بازار در دو روز گذشته دو گام بسیار بلند را در مسیر پیشرفت برداشته است. اما واقعا چه اتفاقی رخ داده که بازار سرمایه خمیازهکشان از خواب بیدار شده و در تقلای برخاستن و قد علم کردن است؟!
برخی معتقدند، اظهارات عراقچی در جمع نمایندگان مجلس که خبر داد امریکا با داشتن 4000 سانتریفیوژ توسط ایران موافقت کرده است، مهمترین دلیل حرکت بازار بوده است، اما مگر عراقچی در همین جلسه اعلام نکرد هنوز توافقی در کار نیست؟!
اظهارات عراقچی درباره سانتریفیوژها تنها به معنای «یک گام رو به جلو» است؛ نه بیشتر و نه کمتر. چنین خبری نمیتواند محرک قاطعی برای سرمایههایی باشد که به مدت 10 ماه رکودی سنگین و بیسابقه را در بورس تجربه کردهاند. بنابراین، نباید وزن این خبر را برای پیدا کردن چرایی حرکتهای صعودی بورس سنگین کرد.
در همه مدتی که سرمایههای سرگردان از بورس کوچ کرده بودند و بازارهای رقیب آن مثل مسکن و طلا هم خوابی زمستانی را تجربه میکردند، این بانک بود که توانست با حربه سودهای پرداختی (که هیچ ریسکی نداشت و از بازدهی مطمئنی برخوردار بود)حجم زیادی از این سرمایهها را جذب کند. اما این رخداد برای دولتی که میخواهد به جنگ رکود برود تا چه اندازه میتواند خوشایند باشد؟
انباشت این میزان سرمایه در بانکها محصول وضعیت رکود در بازارهای موازی است و دولت برای مقابله با رکود چارهای نداشت جز اینکه سرمایههای ترس خورده را از کنام گرم بانکها بیرون بکشد و به درستی انگشت گذاشت بر موضوع سود سپرده بانکی.
اعلام اینکه نرخ سود بانکی دو درصد و سود سپردههای جدید 20درصد و نرخ سپرده قانونی 10 درصد کاهش مییابد، حربه موثری بود که سرمایهها را از مدار جذابیت بانکها خارج کرد، اما پس از این مرحله مقصد بعدی سرمایهها کجاست؟
در یکسال گذشته بازارهای رقیب بورس آنقدر کم رمق و بیجان شدهاند که اشتهای سرمایهها را بر نمیانگیزند. طلا و سکه با وجود رشد چند هفتهای در بازارهای جهانی، کاهشهای قیمت و حجم معاملات نسبتا مهمی را تجربه میکند، بازار مسکن هم بیشتر از اینها به زمان نیاز دارد تا لقمه بزرگ جهش قیمتی سال 91 را هضم کند و خود را با توان خرید عامه مردم منطبق سازد.
اما در بورس در مدت زمان رکود اتفاقات مهمی رخ داده، اتفاقاتی که بهسان چاشنی عمل نکردهای است که در طول کشاکشهای توافق هستهای، نتوانسته بود اثرات جهشی خود را بر بازار نشان دهد.
سرمایهگذارانی که این روزها پس از ماهها به بازار سرمایه بازگشتهاند، با تعداد زیادی ازسهمهایی روبهرو هستند که در دوران رکود، به پایینترین میزان P/Eخود رسیدهاند؛ سهمهایی که چشمانداز رشد آنها در میان مدت بسیار چشم نواز است. این سهمها در همه گروهها هستند: از گروههای بانکی گرفته تا گروههای فلزات، پتروشیمی و چندرشتهای.
P/E خود بازارسرمایه هم به میزان سال 90 (یعنی سالی که پس از آن جهشهای خیرهکننده بورس آغاز شد) کاهش یافته است.
علاوه بر این سرمایهگذاران میتوانند در گزارشهای مالی شرکتها، فرصتهای بکری را شکار کنند؛ گزارشهایی که پیش از این در وضعیت نامساعد بازار انتشار یافتهاند و به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفتهاند.
نکته جالب توجه اینکه در دو روز گذشته که بازار گامهای بلندی را برداشته است، حقوقیها روند معکوس داشته و عرضههای سنگینی داشتند، اما ولع و اشتیاق سرمایههای حقیقی به قدری بود که به حقوقیها اجازه نداد به تضعیف روند شکل یافته بپردازند. البته پیشبینی میشود که طی امروز و فردا شاخص کل اصلاح کوچکی را تجربه کند، اما پس از آن تا سطح 75 هزار واحد خیز خواهد برداشت. 75 هزار واحد سطحی است که در صورت شکسته شدن آن بازار رشد قابل ملاحظهای را تجربه خواهد کرد. اما با توجه به ریسک خبرهای مذاکرات هستهای، پیشبینی وقوع رشد اصلی بازار در این مقطع، مثل میوه کال و زودرس است و در این مورد باید محتاط بود.
با این وجود، اشتیاق حقیقیها در تشکیل صفهای خرید، مسیر آینده سرمایهگذاری را نشان داده و نشان میدهد که ترجیح آنها بر این است که به جای بازارهای کاذبی چون ارز و طلا، دست در دست تولید بگذارند و از راه بازار سرمایه، راهی بخش تولید شوند.