هنرهای سنتی ایران کم نیستند. علاوهبر گونههای شناختهشده، در شهرها و روستاهای ایرانی گونههای زیادی از هنرهای سنتی وجود دارد که یا در شرف از بین رفتن هستند یا تعداد افراد بسیار کمی به آنها اشتغال دارند. مثلا در مورد پارچههای سنتی این امر صادق است که بافندگان چندین نوع از این پارچهها دیگر در قید حیات نیستند و با مرگ آنها این هنر نیز به نوعی از بین رفته است. البته بسیاری از این هنرهای سنتی که تقریبا همگی هم در زمره صنایع دستی قرار میگیرند، هنوز نفس میکشند و هنوز هم هستند افرادی که بهعنوان شغلشان به آنها نگاه میکنند.
مشاغلی که در شهرهای مختلف ایران هنوز رونق دارند و از افرادی با سنین مختلف انجامشان میدهند. در این گزارش به معرفی چند نوع از این هنرها و معرفی شیوههای انجامشان، ابزار مورد نیاز برای این کار و اینکه زنان یا مردان به آنها اشتغال دارند، میپردازیم.
***
گیوهدوزی
گیوه نوعی پاپوش ویژه مردان روستایی و از جمله صنایعدستی مناطقی از ایران است. از جمله در استان مرکزی تولید گیوه در مناطق سنجان و وفس رواج دارد. همه مراحل تولید این پاپوش، دستی است و مواد اولیه آن نخ قالی (که اصطلاحاً تنه نامیده میشود) و ضایعات چرم است. رویه گیوه بهدست زنان و توسط گونهای سوزن که جوالدوز خوانده میشود، بافته میشود و قسمت کفی آن بهدست مردان با استفاده از ابزاری که تخت نامیده میشود به اصطلاح آجیده میشود. در صورت لزوم رویه این پاپوش با استفاده از سریشم اندوده میشود تا در کشتزارها مانع نفوذ آب به درون آن شود.
همچنین در استان کرمانشاه چهار نوع گیوه تولید میشود: گیوه تخت آجیده که کف تخت آن با نخ آج خورده است و استحکام زیادی داشته و بهترین نوع گیوه بهشمار میآید. گیوه تخت چرمی که کف آن چرم یک تکه گاومیش است. گیوه تخت پلاستیکی که ارزانترین است و گیوه با رویه ابریشمی که رویه آن از نخهای ابریشمی رنگارنگ و دارای نقشهای هندسی است. كلاش اورامی نوعی گیوه است كه توسط گیوه بافان هورامان با تكههای پارچه به هم دوخته شده با روده دام به هم بافته میشود.
***
فرتبافی
پارچه بافی از صنایعدستی است كه با قدمت تاریخی بسیار طولانی در شهرستان تربت جام نقش مهمی را در خود كفایی مردم روستاهای آن ایفا كرده است. به رشته پارچه بافی در اصطلاح محلی «فرت بافی» گفته میشود و مواد اولیه آن پنبه و نخ پنبهای، نخ ابریشم، كرك وكاموا است. پارچههای ابریشمی به رنگهای مختلف و بسیار ریزبافت بوده و از آن برای تهیه لباس زنانه استفاده میشده است. اصولاً این هنر توسط زنان صورت میگیرد. فرت بافی سنتیترین روش بافندگی را دارد و در بافت آن باید ظرافت و دقت لازم را رعایت کرد. محبوبیت هنر فرت بافی در بین شهروندان یزد به ویژه روستاییان این استان حكایت از جذابیت و مطرح بودن آن در نزد اقوام مختلف دارد و معمولا برای مصرف داخلی بوده و همچنین بهعنوان بخشی از جهیزیه عروس استفاده میشده است.
واژه فرت را بهطور ساده به یك پارچه با بافت صاف و با نخ پنبهای میگویند که آن را در زبانها و لهجههای مختلف بهطور گوناگون تلفظ میكنند كه در این منطقه به آن فرت میگویند. این هنر به شكلی در همه نقاط ایران یافت میشود كه گهگاهی شباهتی در ساخت آنچه تولید میشود، وجود دارد. دستگاه فرتبافی، نخ، ماسوره، ماكو، نورد، نوردگردان، طناب نخی، استخوانك، دوك، توته، دوك گرزن، چرخ ماسوره، گلینه، نیی، تخته، روكاری، تیغ، گله، قابول، پوشار، ته كار و میخ كارگاه وسایل مورد نیاز برای پارچه بافی سنتی است.
از محصولات پارچه بافی سنتی انواع حوله دست و صورت، خشك كن حمام (قطیفه)، جانماز (سجاده) و پارچه برای انواع لباس مردانه و زنانه با طرحهای مختلف، چادر شب (رختخواب پیچ)، دستار (لُنگُتَه، سِلَه، مِندیل، عمامه)، دستمال توجیبی، پارچه احرام، پارچه كفن، لُنگ، پرده، چارقد، دستمال كمر (كمر پیچ) را میتوان نام برد. ملحفه، رومیزی، روتختی، شال، دستمال سفره، صافی جزو نوآوریهای این هنر هستند. در این منطقه پس از بافتن حاشیه، نقش اندازی كه در اصطلاح «گل» خوانده میشود صورت میگیرد. این نقشها اسامی مختلفی دارند پنج گلچه، خشتی، اریب، گل ماكو، مار پیچ، حاشیههای اطراف نیز با طرحهای مختلف پر میشود.
***
ارغوان بافی
سبد از قدیمیترین بافتههای بشر است. از همان زمان که بشر با تنیدن ساقهها و شاخههای نازک درهم آشنا شد، سبدبافی نیز آغاز شد. در نقاط مختلف ایران بنا بر طبیعت هر منطقه، از الیاف طبیعی آن برای بافت محصولات سبدی استفاده میشود. در ایران از شاخههای ارغوان و در این اواخر از شاخههای بیدمشک استفاده میکنند. به همین علت به آن ارغوان بافی میگویند. درخت ارغوان در منطقه طرقبه فراوان است، ارغوان بافان، الیاف ارغوان را در آب خیس میکنند تا خاصیت ارتجاعی پیدا کند و سپس اقدام به بافت تولیدات مختلف میکنند.
تولیدات ارغوان بافی، دارای استحکام زیادی است و بافت آن نسبت به دیگر محصولات حصیری از قدمت بیشتری برخوردار است و قبل از رواج پلاستیک، کاربرد و مصارف فراوانی داشته است. شست و شوی آن با آب و شویندههای معمولی امکانپذیر است و صدمهای به آن وارد نمیکند، اما رطوبت مداوم ممکن است از دوام آن بکاهد، ضمن اینکه آتش باعث سوختن و از بین رفتن آن میشود. از تولیدات ارغوانبافی بیشتر بهعنوان جای نان، آبکش برای برنج، شستن سبزی و میوه، سبد میوه و گل استفاده میشود.
***
چاروق دوزی
چاروق عبارت از پاپوش و پای افزار است که از قدیمالایام مورد استفاده بوده و به اشکال مختلف تهیه و ساخته میشده و قسمت اعظم ساختمان آن درقدیم از چرم بوده است. در فرهنگ معین تحت عنوان چاروق چنین نوشته شده است. «چارق{ ترکی = چارغ = چاروق} کفش چرمی که بندها به ساق پا پیچیده میشود. پا تا به، پالیک.» در زیر این شرح چاپ شده است. در اصطلاح محلی به لهجه ترکی چاروق را (چارخ) تلفظ میکنند. چاروقی که مورد نظر ماست و هماکنون در زنجان بهصورت یک صنعت دستی ظریف ساخته و عرضه میشود با چاروقی که در ادبیات ما از آن نام بردهاند (چارقت دوزم کنم شانه سرت «مولوی») یا در قدیم مورد استفاده بود، به کلی مغایر و کاربرد آن نیز متفاوت است.
چاروق در گذشته نوعی کفش و پاوش بوده که از چرم ساخته میشده و در روستاها بیشتر چوپانان از آن استفاده میکردهاند و اغلب بدون پاشنه بود، با تسمههایی که به ساق پا میپیچیدهاند. درسالهای اخیر نیز در زنجان نوعی از چاروق ساخته میشد که رویه آن از چرم قرمز رنگی بود که دباغهای زنجان با دست عمل میآوردند و کارخانهای نبود. این نوع چاروق بدون تسمه و بند بوده است با نوک عقابی برگشته و در آن هنگام که بازار کفاشان زنجان رونقی داشت و کفش ماشینی در کار کفش دوزی و کفاشی وقفه ایجاد نکرد. یعنی تا ۲۰ سال پیش، ازاین نوع چاروق ساخته میشد ولی امروز بهطور کلی متروک شده و دیگر کسی از این نوع چاروق درست نمیکند.
چاروق ظریف که مورد نظر و موضوع بحث ماست فرم و شکل خاصی دارد با مواد اولیه ویژهای که صرفاً برای راه رفتن روی قالی و اتاقهای مفروش ساخته میشود که سابقاً پشت بسته و بدون پاشنه بود ولی چند سالی است که بهصورت نعلین و پاشنه دار ساخته میشود و فقط کف آن از چرم و رویه آن به رنگهای مختلف از نخهای ابریشمی و سیم گلابتون بافته و تزیین میشود. چاروق دوزی از خیلی قدیم متداول بوده و کشاورزان خودشان آن را از چرم خام درست میکردهاند ولی بعدها چرم پخته بهکار گرفته شد، ولی بهصورت امروزی شاید کمتر از 100 سال است که تولید میشود.
***
بوریابافی
بوریا یا حصیر زیرانداز از محصولات استان خوزستان است که با الیاف برگ درختان خرما بافته میشود. این حصیر از نی مردابی که در این منطقه به وفور یافت میشود نیز تولید میشود. این نوع حصیر برای زیرانداز و همچنین پوشش سقف منازل کاربرد دارد. آن را روی تیرهای سقف ساختمان قرار داده و رویش را با مصالح ساختمانی میپوشانند. بوریابافی کاری است که فقط توسط مردان انجام میشود. در واقع بوریا بافی یا سبدبافی و حصیربافی از قدیمیترین صنایع دستی ایران است. هرچند کهنترین اثری که از حصیربافی در ایران در دست داریم، نقشی است که در شهرستان شهداد از شهرهای استان کرمان یافت شده و متعلق به 3500 سال پیش است. در بین النهرین کهنترین نمونه، متعلق به 5هزار سال پیش است.
***
پتهدوزی
پته دوزی نوعی از رودوزیهای ایرانی است که طی آن تمام سطح پارچه بهوسیله بخیههای نخی و رنگین پوشیده میشود و هنرمندانی که اکثراً نیز از زنان و دختران خانهدار هستند با کمک سوزن نقوشی ذهنی را که ملهم از پندارها و بینشهای شخصیشان است بر زمینه پارچه پشمی ضخیمی بنام «عریض» مینشانند. «عریض» که در گذشته از آن برای دوخت دامن، کت و پالتو نیز استفاده بهعمل میآمد پارچهای دستباف است که بهوسیله دستگاههای بافندگی چوبی تولید میشد. ولی در سالهای اخیر دستگاههای چوبی جای خود را به دستگاههای «تک فاز» برقی دادند و پس از آن نیز تدریجاً بافتههای کارخانهای جانشین «عریض»های دستباف شده و هماکنون «پته»های استان کرمان را بیشتر اینگونه پارچههای کارخانهای تشکیل میدهد.
معمولاً رنگهای عنابی، مشکی، سبز روشن، سبز تیره، زرد، نارنجی، قرمز، آبی تیره، سبز ماشی، لاکی و … مورد استفاده پته دوزان قرار میگیرد. نخ مورد نیاز نوعی نخ پشمی دستریس یا ریسیده شده بهوسیله ماشین است که میزان مصرف آن به نسبت نوع نقش و ضخامت یا نازکی نخ مورد مصرف متفاوت است. ولی بهطور متوسط رودوزی هر متر پته به حدود ۳۷۵ تا ۴۰۰ گرم نخ احتیاج دارد. برای تهیه یک قطعه پتهدوزی شده ابتدا عریض را به ابعاد لازم بریده و سپس آن را بهدست طراح میسپارند و شیوه کار نیز به این صورت است که زنان پتهدوز خود مستقیماً به طراح مراجعه نمیکنند و فروشندگان مواد اولیه پته معمولاً مقدار زیادی عریض بریده و طراحی شده در اختیار دارند که بهصورت آماده به سوزن دوزان میفروشند.
در مرحله طراحی، ابتدا طرح روی کاغذ کالک ترسیم میشود و پس از آن خطوط طرح را بهطور متناسب با سوزن سوراخ کرده و سپس روی عریض مورد نظر منطبق میسازند و روی آن پود در گچ یا خاکه زغال میریزند و این عمل را «گرته زنی» مینامند. برای پارچههای تیره از خاک گچ و برای پارچههای روشن از خاک زغال استفاده میشود. سپس نقاط مشخص شده را با قلم و مرکب روی پارچه مشخص میسازند. پس از طراحی، انتخاب نخ و زنگ مطرح است.
رنگهای روشن ظرف سالهای اخیر به پتهدوزی راه یافته و رنگهای اصیل اغلب تیره است. از آنجا که طرحهای پته نه شلوغ است و نه هندسی رنگهای روشن چندان جاذبهای به محصول نمیدهد و تیره بودن رنگها ارتباط نقوش را منطقیتر و قابل قبولتر میسازد. پس از انتخاب و تهیه نخ، پته دوز ابتدا جای خطوط اصلی را سوزن میزند. این مرحله بهدلیل آنکه نقوش بهطور خطی دوخته میشود به مرحله «ساق دوزی» معروف است. سپس داخل نقوش و متن با اسلوب خاصی سوزندوزی و پر میشود که این قسمت را اصطلاحا «آبدوزی» یا «متن دوزی» میگویند.
مرحله سوم که یکی از مهمترین مراحل پته دوزی است مرحله «برگدوزی» و «سایه زدن» با نخ پیرامون گلها و نقشها است. برگدوزی معمولاً در اطراف حاشیه و بهصورت زیگزاگ انجام میشود و آن را «پتکدوزی» نیز مینامند (پتک در زبان محلی به معنی جوانه است) پس از اتمام دوخت پته را شسته و با کمک دستگاه مخصوصی به نام نورد اتو زده و آماده فروش میکنند. در حال حاضر پتهدوزی روی سجاده، جاقرآنی پرده، رویه کوسن، زیر لیوانی، رومیزی، سوزنی، بقچه و …. انجام میشود.