لوازم یدکی غیراستاندارد مانند بمبی خاموش هستند که هر لحظه امکان انفجار آنها در خودروهایی که از آنها استفاده کردهاند، وجود دارد؛ بمبی که شرکت ایساکو در آگهیتبلیغاتی اخیرش سعی کرده خطر آن را به مشتریان و عموم مردم گوشزد کند. ایده مهمی در آگهی این شرکت مطرح شده، ایدهای که نیاز به پردازش بیشتر دارد ولی باز با بیتوجهی هر چه تمامتر رها شده است. اکثر ما بارها در خیابان و اتوبانها شاهد آتشگرفتن خودروهای مختلف بودهایم، دیدن چنین صحنه دلخراشی همیشه باعث ایجاد شوک در بسیاری از ما شده است. وقتی پیگیر موضوع میشویم، کارشناسان همیشه یکی از دلایل چنین اتفاقهایی را نقص فنی و استفاده از لوازم یدکی غیراستاندارد برای خودروها عنوان میکنند.
این دلیل مهمی است که در بسیاری از کشورهای جهان از طریق تبلیغات و فرهنگسازی به عموم مردم اطلاعرسانی میشود اما در کشور ما برای فرهنگسازی چنین موضوعاتی به چند خبر ساده بسنده میشود و شرکتهای خودروسازی یا شرکتتولیدکننده لوازمیدکی فعالیتی جدی برای گوشزد کردن لزوم عدم استفاده از لوازم یدکی غیراستاندارد نمیکنند. البته میان شرکتهای مختلف، ایساکو هر از گاهی سعی میکند در اینباره فعالیتهای تبلیغاتی را انجام دهد. ایساکو برای اکران آگهیهای خود از رسانههای مختلفی استفاده میکند. یکی از رسانههایی که این شرکت برای اکران آگهی تبلیغاتی اخیر خود استفاده کرده، عرشه پل است؛ رسانهای که مخاطبان باید برای دیدن جزییات طرح و نام ایساکو دوربین ذرهبینی را به چشم بزنند و مدتها زیر طرح دست زیرچانه بنشینند تا متوجه شوند که این آگهی از آن ایساکو است و قرار است پیام مهمی را به آنها بدهد. با تمامی این توصیفات «فرصت امروز» تصمیم به نقد کارشناسی این آگهی گرفته است. در ادامه علیرضا مساوات و نوید شریفی طراحان گرافیک و تبلیغات درباره زوایای مختلف این آگهی به سوالات ما پاسخ میدهند.
ایده از اجرای آگهی جلوتر است
علیرضا مساوات درباره طرح تبلیغاتی شرکت ایساکو میگوید: اگر طرح آگهی مورد نظر را از لحاظ ایده و اجرا به دو قسمت مجزا تقسیمبندی کنیم، در این آگهی ایده از اجرا به مراتب جلوتر قرار میگیرد. در واقع به نظرم جایگزینی شمع ماشین که وظیفه ایجاد اشتعال در خودرو را به عهده دارد، به جای فتیله بمب، کار درستی است اما متاسفانه تمرکز اصلی که باید روی قطعه تقلبی باشد در طرح مورد نظر بنا به دلایلی به خوبی دیده نمیشود، یکی از آن دلایل مهم همرنگی پس زمینه با جرقه حاصل از اشتعال روی شمع و رنگ خود قطعه است.
مساوات درمورد رسانه انتخابی این آگهی میگوید: نکته دیگری که باید به آن دقت زیادی میشد، انتخاب صحیح رسانه این آگهی یعنی عرشهپل است که طراح در انتخاب آن کمترین نقش را دارد. بارها گفته شده که عرشه پل رسانه استانداردی نیست که برای اکران آگهیها مورد استفاده قرار میگیرد. شاید کشور ما از معدود کشورهایی باشد که از این رسانه بهعنوان یک رسانه تبلیغاتی استفاده میکند. بسیاری از طراحان از شیوههای مختلفی استفاده میکنند تا غیراستاندارد بودن این رسانه را از چشم مخاطب بپوشانند. مساوات در ادامه میگوید: بیرونزدگی طرحها که بیشتر در عرشه پلها مورد استفاده قرار میگیرد راه گریزی است از ابعاد و اندازه غیراستاندارد این رسانه و در مورد این طرح به ناچار برای نمایش بهتر ایده، باید از این راهحل استفاده میشد. این کارشناس تبلیغات درباره شعار استفاده شده برای این آگهی «قطعه تقلبی، استقبال از خطر» میگوید: در این آگهی شعار از ایده و طرح جامانده یا بهتر بگویم خیلی ساده و معمولی است. البته شعار قبلی این شرکت یعنی «رفیق فابریک شما هستیم» وضعیت بهتری دارد.
درک طیف گستردهای از مخاطبان برای تبلیغ تاثیرگذار
این طراح گرافیک میگوید: درباره آگاهیرسانی در حوزه خدمات پس از فروش که مقوله مهمی است کمتر در صنعت تبلیغات کشور ما کار میشود. البته در حوزه صوتی و تصویری و برندهای تولید خارج از ایران که در کشور مشغول به کار هستند این ضرورت احساس و اجرا میشود که به خاطر کامل بودن سیستم خدماترسانی یعنی پیش فروش، فروش و خدمات پساز فروش آنهاست. به طورکلی درباره بایدهای تبلیغات حوزه خدمات پساز فروش باید گفت که یک تبلیغ خوب و اثرگذار تبلیغی است که دامنه وسیعی از مخاطبان را هدف قرار دهد و درک طیف گستردهای را درنظر داشته باشد و درمورد نبایدهای این سبک تبلیغاتی همین بس که فضایی که در اختیار طرح و آژانس تبلیغاتی قرار میگیرد محلی است برای اطلاع رسانی، حالا یا در جهت فروش یا صرفا آگاهیرسانی و نباید محلی برای هنرنمایی شخصی و سلیقهای قرار گیرد که این مهم خود منوط به آگاهی کاملی است که طراح باید نسبت به محصول و خدمات پس از فروش آن متناسب با ذائقه بصری اجتماع داشته باشد.
مساوات درباره فاکتورهای استفاده شده در طرح آگهیهای خدمات پس از فروش میگوید: در رابطه با المانها و تکنیک استفاده در چنین آگهیهایی هیچ محدودیتی وجود ندارد. این طراح است که به فراخور طرح و ایده و رسانه مدنظر، تکنیک و المان مناسب را انتخاب میکند. بهعنوان مثال خودروسازانی مانند فولکس واگن و مرسدس بنز هستند که خودشان ضرورت استفاده از قطعات اصلی را توصیه میکنند که در این آگهی شرکت وابسته به سازنده اصلی خودرو است. و کمتر مشاهده میکنیم که شرکتهای خودروسازی چنین اطلاعاتی را به مردم بدهند.
استفاده از نور سفید اشتباه است
نویدشریفی درباره طرح تبلیغاتی ایساکو میگوید: به نظرم گرافیک این طرح ضعیف است و طراح میتوانست بهتر از این عمل کند، برای مثال استفاده از نور سفید برای رفلکس بمب در این آگهی کار اشتباهی بوده است، اگر خودتان هم دقت کنید، تصویر آگهی را کاملا بهم ریختهاست. شاید طرح در مانیتور طراح خوب دیده شود ولی طراح باید طرح چاپ شده را در نظر بگیرد که این آگهی وقتی به مرحله چاپ رسیده و روی عرشه پل سوار شده، با این رفلکس جذابیت از بین رفتهاست. علاوه بر این موضوع رنگ زمینه نارنجی نیز میتوانست بهتر از این باشد. چون رنگ نارنجی که در طرح استفاده شده برای چاپ بنر است نه چاپ برای آگهیهای محیطی. به هرحال فکر میکنم این طرح مخصوص چاپ روی کاغذ، افست و بهصورت چهار رنگ طراحی شده، این درحالی است که بیشتر طراحان نمیدانند چاپ بنر CMYC نیست و متاسفانه کار خودشان را با همان فرمت چاپ افست به چاپ میرسانند. در صورتی که باید برای طراحی سایز بزرگ مثل بیلبورد و عرشه پل و... مد رنگی صفحه نرمافزار را روی RGB تنظیم کرد. اگر طراح به این موضوع دقت نکند، رنگ نهایی طرح کدر میشود و کیفیت خوبی را به کار نخواهد داد. شریفی درباره بیرونزدگی این آگهی میگوید: بیرونزدگی آگهی بستگی به طرح دارد، برای این طرح که مطمئنا اصلا خوب از آب درنیامده است، مخصوصا قسمتی که پایین نخ بمب است که باید خالی میشد ولی طراح توجهی به این موضوع نداشته است. در کل اگر المانهای استفاده شده به جای کلیپ ارت (رئال) بود و بیرونزدگی خیلی کمی داشت، کار بهتر دیده میشد.
شعار با خدمات همخوانی دارد
شریفی درباره شعار تبلیغاتی این آگهی میگوید: من شخصا شعارهای ایساکو را میپسندم و احساسم این است که واقعا برای انتخاب شعار وقت میگذارند. شعاری که انتخاب میکنند کاملا با شرکت و خدماتشان همخوانی دارد و در ذهن مشتری میماند. فقط اگر طراحیهای ایساکو نیز مقداری حرفهایتر و بینقصتر انجام میشد به نظرم این سازمان به راحتی میتوانست در ذهن مخاطبان جایگاه خود را بیابد.
شریفی در پایان میگوید: به نظرم تبلیغات یک شرکت خدمات پس از فروش باید مدرن و کاملا جنرال باشد و نباید از المانهای نقاشی و غیررئال استفاده کند. به عقیده من طرحهایی به سبک ایساکو برای اعتمادسازی مشتری مناسب نیستند، چون وقتی طراح از نقاشی و تصاویر مصنوعی استفاده میکند، ذهنیت خوبی در ذهن مخاطب ایجاد نمیکند. بهتراست برای چنین آگهیهایی تصویرسازیها بهصورت واقعی صورت بگیرد نه تصویرسازیهای غیرواقعی. علاوه براین همانطور که گفتم کانسپت و اسلوگان طرح عالی است، ولی متاسفانه طراحی بهشدت ضعیف و کودکانه است.