در حالی چندی پیش بودجه سال 95 به تصویب نمایندگان مجلس رسیدکه بودجه سال 94 هر مقدار که بود، اثرات آن برای جامعه صنعت و پیمانکاران عمرانی نامشهود بود. به این دلیل که گزارش شفافی در مورد این موضوع که چگونه و به چه شکل هزینه شده و به چه افرادی اعطا شده است، وجود ندارد و این موضوع یکی از نقاط ضعف ما است.
ما از اطلاعرسانی شفاف پرهیز داریم هر چند که دولت یازدهم در این زمینه قدمهای بزرگی برداشته است اما جا دارد که این اطلاعرسانی به شکل صحیحی انجام شود تا بتوان بهتر قضاوت کرد.
زمانی که نحوه هزینه کرد بودجه 95 شفاف نباشد کم و زیاد بودجه فرقی نمیکند، زیرا در هر صورت کاربرد آن را نمیتوان ارزیابی کرد که چقدر اثر مثبت داشته و بیشتر به کدام شرکتها تخصیص یافته است یا در سایر مراکز و به عناوین مختلف هزینه شده است.
از همین رو بیشتر از میزان بودجه، نحوه هزینه کرد و گزارش عملکرد گذشته مهم است. موضوع دیگر این است که این بودجهها اصولا اثری در کلان صنعت ما ندارد و مهمتر از همه اینها این است که وزارت صنعت، معدن و تجارت راهکارهایی را پیدا کند که بتواند از سرمایهگذاران حمایت واقعی کند.
مهمترین حمایتی که امروز سرمایهگذاران کشورمان از آن محروم هستند این است که دولت سرمایه آنها را سرمایه ملی و سرمایه کشور نمیداند. اگر دولت این سرمایه را ملی قلمداد کند، اجازه نمیدهد که اینقدر واحد تولید لبنیات در کشور ایجاد شود که بدون اینکه دست دیگری در کار باشد، به دلیل اینکه مازاد بر حد نیاز و ظرفیت وارد میدان تولید شدهاند با پایین آوردن قیمت خودشان اقدام به نابودی خود کنند.
به نظر من رقم بودجه صنعتی و عمرانی مهم نیست و هزینه کرد آن در صورتی که گزارش شود، شاید اثرات مثبتتری داشته باشد. من فکر نمیکنم اصلا این اعداد گره گشا و مشکل گشا باشد. اما به طور کلی این بودجهها دردی از صنعت و بخشهای عمرانی دوا نمیکندزیرا دردهای این بخشها در جای دیگری است.
یکی از دردها سیاستگذاریها است که متاسفانه انجام نمیشود و همیشه همگان در یک خلأ و سردرگمی کار و فعالیت میکنند که این موضوع به زیان و ضرر کشور است.این در حالی است که سیاستگذاری برای بخشهای صنعتی و عمرانی کار سختی نیست اما مشخص نیست که چرا وزارت صنعت، معدن و تجارت از این موضوع پرهیز میکند یا به اندازه کافی تمایل نشان نمیدهد؟
حال این موضوع مطرح است در شرایطی که شرکتهای ساختمانی رتبهبندی دارند، چه اشکالی وجود دارد اگر تعداد شرکتهای صنعتی و عمرانی مازاد است، حداقل رتبهبندی داشته باشند. ما دچار آشفتگی کم نظیری در حوزه صنعت از جهت تعدد و ظرفیت مازاد بر نیاز شرکتها هستیم. درد بزرگ صنعت، کشاورزی و گردشگری به غیراز بخش تجارت و دلالی این است که در جایی که در رقابت با یک طرف خارجی قرار میگیرند، کم میآورند و ناتوان هستند.
بسیاری از مواقع مسئولان براساس شاخصهای بهرهوری جهانی صنعتگران و تولیدکنندگان را متهم میکنند که بهرهوری پایینی دارند و باید میزان بهرهوری افزایش پیدا کند. در این زمینه شاخصهایی هم دارند که اعلام میکنند و براساس ظاهر اعداد هم این شاخصها درست است اما واقعیت این است که ما دچار یک بیماری بزرگ هستیم و آن بیماری هلندی است که 50 سال است به اقتصاد کشورمان دلار نفتی را تزریق میکند و اقتصاد ما به آن اعتیاد پیدا کرده است.
این در حالی است که قیمت دلار بهصورت مصنوعی پایین نگه داشته شده و موجب شده است در حالی که در سالهای اخیر بر اثر تورم، هزینههای کالاهای تولید داخل افزایش یافته است، این کالاها قابلیت رقابت نداشته باشند. این در حالی است که هیچ سرمایهگذاری در کشور ما نمیداند که جهش ارزی بعدی چه زمانی خواهد بود و سوال این است که ما چرا باید کاری کنیم که یک شبه قیمت ارز سه برابر و عدهای میلیاردر شوند و چرا به تدریج این تغییرات اعمال نمیشود؟
تا زمانی که این اتفاقات رخ ندهد سرمایهگذاران داخلی و خارجی تمایلی به حضور و فعالیت نخواهند داشت. به نظر میرسد تا زمانی که این مسائل اساسی حل نشود، این رویکردهای جزئی و رفتارهای موردی دردی از اقتصاد و صنعت و عمران ما حل نخواهد کرد.
فعال اقتصادی