چرا که وابستگی به یک منبع درآمدی، اقتصاد کشور را در چرخه غیرمولدی قرار داد که باروری چشمگیری ندارد. این اتکا به درآمد تک محصولی که بهعنوان بزرگترین مانع و جدیترین چالش در توسعه اقتصادی به شمار میرود، اقتصاد را هم در تله توسعه یافتگی قرار داده است.
تله توسعه یافتگی به این معنی که در یک اقتصاد وابسته به درآمد صادراتی تک محصولی، درآمدزایی با محدودیت مواجه میشود و این اتکای درآمدی در اثر نوسانات و مخاطرات امکان ارزآوری در بخش صنعت و تولید را تحتالشعاع قرار میدهد. این وضعیت به دلیل نیاز متداوم بخشهای فعال اقتصاد، وابستگی مالی را تشدید کرده و گرایش به اقتصاد با محوریت تکمحصولی را اجتنابناپذیز میکند. از طرف دیگر اتکای افراطی دولتها چه قبل و چه بعد از انقلاب به این محصول منجر به این شده به جای اینکه نفت نقطه قوت ما در عرصه معادلات جهانی باشد تبدیل به پاشنه آشیل اقتصاد ایران شود.
در شرایط کنونی که هر بشکه نفت به زیر 23 دلار و به پایینترین قیمت در 13 سال اخیر رسیده، بیشتر از هرزمان دیگری تنوع در اقتصاد صادراتی محسوس است. در این میان کشورهای در حال رشد که وابستگی زیادی به اقتصاد تک محصولی دارند و از تغییر قیمت کالاها بهشدت آسیب میبینند، گردشگری را برای تنوعبخشی به اقتصاد بهعنوان شکل مطلوب از دگرگونسازی برمیگزینند و علاج درد را در آن میبینند و آن به دلیل ذات صنعت گردشگری است که همراه با خود سایر صنایع و بخشهای اقتصادی و خدماتی از قبیل راه و ترابری، ساختمان، خدمات هتلداری و رستورانداری، صنایع دستی و... را جهت پاسخگویی به تقاضاهای جدید به حرکت وامیدارد.
در واقع قابلیتهای صنعت گردشگری همه را به این باور رسانده است که این صنعت راه میانبری برای توسعه هرچه بیشتر اقتصادی در کشورهای در حال توسعه و تولید ثروت در کشورهای صنعتی است.بسیاری از کشورها به صورت فزایندهای به این حقیقت پی بردهاند که برای بهبود وضعیت اقتصادی خود باید ابتکار عمل به خرج داده و در صدد یافتن راههای تازهای برآیند. برای کشورهایی مانند ایران، درآمدهای نفتی یک نوع رانت اقتصادی تلقی میشود که فاقد هرگونه اثرات القایی مستقیم از لحاظ بالا بردن سطح تولید در اقتصاد است؛ درحالیکه صنعت گردشگری به صورت زنجیروار با بعضی از فعالیتهای اقتصادی، وابستگی دو جانبه دارد و رونق آن، از لحاظ افزایش درآمدها در اقتصاد کشور میزبان تأثیر بسزایی دارد.
در نتیجه توسعه گردشگری، اقتصاد کشور را از حالت تک محصولی خارج میکند و ثبات اقتصادی را به علت ثبات در درآمدهای ناشی از جذب گردشگری برای کشور به همراه خواهد داشت. اکنون که ایران در صدر لیست نشریات بینالمللی و مجلات معتبر برای مقصد سفر قرار گرفته است، بازار و تقاضای زیادی پیش روی خود دارد، تصویر و وجهه مثبتی در حال ارائه است و بازار بکری برای سرمایهگذاری دارد، شرایط بیش از هر زمان دیگری برای گذر از تله نفت با کمک گردشگری فراهم است تا برای همیشه اقتصاد کشور از اقتصاد تک محصولی نجات یابد.
کارشناس ارشد مطالعات گردشگری