آیا خواهان ارتقا به پست مدیریتی و دستیابی به چنین نقشی در سازمان خود هستید؟ راز موفقیت در این کار عبور از مرز و محدودیتها و ارتقای مهارتهای خود به سطوح مدیریتی است. ارتقایی که بتواند شما را سزاوار رسیدن به پستهای مدیریتی و رهبری کند. اغلب افرادی که خواهان رسیدن به مرحلهای بالاتر از نظر پست و مقام هستند، فکر میکنند که تنها کار کردن روی مهارتهای مدیریتی کافی است.
در صورتی که فیدبکی که از چگونگی مدیریت خود بهدست میآورید نیز عاملی تعیینکننده از این موضوع است که آیا به میزان کافی برای اجرای فرآیند مدیریت آماده هستید یا خیر. گاهی مسئله اصلی در مدیریت زیردستان (تاثیرگذاری و تسهیل ارتباطات) نیست، بلکه چگونگی هدایت شرکت (جلو بردن فرآیندهای کسب وکار) است و باید روی این مهارتها تمرکز شود.
شخصیتهای شهودی
تحقیقات شخصیتشناسی نشان داده است که افراد با شخصیت بصری و شهودی که علاقهمند به فرصتها، امور جدید و کشف چیزهای شهودی هستند، بیشتر از دیگران احتمال رسیدنشان به پستهای مدیریتی وجود دارد. شاید شخصیت شما به این افراد شبیه نباشد و تمایلی به شبیه شدن به آنها نداشته باشید، اما میتوانید با چیزی که در درونتان وجود دارد شروع کنید.
باید ببینید اولویتهای شما برای رسیدن به پست مدیریتی چیست و چه پتانسیلها و توانمندیهایی در خود دارید؟ شما میتوانید آنقدر صبر کنید تا به این مقام برسید، اما بدانید که دیگران نیز به همان سرعت در رقابت با شما برای کسب مقام مدیریتی هستند. در زیر پنج رفتار وجود دارد که شما با ارتقای آنها میتوانید شانس نزدیک شدن خود به پستهای مدیریتی را افزایش دهید.
از اجرا کردن استراتژی نترسید
شاید فکر کنید که استراتژی مربوط به سطوح بالای سازمان است و شما قادر به اجرای آن نیستید. اما برای اینکه مدیری شایسته شوید باید این آمادگی را در خود ایجاد کنید که اگر به مقام مدیریتی برسیدپس از این با استراتژی سروکار خواهید داشت. باید استراتژیک فکر کنید و درباره آنچه مستقیما مسئولش هستید شفافسازی کنید.
اما هنگامی که وارد بازی مدیریتی میشوید، باید تعهد خود را نشان دهید. وقتی به این باور میرسیدکه میتوانید مدیر شوید، پس باید در مورد مسئولیتها و اجرای استراتژیها کنار بیایید. از اجرای استراتژی نترسید و برای خود استراتژی خاصی در پیش بگیرید.
رهبران تازهکار معمولا در ایجاد ایدههای جدید و گسترش تیم یا سازمان خود فعالانه عمل میکنند و در پی رشد و به عهده گرفتن مسئولیتها بر اساس جو مسئولیتپذیری در سازمان هستند و بهتر است استراتژی خود را بر این اساس بچینند.
پنجرههای تفکر را باز کنید
گذراندن زمانی برای توفان فکری و کار روی ایدهها در مورد چگونگی گسترش کسبوکار میتواند یک موقعیت ایدهآل برای یک مدیر باشد. اما برای بسیاری از مدیران این حقیقتا جزئی از نقش مدیریتی است. به منظور رسیدن به سطح بالای مدیریت، ما باید این پنجره تفکر و همفکری را باز کنیم. اولویتبندی این افکار و ایدهها میتواند کمک بزرگی به حل بهتر مسائل سازمانی کند.
چه بسا روش حلی که در ذهن یکی از اعضای تیم شماست، هیچگاه به ذهن شما خطور نخواهد کرد. حداقل دو ساعت در ماه را به تفکر جمعی در مورد چگونگی رشد میان مدت در حیطه مسئولیتپذیری هر فرد اختصاص دهید. این کار سبب ایجاد پیوستاری از تصمیمگیری آگاهانه تا فوریتی میشود. برای اینکه مدیر خوبی شوید بهتر است از همین حالا عادت تفکر فراتر از مرزها را با خود تمرین کنید.
نگرانی بیش از حد نداشته باشید
به یاد داشته باشید که اگر یک روز به مقام مدیریتی رسیدید و مدیر یک شرکت بودید، پس حتما این جایگاه برازنده شما بوده که به مقام مدیریت رسیدید. اما این به این معنا نیست که باید دائما نگران رسیدگی به وظایفتان باشد، کار شما این است که به کارمندانتان یاد بدهید یک که شغل خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا کارمندان با توجه به راهنماییهای شما کارها را پیش ببرند.
با استفاده از کمی هوشمندی میتوانید به کارمندانتان وظایفی با توجه به تواناییهایشان بدهید که اگر نتوانستند انجامش دهند حداقل بتوانند به بررسی آن بپردازند و شغلی چالشی برایشان باشد. وظایفی را به کارمندانتان محول کنید که به تجربیاتشان بیفزاید.
از کارمندانتان بخواهید مسئولیتهای بزرگتر را به عهده بگیرد و تواناییهایش را نشان دهد. کارمندتان با این مسئولیتهای بزرگتر مهارتش بیشتر شده و تواناییهایش را ارتقا میدهد. هر چقدر که یک کارمند در انجام امور کاری توانایی بیشتری داشته باشد برای یک مدیر ارزش بیشتری خواهد داشت.
به تدریج با اضافه کردن مسئولیت بیشتر به وظایف، به کارمندانتان فرصت بدهید که از محیط کاری درس بگیرند، زیرا شما هم باید به تدریج نقاط قوت و ضعفشان را کشف کنید. شما بهعنوان یک مدیر باید هر مشکلی را قبلا پیشبینی کنید با این کار بهتر میتوانید وظایف را به آنها محول کنید. بنابراین سعی کنید قدرت پیشبینی خود را با توجه به نقاط قوت و ضعف هر موقعیت افزایش دهید.
به کارتان تمایل داشته باشید
افرادی که بدین شیوه گام برمیدارند، خود را وقف ایدهها و استراتژیهای تغییر بازی میکنند. آنها گامهای مختلف را میآزمایند و آنچه را قرار است اتفاق بیفتد از ذهن میگذرانند. در عمل، خواندن تمام اخبار و آپدیتها بیش از زمان مورد نظر نیازمند زمان و انرژی است. اما مدیرانی که در این کار تخصص دارند، در خصوص تمام حرکات رقیب پیشبینیهای لازم را میکنند و در مدیریت خود جدی هستند.
آنها به کار خود علاقهمند هستند و این علاقهمندی را به زیردستان خود نیز نشان میدهند. برای ارائه یک رفتار مطلوب در راستای اهداف سازمانی توسط نیروی انسانی، باید عوامل انگیزشی را شناخت و ابزارهای مناسب را به کار برد تا رضایت شغلی و تعهد سازمانی در میان کارمندان نیز ایجاد شود.
بررسی میزان تعهد سازمانی کارکنان و عوامل انگیزشی موثر بر آنکه موجب افزایش یا کاهش آن میشود به مدیریت سازمان کمک میکند تا با یک برنامهریزی صحیح و منسجم، تحقق اهداف افراد را در راستای تحقق اهداف سازمان قرار داده و عملکرد و بهرهوری سازمانی را ارتقا بخشد.
توفان فکری، آزمون و خطا
ممکن است از خود سؤال کنید که باید از کجا شروع کنم؟ بهتر است ابتدا چه استراتژیای در پیش گیرم که به نفع کلی مجموعه در رسیدن به اهداف سازمانی باشد؟ بهتر است این چالش شخصی را با چند ایده جدید در ذهن خود شروع کنید. سپس آنها را گسترش داده و بعد از بررسی اینکه کدام مورد قابلیت انجام دارد و بهتر میتواند در رسیدن به اهداف مدنظر شما کمککننده باشد، آنها را محدود کنید. این ایدهها را وارد دنیای حقیقی کنید و از همکاران مورد اعتماد خود برای آزمودن آنها کمک بگیرید.
بدین ترتیب به تیم خود یک فرصت مجموعهای برای نظرخواهی بدهید. اما در کنار آن این هدف را روشن کنید که در نهایت شما تصمیم گیرنده و مسئول آن هدف خواهید بود. مهم نیست که بهترین ایدهها از کجا نشات میگیرند، افرادی که این ایدهها را میدهند مهم هستند.
به کارمندان خود به مثابه یک ثروت سازمانی بنگرید و از آنها در تصمیمگیری در فرآیندهایتان استفاده کنید. افرادی به مقام مدیریتی میرسند که این ویژگی را در خود برجسته ببینند. همکاری و همفکری یکی از ویژگیهای کلیدی مدیران در رسیدن به مقام مدیریت است.
ارتباط با نویسنده: hoda.rezaeii@yahoo.com