یکی از منابع اصلی بنگاهها، سازمانهای خصوصی و دولتی کارکنانی هستند که فعالیتهای فکری و اجرایی را انجام میدهند. یعنی در واقع این نیروی انسانی است که کسبوکار را رونق میبخشد و آن را به خود میرساند. از اینرو امروزه یک بخش از هر بنگاه را به مدیریت منابع انسانی اختصاص دادهاند.
اگر بخواهیم در یک تعریف مدیریت منابع انسانی را بیان کنیم، در واقع میتوان مجموعهای از تدابیر را که برای استخدام، آموزش، حفظ و نگهداری و انگیزش دادن به کارکنان به کار گرفته میشود، مدیریت منابع انسانی گفت.
اگر در گذشته نیروی انسانی صرفا به عنوان «دست» تلقی میشد که از توان یدی آن استفاده میشده، امروزه نیروی انسانی تحصیلکرده که پشتوانه فکری دارد در بنگاهها مشغول به کار هستند، لذا مدیریت بر آنها نیاز به تدابیری دارد که باید مبتنی بر اصول تدوین شده علمی باشد.
البته «هنر به کار گرفتن این اصول این است که مدیریت منابع انسانی را موفق یا ناموفق می کند.»
کارگران اندیشمند در منابع انسانی
وضعیت رقابتی بازار کار، تغییرات جمعیتی نیروی کار که به پدید آمدن «کارگران اندیشمند» (knowledge worker) انجامیده است، افزایش هزینههای پرسنلی، وضعیت متغیر اقتصادی جامعه که گاه موجب رونق و گاه موجب رکود است و شرایط تورمی قیمتها که کارکنان را متوقع میکند تا متناسب با تورم دریافتیهای آنها افزایش یابد، فراتر رفتن انتظارات کارکنان درخصوص عوامل نگهدارنده و انگیزشی و تحولات ساختاری سازمان که به سازماندهی مجدد نیروهای انسانی نیاز دارد، همه اینها موجب میشود تا نیاز به مدیریت قوی منابع انسانی در بنگاهها احساس شود و لذا اولین اقدام هر شرکتی که میخواهد در عرصه رقابت و بازار موفق باشد، علاوه بر فعالیت اصلی که تولید کالا و محصول یا ارائه خدمات است، بهرهگیری از مدیر منابع انسانی قوی است. این مدیر لازم است به قوانین کار آشنا باشد و از روشهای نوین استخدام و حفظ و نگهداری پرسنل آگاهی داشته باشد.
کارکنان شایسته
انتخاب کنید
در وهله اول برنامهریزی نیروی انسانی یکی از وظایف اصلی مدیر منابع انسانی است. به این معنا که استخدام کارکنان مناسب و شایسته برای یک پست خالی، جابهجایی کارکنان هنگام تغییرات ساختاری و نیازهای سازمانی، تعیین افراد موردنیاز برای شغلهای موجود در سازمان به کمک مدیران صف (مدیران اجرایی) از جمله اقداماتی است که مدیر منابع انسانی انجام میدهد.
در وهله دوم آموزش و توسعه نیروی انسانی نیز یکی از وظایفی است که مدیر منابع انسانی انجام میدهد. کارکنان تازهوارد که با قوانین شرکت آشنایی ندارند، یا از فرآیند کاری بنگاه آگاه نیستند یا برای انجام کارها لازم است از اطلاعات و مهارت جدیدی برخوردار شوند، همچنین کارکنانی که باید دانش و مهارتشان به روز شود به آموزشهای بدو خدمت و حین خدمت نیاز دارند. در این شرایط است که مدیریت منابع انسانی به کمک مسئول آموزش که معمولا زیر نظر اوست برنامههای آموزش، توسعه و یادگیری را در دستور کار خواهد قرار میدهد.
مرحله سوم، ارزیابی عملکرد پرسنل است تا مشخص شود که میزان بازدهی کارکنان در شرکت چقدر است، به لحاظ رعایت استانداردها و قوانین شرکت چه مقدار احساس مسئولیت میکنند یا اینکه برای رشد و ارتقا و جابهجایی کدام افراد مناسبتر هستند و غیره.
اینها از وظایف مدیر منابع انسانی است.
در مرحله چهارم، تعیین حقوق و دستمزد متناسب با ویژگیهای شغلی و فردی کارکنان و نیاز شرکت، یکی از وظایف مدیریت منابع انسانی است.
علاوه بر این پرداخت پاداشها، مشخص کردن افراد واجد شرایط دریافت وام یا دادن امکانات رفاهی از قبیل تامین غذا، رفت و آمد، بیمه و غیره برعهده مدیر منابع انسانی است.
در مرحله پنجم رسیدگی به حضور و غیاب پرسنل، بررسی تاخیرها و غیبتهای آنان و اتخاذ تصمیمات مقتضی درخصوص افراد منظم و غیرمنظم از جمله اقداماتی است که مدیر منابع انسانی انجام میدهد.
و سرانجام انجام امور بازنشستگی و خاتمه خدمت و قطع ارتباط کاری با شرکت و پرداخت پاداشهای پایان کار جزو وظایف مدیرمنابع انسانی است.
علاوه بر اینها وظیفه مدیریت منابع انسانی تحلیل شرایط پرسنلی، بررسی نیازهای شرکت و تهیه گزارشهای جهتدهنده و واقعی به مدیر ارشد شرکت است تا هیاتمدیره بتواند فعل و انفعالات انسانی موجود در شرکت را به درستی درک و تصمیمات مقتضی را اتخاذ کند.
مدیر منابع انسانی، مغز متفکر امور پرسنلی
مدیر منابع انسانی از قوانین کار و استخدامی رایج در کشور مطلع است و ضوابط و قوانین موجود در بنگاه را طوری تنظیم میکند که اولا مغایر با قوانین و ضوابط کشوری نباشد، ثانیا به حفظ، نگهداری، انگیزش و توسعه پرسنل بینجامد.
امروزه مدیران ارشد شرکتها به اهمیت روزافزون مدیریت منابع انسانی پی بردهاند و معمولا مدیران منابع انسانی یکی از بازوهای اصلی و مغز متفکر امور پرسنلی در شرکت هستند.
اکنون منابع انسانی را با نام سرمایههای انسانی هم میخوانند، چرا که به قول بیل گیتس «بنگاه اقتصادی هرچه دارد از خلاقیت، توان و مهارتهای کارکنان است» و لذا در کنار سرمایههای مالی، تجهیزات و هنر مدیریت، وجود کارکنان توانا، باانگیزه و مبتکر میتواند مزیت رقابتی خاصی برای شرکت به وجود آورد که سرانجام به یک بنگاه اقتصادی سرآمد تبدیل شود.