مثل خیلی چیزها که از خوببودنشان برای خود و زندگیمان آگاه هستیم ازجمله ورزش، خواب راحت در شب، حذف سیبزمینی سرخکرده از غذاهای روزانه و... تعیین مسیر دقیق در امور مالی یک کسبوکار یکی از بایدهای یک سرمایهگذاری سالم و کمدغدغه است. با وجود این همه اهمیت اما تعداد بسیاری از صاحبان کسبوکار و سرمایهگذاران از کنار این مهم میگذرند و هزینههایی اضافی بر دوش خود میگذارند.
میتوان غفلت سرمایهگذاران در کسبوکارهای گوناگون را در دو بخش تقسیمبندی کرد:
1- بیاعتنایی محض به دخل و خرجها و نداشتن یک برنامه درست و حسابی برای یادداشتبرداری از هزینهها و درآمدها
2- داشتن فهرست دقیق از هزینهها و نبود آگاهی دقیق از مفهوم اعداد و ارقام برای پاسخگویی به پرسشهایی درباره موقعیت مالی سرمایهگذار یا صاحب کسبوکار.
درصد کسانی که در دسته اول قرار میگیرند البته در میان سرمایهگذاران کم است اما بسیارند کسانی که در دسته دوم قرار گرفته و با وجود داشتن فهرست دخل و خرج از کنترل دقیق موقعیت مالی سرمایهگذاری خود عاجز هستند.
در این میان خیلیها به هراس خود اعتراف کرده و میپذیرند که چندان از بازی اعداد و ارقام چیزی سر در نمیآورند. اما اگر سرمایهگذار با اصول ابتدایی کنترل وضعیت مالی آشنا باشد، احتمال دورشدنش از فجایع مالی بسیار بیشتر است. عدم استفاده از دادهها همچنین به سخت شدن گرفتن تصمیمهای استراتژیک در مسیر رشد و پیشرفت میانجامد.
گذر از این خان سخت چگونه ممکن است؟
اگر از خجالت اینکه با اعداد و ارقام مشکل دارید، سرتان را در گریبان فروبردهاید، توصیه میکنیم همین الان از کله مبارکتان رونمایی کنید چون خیلیها مثل شما همین مشکل را دارند. تعداد بسیار زیادی از سرمایهگذاران در این دنیای پهناور هستند که مدیریت مالی کارهای خود را با ترس، ناراحتی، عدم امنیت یا آمیزهای از احساسات گفته شده انجام میدهند. همین امر باعث میشود تا آنها نتوانند بهخوبی از هوش خود استفاده کرده و هوش مالیشان پایین باشد. اما خبر خوب این است که میتوان این مشکل را با انجام اقداماتی هرچند در ظاهر ساده اما بسیار کارساز رفع و رجوع کرد.
به بیان دقیقتر با در دست گرفتن کنترل موقعیت مالی هوش سرمایهگذار هم بیشتر شده و بهتر میتواند به کنترل کل فرآیند بپردازد. درواقع حتی اگر کسی را به عنون حسابدار برای رتق و فتق امور مالی استخدام میکنید باید بدانید که این اعداد و ارقام به چه معنا هستند. در سه مرحله میتوان از این اعداد و ارقام کاملا سردرآورد.
1- سازماندهی تمامی درآمدها و هزینهها
گام نخست مدیریت مالی ثبت تمام پولهایی است که در یک کسبوکار خرج میشود (هزینهها) یا به دست میآید (درآمدها). این بدان معناست که از هیچ خرج یا درآمدی نباید گذشت. در بخش هزینهها از قبضهای ماهانه گرفته تا حقوق کارمندان و هزینههای تجهیز اینترنت و در بخش درآمدها از حساب کردن پولهای توی صندوق گرفته تا کوچکترین و خردترین پولهایی که به دست میآید باید مورد توجه قرار گیرند. هوش بالا در مدیریت مالی یعنی «این که چیزی نیست»، «اون مبلغ مگه چقدره» و از اینطور عبارتها نداریم.
2- وارد کردن تمامی دخل و خرجها در یک برنامه نرمافزاری
به سراغ نرمافزارهایی بروید که کارشان حساب و کتاب کردن دخل و خرجهاست. این یکی از بهترین راهها برای رهایی از اعداد و ارقامی است که قابلیت به جنون رساندن هر روزه صاحب کسبوکار یا سرمایهگذار را دارند. در این نوع نرمافزارها با زبان ساده توضیح داده شده که هر کدام از رقمها به چه معناست و این یعنی سرمایهگذار از دست همه اعداد و ارقام اعصابخردکن خلاص میشود.
3- تهیه گزارشهای مالی
پس از وارد کردن تمامی حسابها این نوع نرمافزارها قابلیت این را دارند که یک گزارش مالی درست و درمان را به شما بدهند. چنین گزارشی میتواند در تصمیمگیریهای مالی هوشمندانه به شما بسیار کمک کند. در این گزارشها با توجه به جزییاتی که وجود دارد، سرمایهگذار بهخوبی میتواند با ذهن باز از هوش خود استفاده کند و تصمیمهای راهبردی خوبی بگیرد. به این ترتیب سرمایهگذار به روندها و الگوهایی دست مییابد که فرصتهای بزرگی را پیشرویش قرار میدهد و فرصتهای بزرگ تنها در صورتی به روی سرمایهگذار لبخند میزنند که با هوش بالا از آنها استفاده کند. به کوتاه سخن اینکه، ضریب هوشی مالی زمانی میتواند بالا باشد که خیال سرمایهگذار از حجم عظیم اعداد و ارقام سرسامآور راحت شده باشد.