مراکز خرید از مظاهر مدرنیته و شهریگری محسوب میشوند. این روزها دیگر برای همه کاملا عادی است که در هر خیابان و هر میدانی با یک مرکز خرید مواجه شوند. اهمیت این مراکز خرید که به موازات بازارهای سنتی ایجاد شدهاند هر روز بیش از پیش مشخص میشود. تمرکزگرایی کالاها در این مراکز، مشتریان را از پرسهزدنهای بیهوده در خیابانها برای یافتن اجناس موردنیازشان راحت کرده است. همچنین بعضی از این مراکز خرید با تمرکز بر عرضه یک کالا بهصورت اختصاصی، شهرت زیادی کسب کردهاند و همین امر موجب بالارفتن سود و فروش آنها شده است.
نیمقرن قدمت
میدان ولیعصر (عج)، درست در کنار مرکز خرید کیش، جایی است که پاساژ اهدا قرار دارد. بیش از 50سال از تاسیس پاساژ اهدا میگذرد. همیشه نامش اهدا بوده و همیشه مرکز فروش لباس مجلسی. این پاساژ دو طبقه و 24 واحد و 12 فروشگاه دارد. طبقه همکف همه فروشگاههایش لباس مجلسی عرضه میکنند و در طبقه دوم هم چند دفتر اداری و چندین مزون لباس عروس مستقر است.
متراژها و هزینهها
فروشگاههای این پاساژ دارای متراژی بین 30 تا 42 متر هستند و هزینههای رهن و اجاره آنها از این قرار است؛ رهن تا 50 میلیون تومان و اجارهها بین 4 تا 5 میلیون تومان. این مغازهها همگی سرقفلی هستند و هیچکدام ملک شخصی به شمار نمیروند. مالکیت این پاساژ در وقف یک نهاد خیریه است.
محدودیتها
از جمله محدودیتهایی که برای اجاره مغازه در این پاساژ وجود دارد این است که باید حتما پوشاک باشد. یکی از فروشندگان در این ارتباط میگوید: هر کالای دیگری غیر از پوشاک آن هم پوشاک مجلسی باشد، مغازهدار ضرر میکند. چون از قدیم همه مشتریان این مرکز خرید را بهعنوان محلی برای خرید لباس مجلسی میشناسند.
کالاها و قیمتها
مشتریان پاساژ اهدا از همه نقاط تهران هستند. نمیتوان دستهبندی خاصی برای آنها در نظر گرفت، زیرا رنج قیمتی پوشاک مجلسی این مرکز بهگونهای است که از هر طیفی میتوانند خریدارشان باشند. قیمت لباسهای این فروشگاهها بین 70 هزار تا 800 هزار تومان است. دوخت اغلب آنها در ایران انجام میشود هرچند پارچهها اغلب ترک است. البته نمونههای چینی هم بین آنها یافت میشود. فروشنده جوانی درصد پارچههای خارجی و ایرانی را در این بازار 70 به 30 میداند. هر چند سهم ایرانیها کمتر به نظر میرسد، اما همین درصد را هم باید با کمی اغماض قبول کنیم زیرا فروشندگان پارچههای مجلسی همیشه سخن از خارجی بودن آنها به میان میآورند و اینکه ایران در این زمینه تولیدی ندارد.
اهدا و دیگران
خیابان مفتح و پاساژ شانزهلیزه از دیگر مراکز عمده ارائه لباس مجلسی در تهران هستند. شانزهلیزه در مقایسه با اهدا کمی ارزانتر محسوب میشود و اجناس ارائه شده در فروشگاههای واقع در خیابان مفتح به نسبت اهدا تاحدودی گرانتر هستند، هرچند اجناسی هم همقیمت و حتی کمتر از اهدا میتوان آنجا پیدا کرد.
قدیمیهای پاساژ
فروشندگان این مرکز خرید اغلب پسران افراد بازنشستهای هستند که دیگر نای آمدن به مغازه را ندارند. فروشندگان جوان این مغازهها حقوقبگیر هستند و صاحبان مغازهها را با نام حاجی میخوانند. در هر جملهای چند بار حاجی میگویند. حاجیهایی که به دنبال اوکی کردن جنسها هستند البته بهصورت تلفنی. هیچکدام هم در فروشگاهها حضور ندارند که با آنها صحبتی بکنیم و جوانان هم مامور هستند و معذور و اطلاعاتشان در حد همین چند سال اخیر است.
فروشندگان
با فروشندگان که وارد صحبت میشوم درددل کردنهایشان شروع میشود، اما چون دیگر گوشم از این حرفها پر شده است سعی میکنم مسیر صحبت را برای یک بار هم که شده به سمتی ببرم که اندک نکتهای هم از میزان درآمدشان بروز دهند. بالاخره یکی از آنها میگوید که ایدهآل فروش برایشان این است که مثلا روزانه 15 قلم جنس بفروشند. البته وی اشاره میکند که در طول روز 10قلم جنس هم نمیفروشند. اوج خرید را روزهای قبل از ایام جشنها میداند و رکود خرید مربوط به روزهای قبل از ایام عزاداری است.
مشتریان
این مرکز خرید جایی برای صدای تقتق پاشنههای بانوانهای است که با طمأنینه دیرپسندی به ویترین مغازهها زل زدهاند. با چند نفر از آن همصحبت میشوم تا از انگیزههایشان برای خرید از این پاساژ بگویند. یکی از آنها که کمی مسنتر است، میگوید سالهاست که خریدار این پاساژ است. همیشه هم راضی بوده هر چند یک مشکل اساسی وجود دارد که مربوط به سایز لباسهاست و پیش آمده که لباسی را تنها به خاطر نبودن سایز مناسب نتوانسته است بخرد. وی ادامه میدهد که باید سایز مناسب خانمهای ایرانی دوخته شود. خانم جوانتر هم از همین مشکل میگوید. از آنها دور میشوم تا برسم به دختر و پسر جوانی که میگویند برای خرید لباس نامزدی آمدهاند. آنها هدف از مراجعه به پاساژ را به اصطلاح جنس جورش میدانند. همچنین اضافه میکنند که این پاساژ یکی از مراکز معتبر خرید لباس مجلسی است و کالاهایش معمولا مورد اطمینان است.
برندها جایی ندارند
اصولا در بازار لباس مجلسی ایران بهصورت کلی بحث برند مطرح نیست، اما هستند مزونهایی که ادعای برند بودن کالاهایشان را دارند، اما در بازار بیشتر دوخت و نوع پارچه است که تعیینکننده خرید است. در پاساژ اهدا حرف از برند نیست و مزون مدعی برندی هم در آن مستقر نیست. همین امر میتواند موجب راحتی خیال طیف وسیعی از خریداران باشد، زیرا میتوانند مطمئن باشند که قیمتهای مناسبی گیرشان میآید. حقه برند بودن همیشه کلاههای گل و گشادی بر سر مشتریان نهاده است و اینکه خود فروشندگان بگویند که جنس برند ندارند، جای شکرش باقی است.
گردش مالی سالانه
یکی از مسائلی که معمولا در مورد پاساژها بهصورت شفاف از آن سخنی به میان نمیآید، میزان گردش مالی سالانه فروشندگان آن است. این مسائل بهویژه در بازار ایران بهصورت رازهای مگویی درآمده است که هر گونه صحبتی از آنها ورود به منطقه تابو محسوب میشود. با همه سختی حرف کشیدن از زبان فروشندگان ولی به هزار ضرب و زور و حیلههای خبرنگاری، یکی از آنها مقر میآید که بین 500 تا 600 میلیون تومان گردش مالی سالانه این واحدهای فروش لباس مجلسی است. هزینههای رهن و اجاره و تامین سرمایه و جنس اولیه را هم که در نظر بگیریم و هزینههای برق و گاز و مالیات و بیمه و غیره باز هم باید این مغازهها را صاحب درآمد خوبی دانست. هرچند با نهایت اغماض باید این رقم را باور کرد. بنابر آنچه خود این افراد میگویند در طول روز حداقل 10رقم جنس میفروشند که البته ممکن است بسیار بیشتر از اینها باشد. البته این روزها که به ایام عزاداری محرم نزدیک میشویم، در این پاساژ کمتر مشتری به چشم میخورد. مغازهداران هم این مسئله را تایید میکنند.